تأثیر تورمی این سیاست به جای کاهش تورم، به افزایش آن منجر خواهد شد. به دلیل این که وقتی واحدها کوچک می شوند، افراد برای این که واحدهای قیمتی کالاها را در وضعیت تورمی موجود افزایش دهند، به دلیل کوچک شدن واحدها، میل به افزایش رقم های بیشتر پیدا می کنند.
از نهم مرداد ماه که دولت به کلیات لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی رأی مثبت داد، تا کنون نظرات کارشناسی فراوانی بر موافقت و یا مخالفت با اجرای این لایحه در کشور مطرح شده است؛ موافقین اگر در روزهای اول، ادعای بهتر شدن اوضاع اقتصادی کشور و کاهش تورم را با اجرای این لایحه مطرح میکردند، در نهایت نتیجه اجرای آن را تنها تقویت واحد پولی کشور در مقابل ارزهای جهانی و تسهیل در محاسبات بانکی عنوان میکنند. اما در طرف دیگر، مخالفین این طرح معتقدند اجرای عجولانه و ضربتی این عملیات هزینههای زیادی را بر اقتصاد متلاطم کشور وارد میکند و از سویی دیگر بدلیل نبود ثبات اقتصادی در کشور، این اقدام منجر به افزایش تورم خواهد شد. اما در این بین، دکتر محمدرضا مهدیار اسماعیلی، استاد علم اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه نظر میانهای دارد. وی معتقد است حذف صفر از پول ملی یک ضرورت است، اما اجرای موفق آن در کشور نیازمند توجه به تجارب کشورهای دیگر در این زمینه است. متن کامل گفتگوی اختصاصی خبرنگار سایت بصیرت با این استاد دانشگاه را در ادامه ملاحظه مینمایید:
چه ضرورتهایی برای اجرای این عملیات پولی از سوی کشورهایی که آن را اجرا کرده اند، مطرح شده است؟
در تمام تجارب مشابه، بعد از این که اقتصادها دورههای نوسانات شدید را تجربه کرده اند و در پی این دورههای رکود و تورم شدید پشت سر هم، که مجموع اینها برای این کشورها تورمهای سنگین به دنبال داشته است و موجب بی ارزش شدن پول ملی آنها شده و متعاقباً باعث ردیف شدن صفرها جلوی واحدهای پولی آنها شده است، این کشورها به سمت رفرم پولی و انتخاب واحد پولی جدید برای حل این معضل رفته اند.
مهمترین نکاتی که ما از تجارب کشورهای مشابه در اجرای این عملیات پولی به دست میآوریم، شامل دو موضوع است که در این کشورها دیده میشود. کشورهای مجری این عملیات، یا بعد از تغییر شرایط اقتصادیشان از حالت التهابی پرتنش و متزلزل به حالت آرامش و کنترل روند تورمی و یا متوقف شدن آن، دست به این اقدام زده اند؛ بخش عمده تجارب دنیا در حذف صفر از واحد پولی به این وضعیت برمی گردد.
حالت دوم، حالتی است که روند تورمی خیلی شدید بوده و کار از دست دولتها در رفته است و بعد به دلیل این که حجم صفرها خیلی زیاد شده و امکان محاسبه، پرداخت حقوق و عملیات بانکی مختل شده است، کشورها به ناچار دست به حذف صفرها زده اند. ما در این زمینه، تجربه حذف ۱۸ صفر در اقتصاد دنیا را نیز داریم، این به این معنی است که کشوری به نقطهای رسیده بوده که دیگر نمیتوانست عملیات بانکی انجام دهد، نمیتوانست اسکناس با این حجم از صفرها چاپ کند و علی رغم این که شرایطش در اقتصاد نیز باثبات هم نشده بوده، بنا به ضرورت دست به چنین اقدامی زده است. این دو موضوع، تجربه رایجی است که در دنیا وجود دارد.
