صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  سبک زندگی اسلامی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۳  ، 
شناسه خبر : ۳۱۷۵۰۲
لایک کردن‌های ما چه از روی آگاهی باشد و چه از روی ناآگاهی در واقع تایید دیگران و کارها و حرف‌های آنهاست و این یعنی ما مسئولیم در عواقب تاییدات مان، هرچند آن را مهم ندانیم و نادیده بگیریم.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / شهناز سلطانی

 

"فاطمه. خ" دختر 22 ساله ایرانی که با نام مستعار"سحر تبر" در شبکه های مجازی فعالیت می کرد دستگیرشد و البته خبرسازتر از پیش.  از او که به عنوان به اصطلاح یکی از شاخ های شبکه های مجازی و به خصوص اینستاگرام نام می برند قبل از دستگیری توانسته بود تعداد دنبال کننده های بسیاری را با خود همراه کند. او با استفاده از چند عمل زیبایی و گریم و مهمتر فتوشاپ، عکس‌های عجیب و غریبی از خودش منتشر می‌کرد و البته چهره واقعی خودش را پشت این ابزارها پنهان. این چهره این روزهای شبکه‌های مجازی، وقتی موفق شد به اهداف خودش در بالا بردن  تعداد فالوورهایش دست پیدا کند حالا باید از این طریق کسب در آمد هم می‌کرد. اما چگونه و چه درآمدی بحث دیگری است. اما بالاخره تاخت و تاز او در دنیای مجاز با دستگیری اش  به آخر خط رسید و دادسرای ارشاد تهران دستور بازداشت او را صادر کرد. از جمله اتهام‌های این چهره ترویج خشونت، تحصیل مال از طریق نامشروع، توهین به مقدسات، توهین به حجاب اسلامی، گسترش اباحه‌گری و تشویق جوانان به فساد عنوان شده است.
اما سوال اساسی اینجاست. چطور فاطمه.خ تبدیل شد به سحر تبر؟
زندگی امروزی در همه جای دنیا بیش از گذشته آدم‌ها را به سوی فردیت کشانده است. نمونه بارز آن همین است که ما ساعت‌ها خودمان را با شبکه‌های مجازی مشغول می‌کنیم، حتی اگر هیچ عایدی‌ای برای ما نداشته باشد. ظاهرا مهم این است که ساعت‌ها سرمان گرم است و از واقعیت‌های تلخ و سخت زندگی به دوریم. وقتی عنوان سرگرمی را برای این کار برگزیدیم از همین رو خیلی از پست‌هایی را که می‌بینیم و می‌خوانیم و یا اصلا نمی‌خوانیم و شاید هم نصف و نیمه می‌خوانیم لایک می‌کنیم به همین سادگی، اما نمی‌دانیم همین لایک کردن‌های ما ممکن است چه سرانجامی داشته باشد. لایک کردن‌های ما چه از روی آگاهی باشد و چه از روی ناآگاهی در واقع تایید دیگران و کارها و حرف‌های آنهاست و این یعنی ما مسئولیم در  عواقب تاییدات مان، هرچند آن را مهم ندانیم و نادیده بگیریم.
بر تعداد کاربران شبکه های مجازی و در بین آنها اینستاگرام در همه دنیا روز به روز که نه لحظه به افزوده می‌شود و این فرصتی طلایی است برای رسیدن به اهدافی که مدنظر طراحان و گردانندگان این شبکه‌هاست. در این شبکه‌ها می‌توان درآمد کسب کرد، هرچند مشروع و قانونی و حساب شده نباشد. البته پیش شرط رسیدن به درآمد جمع کردن تعداد دنبال کننده‌های زیاد است. در این شبکه‌ها می‌توان معیارهایی برای زیبایی و زندگی تعریف کرد. سبک‌های جدیدی از زندگی را به نمایش گذاشت. در این سبک‌های جدید قطعا نیاز به مصرف بیشتر و به تبع آن کسب درآمد بیشتر احساس می‌شود. عمل‌های زیبایی فزونی می‌گیرد و خرید اسباب و اثاثیه جدید و آرایش‌های جدید و مدل‌های جدید لباس و... هم البته در برنامه لحاظ می‌شود. بنابراین به شکلی کاملا جدید از زندگی کم کم خو می‌گیریم و چندان هم فکر نمی‌کنیم که چطور این حجم از تغییر در سبک زندگی برای ما نه تنها به وجود آمده که کاملا هم مورد پذیرش ما قرار گرفته است.

این ذات آدمیزاد است که نیاز به تایید دیگران دارد و ما در شبکه‌های مجازی و از آنجایی که ابعاد بیشتری از زندگی دیگران را نمی‌دانیم و شناخت زیادی از آنها نداریم (برخلاف دنیای واقعی که شناخت ما از اطرافیان‌مان بیشتر است و به راحتی آنها را تایید نمی‌کنیم) کاملا یک بعدی، دیگران را تایید می‌کنیم و این به کاربری که پا را فراتر از عرف و شرع و قانون و اخلاق می‌گذارد در واقع مشروعیت می‌بخشد و راه را باز می کند برای فعالیت بیشتر و بهتر او. و او را نزدیک می کند به اهدافی که در ذهن دارد و ما نمی‌دانیم.
سواد رسانه‌ای همان آگاهی است که ما در این دنیای پر تلاطم و بی‌حد و مرز مجازی باید خوب به آن مجهز باشیم. اگر آن را نداشته باشیم همه دیده‌ها و شنیده.ها و خوانده‌های این شبکه‌های مجازی را بی برو برگرد تایید می‌کنیم و باور و قبول. اما اگر سواد آن را داشته باشیم کمی محتاط‌تر و کمی عمیق‌تر و کمی هم تامل برانگیزتر با آنها برخورد می‌کنیم و از آدم‌های پوچ و بیمار و سودجو به قول معروف «شاخ» نمی‌سازیم تا در چشم برهم زدنی دیگران آنها را «شاخ» بنامند.
یادمان نرود در شبکه‌های مجازی افرادی هم تردد می‌کنند که از بیماری‌های مزمن روحی و روانی رنج می‌برند و رفتارهای آنها در این شبکه‌ها با هیچ عقل و منطقی جور در نمی‌آید و بسیاری از ما نادانسته و ناآگاهانه به دنبال تایید آنها هستیم.
همه مایی که امثال سحر تبر را تایید کردیم در پدید آمدن چنین چهره‌های ترسناک و هنجارشکن نقش داشتیم. چهره‌های شبکه‌های مجازی با هدف به میدان می‌آیند اما گاهی ما بی‌هدف در این شبکه می‌چرخیم و لایک می‌کنیم و راه را برای آنها باز. یادمان باشد ما همه با هم وارد یک گود شده‌ایم.

 
نام:
ایمیل:
نظر: