یادداشت: از سال 2017 سیاست فشار حداکثری با محوریت ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شد و تا امروز نیز این سیاست ادامه دارد؛ اما نتیجه امروز این سیاست با اهداف اولیه آن کاملاً متفاوت شده است. خروج آمریکا از برجام و مطرح شدن راهبرد فشار حداکثری علیه کشورمان با هدف زمینگیر کردن ایران در اقتصاد و به تبع آن کاهش فعالیت نظام اسلامی در منطقه در قالب محور مقاومت و در نتیجه کشاندن جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بوده است؛ یعنی دشمنان در مرحله اول با تهی کردن قدرت بازدارندگی ایران در موضوعات گوناگون، به دنبال تغییر یا تهیسازی انقلاب اسلامی بودند؛ همان کسانی که امروز خودشان در آستانه سقوط هستند؛ اما ترامپ در وضعیت فعلی در مقابله با جمهوری اسلامی دچار سردرگمی شده؛ چرا که با انتشار مکالمه تلفنیاش با رئیسجمهور اوکراین، متهم است که از اختیارات ریاستجمهوری برای منفعت شخصی خود سوءاستفاده کرده است که این دلیلی بر استیضاح ترامپ در کنگره آمریکاست. به نظر میرسد، با فشار رسانهها و افکار عمومی بر دونالد ترامپ، همان اتفاقی که در سال 1994 برای نیکسون افتاد، ممکن است برای وی نیز رخ دهد. سیاست فشار حداکثری آمریکا با وجود اینکه نتیجهای نداشته، در خود آمریکا نیز از رمق افتاده است. نخستوزیر رژیم صهیونیستی به همراه ولیعهد سعودی افراد دیگری هستند که به طور شبانهروزی در حال توطئه علیه ایران اسلامی بودند و از بازوان اصلی اعمال فشار بر ایران به شمار میرفتند؛ ولی امروزه هیچ کدام وضعیت خوبی ندارند. نتانیاهو که در انتخابات پارلمانی دچار شکست اساسی شد و نتوانست بار دیگر کابینه تشکیل دهد، به فساد مالی و اخلاقی متهم است و در آستانه محاکمه است، بنابراین وی همچون ترامپ در آرزوی شکست ایران ناکام ماند. ولیعهد عربستان نیز که با ابزار نفت و فعالسازی گروههای تروریستی منطقه با ایران دشمنی میکرد، چنان ضربهای از انصارالله یمن دریافت کرده که برخی از کنارهگیری وی به عنوان ولیعهد عربستان خبر دادهاند. خارج شدن نزدیک به پنج و نیم میلیون بشکه نفت از مجموع تولید عربستان، سیاست ضد ایرانی این کشور را در همان مراحل اولیه با شکست مواجه کرد. بنابراین امروز جایگاه گروه فشار بر ایران، به شدت متزلزل شده؛ اما ایران اسلامی با همراهی مردم در حال عبور از این پیچ تاریخی است.