کشور ما در کدام یک از این دو دستهای که اشاره کردید قرار میگیرد؟
آنچه مسلم است، به نظر نمیرسد ما جزو کشورهای گروه اول باشیم. شرایط اقتصادی ما در حال حاضر باثبات نشده است تا رفرم پولی انجام دهیم. و، اما در خصوص این که جزو گروه دومی هستیم، باید گفت؛ اگر ما پذیرفته ایم در کشورمان یک روند تورمی دائمی داریم و برای این که دست و پای مردم بسته نشود و محاسبات مالی و کارهای اداری به راحتی انجام شود، داریم اولین گام از یک فرآیند چند گام را برمی داریم، شاید این تصمیم محل اعتنا باشد؛ اما ما هنوز روند تورمی قابل توجه داریم و در عین حال هنوز اعداد تعداد صفرهای ما آنقدر دست و پا گیر نشده است. سوال بنده این است، چرا اجازه ندهیم در مقطع مناسب یکباره صفرهای بیشتری برداریم تا لااقل هزینههای این دوباره کاری بر اقتصاد کشور سنگینی نکند؟ یا حداقل اگر این کار را در مقطع فعلی انجام میدهیم، چرا به جای حذف ۴ صفر، چرا ۵ صفر را برنداریم؟ در حال حاضر به راحتی میشود ۵ صفر از پول ملی برداشت کرد.
این که گفته میشود کشورهایی در اجرای این رفرم پولی موفق و یا ناموفق بوده اند، منظور از این موفقیتها و ناکامیها شامل چه مواردی میشود؟
با این دو نوع طبقه بندی که بنده در پاسخ سوال قبلی کردم، اگر کشوری جزو طبقه اول بوده است، موفقیت به این معنی است که وقتی آن کشور صفرها را حذف کرده است، یعنی در مقطع زمانی درستی این کار را کرده است، کشور به ثبات رسیده است و دیگر ارزش پول ملی آن کشور مدام کم نشده است. الآن یکی از دلایلی که دولت قصد انجام این عملیات در کشور را دارد، این است که ارزش پول ملی در قبال ارزهای رایج جهانی کم شده است و اصطلاحاً به دنبال حیثیت بخشی به پول ملی است، پس موفقیت ما به این معنی میتواند تعبیر شود که وقتی ما صفرها را برداشتیم و واحد پولی ما با یک دلار یا با یک یورو برابر شد، مجدداً در سالهای آینده شاهد افت ارزش پولی خودمان در برابر این ارزهای رایج جهانی باشیم. موفقیت در نوع اول به این معنی است.
در نوع دوم، موفقیت به این معنی است که فرآیند چاپ اسکناس و عملیات محاسباتی و بانکی بر اثر افزایش صفرها دچار اختلال شده بود و وقتی که این کار انجام شد، مشکل حل شود و مثلاً کشوری بتواند مثل ایران به راحتی عملیات بانکی و پولی خود را انجام دهد. اگر هدف از اصلاح واحد پولی در کشور با نگاه دوم باشد، باید گفت که ما هنوز دچار اختلال در این موارد نشده ایم که با حل آن مشکلاتمان را برطرف کنیم. بنده برای عملیات آسان پولی و مالی ایران را مثال زدم، یعنی بنده به این معتقدم که وضعیت ما در حوزه عملیات بانکی خوب است و ما مجبور به حذف چند صفر از واحد پولی نیستیم.
آیا شما معتقدید ضرورتی برای انجام این عملیات پولی در کشور نیست؟
بنده معتقدم حذف چند صفر برای کشور ما لازم است، منتهی اول باید تکلیفمان را روشن کنیم که به چه دلیل داریم این کار را میکنیم. اگر تصور این است که ما جزو گروه اولیها هستیم، یعنی الآن در یک دوره باثباتی قرار گرفتیم و این کار را انجام میدهیم، بنده میگویم، نه الآن در این دوره باثبات قرار نداریم، پس این کار را فعلاً انجام ندهیم. اما اگر استدلال این است که صفرها در حال حاضر معضلی شده است و در سیستم مالی و بانکی و محاسباتی آزار دهنده شده است، بنده میگویم اگر به این دلیل این کار را میکنید، پس لااقل ۵ صفر را بردارید تا بتوانیم بگوییم که ما فعلاً موفق شده ایم از حجم زیاد تراکنشها در عملیات بانکی بکاهیم و تا مدت زمان بیشتری هم خودمان را نسبت به انجام مجدد چنین کاری بیمه کرده ایم.
منظور شما از یک دوره باثبات اقتصادی چیست که کشورمان در آن قرار ندارد؟
دوره باثبات، دورهای است که روند تورم در آن برای کشورمان با ارفاق حتماً یک عدد تک رقمی با یک بازه زمانی ۱۰ ساله یا ۲۰ ساله باشد. البته دقیق این است که بگوییم حتماً تورم زیر ۵ درصد باشد.
به نظر شما اجرای لایحه حذف ۴ صفر، با همین وضعیت فعلی، چه موفقیتها و دستاوردها و یا ناکامیها و شکستهای احتمالی برای کشور به دنبال خواهد داشت؟
از لحاظ رشد اقتصادی و شاخصهایی که ما آنها را در اقتصاد ملاک قرار میدهیم که بگوییم یک اقتصادی پیشرفت کرده است و رو به جلو رفته است، این اقدام در شاخصها اثر مثبتی ندارد، الاّ این که از لحاظ اصلاح واحد پول ملی، رفرم پولی ایرادات روی هم جمع شده را پاک میکند، ولی اجرای آن در کشور مانع از افت مجدد ارزش پول ملی در سالهای آینده نمیتواند باشد.
اما اگر منظور از معایب کار، افزایش هزینهها و بروز محدودیتهای مالی در اجرای این عملیات پولی باشد، با وجود این که بنده تأکید میکنم اجرای این طرح خیلی فایده برای کشورمان ندارد، در عین حال تصریح دارم که میشود این کار را به نحوی انجام داد که برای کشور هزینههای اضافهای تحمیل نکند. از دولت میخواهیم که اگر قصد انجام این کار را دارد، از روشهایی استفاده کند که هزینه زا برای کشور نباشد. اگر برای این کار فرآیند چند ساله ترسیم شود که در در طول این فرآیند اسکناسهای جدید با صفرهای کمرنگ یا بدون صفر آرام آرام جایگزین اسکناسهای کهنه شود، هزینه اضافهای بر اقتصاد کشور تحمیل نخواهد شد.
اکثر کارشناسان اقتصادی که در مخالفت با این رفرم پولی صحبت میکنند، به تورم بالای موجود در کشور اشاره میکنند و این که در شرایط فعلی، اجرای این سیاست پولی میتواند تورم زا باشد. شما در این زمینه چه نظری دارید؟
به نظر بنده تأثیر تورمی این سیاست به جای کاهش تورم، به افزایش آن منجر خواهد شد. به دلیل این که وقتی واحدها کوچک میشوند، افراد برای این که واحدهای قیمتی کالاها را در وضعیت تورمی موجود افزایش دهند، به دلیل کوچک شدن واحدها، میل به افزایش رقمهای بیشتر پیدا میکنند. به عنوان مثال، شما الآن کالایی را به قیمت ۱۰ هزار تومان میفروشی و، چون در حال حاضر صفرها برداشته نشده است، این امکان برای فروشنده و بازار وجود دارد که اگر ۲۰ درصد تورم وجود دارد، مضارب مختلفی را برای افزایش قیمت آن کالا اعمال کند و مثلاً آن را ۱۲ هزار تومان قیمت گذاری کند. اما اگر ۱۰ هزار تومان با فرض این که ۵ صفر از واحد پولی حذف شود، به یک واحد پولی تبدیل شد، قیمت همین کالا در افزایش قیمتی ۱.۲ واحد پولی جدید نخواهد شد، تمایل بازار برای افزایش این کالا به ۲ واحد پولی خواهد شد و این یعنی تورم ۱۰۰ درصدی در این نوع کالا که جمع این تورم کالایی در کشور، میانگین تورم کشور را به جای این که به سمت کمتر شدن سوق دهد، افزایش میدهد و این امر بخصوص در کالاهای خرد زمینه تحقق بیشتری دارد.
هر چند با حذف صفرها، به طور طبیعی پیش بینی لازم برای معرفی واحدهای پولی با مضارب کوچکتر در نظر گرفته میشود، ولی با این حال، اقتصاد رفتاری نشان میدهد که با رفرم پولی کالاهایی با واحدهای قیمتی پایینتر زمینه افزایش قیمتی با درصدهای بیشتر را دارند و زمینه این اتفاق در کشورمان بسیار بالاست.
خبرنگار: محمدرضا قاسمیان