اطلاع از ویژگیهای اشخاص خلّاق، هم میتواند عامل رشد دهنده باشد و هم عاملی بازدارنده. از آن جهت که افراد، تعدادی از این خصوصیّات را در خود ببینند و تشویق شوند که آن خصوصیات را پیشرفت دهند، عاملی رشد دهنده است.
تفکر خلاق ((Creative Thinking یکی از انواع تفکر است که در دهۀ اخیر، روانشناسان تربیتی به آن پرداختهاند. از آنجا که روشهای قدیمی مواجهه با مسائل پیچیدۀ زندگی امروزی، چندان کارآمد نیست، لذا حل مسئله و روشهای نوین آن از جایگاه مهمی برخوردار شده است. تفکر خلاق با شیوههای متنوعش به متفکر امکان میدهد که به مسائل، از زاویۀ دیگری نگاه کند و ایدههای متنوعی بپروراند. کسی که میخواهد دارای مهارت تفکر خلاق شود، بیشتر از ۲۰ ویژگی را باید داشته باشد. این ویژگیها لزوماً ارثی نیستند و شخص میتواند به صورت اکتسابی، آنها را به دست آورد. مهارت تفکر خلاق شیوههای مختلفی دارد. تلاش داریم طی سلسله مطالبی، ضمن آنکه این شیوهها را به طورخلاصه تبیین نماییم، به دو شیوۀ پرکاربرد آن یعنی تفکر جانبی و تصویرسازی و نمود آنها در سیرۀ امام علی (علیه السلام) بپردازیم.
تفکر از زمانی که خداوند، خلقت انسان را آغاز و گل آدم را به نفخۀ خویش متبرک کرد و برتری انسان بر سایر مخلوقات، حتی فرشتگان را تبیین نمود، مسئلۀ تفکّر و تعقّل و اهمیّت آن در شرافت جانشین و خلیفۀ الهی نیز مطرح شد.
مبحث تفکر از قدیمیترین مباحث علوم عقلی است که تمام انبیا و حکما به آن پرداختهاند. شیخالانبیا؛ حضرت نوح (ع)؛ و نیز حضرت هود (ع)؛ پیامبر قوم عاد؛ جهالت و عدم تعقّل و تفکّر را، عامل رویگردانی و مخالفت کافرین قومشان میدانند. (۲۹ و ۵۱/هود) سایر انبیای الهی نیز، استفاده از عقل و نیروی تفکر را موجب رهایی از بندگی طاغوت و اطاعت از اوامر پروردگار میدانند. به هر میزان که انسان بتواند از قدرت تفکر استفاده کند، به همان نسبت، بهبود و رضایت در وضعیت زندگی انسان شکل میگیرد. لکن تفکّر باید از روی علم باشد. علم مایۀ حیات و جاری شدن افکار و اندیشه در روح و وجود انسانی است. بر پایۀ علم، تفکری شکل میگیرد که میتواند موجب باز شدن گرههای مسائل زندگی انسان باشد.
در جهان کنونی مسائلی که در زندگی انسان ایجاد میشود، پیچیدهتر از مسائل گذشته است. هر انسانی که در مواجهه با مسائل بتواند راهحلهای متنوعی را در نظر بگیرد و با قدرت مانور بیشتری در حل مسئله اقدام کند، حیات انسانیش پیشرفت بهتر و سریع تری خواهد داشت؛ لذا روانشناسان تربیتی در پی یافتن نوعی از تفکّر هستند که این مسیر را برای انسان سهل و دستیافتنی کند. آنچه اکنون در مباحث روانشناسی تفکّر مطرح است که به واسطۀ آن میتواند راهحلهای متنوعی در مواجهه با مسائل پیدا نمود، نوعی تفکر به نام تفکّر خلاق است که میتواند در ارتباط با حل مسائل، تعداد زیادی راه حل در اختیار بگذارد.
رابطۀ تفکر خلاق با فرآیند حل مسئله
به طور کلی برای حلّ یک مسئله، اعمّ از فردی و یا گروهی، پنج گام در نظر میگیرند که از آنها به عنوان مراحل حلّ مسئله یاد میکنند.
۱ ـ تعریف مسئله ۲ ـ خلق ایده ۳ ـ ارزیابی ایدهها ۴ ـ قضاوت دربارۀ ایدهها ۵- اجرای راهحل
حلّ خلّاق مسئله، یک فرآیند تربیتی و متوالی، دارای حلقههای تکرار شونده است، به عبارت دیگر برای به دست آوردن نتایج رضایتبخش در هر مرحله، گاهی لازم است به مرحلۀ قبل بازگشت. (لامزدین، ادوارد، حلّ خلّاق مسئله، ص ۵۸)
جایگاه استفاده از تفکّر خلّاق به عنوان ایدهیاب، یعنی تفکری که بتواند تعداد زیادی ایدههای متنوع، صرفنظر از درستی یا نادرستی آنان در اختیار شخص قرار دهد، در مرحلۀ دوم حلّ مسئله است. بررسی درستی یا نادرستی ایدهها در مرحلۀ ارزیابی و قضاوت صورت میگیرد که به عهدۀ تفکّر انتقادی گذاشته شده است. بدین ترتیب میتوان تفکّر خلّاق را، مرحلهای از فرآیند حل مسئله دانست.
اهمیت تفکّر خلّاق
در جهانی که دائماً در حال تغییرات است، روشهای معمولی حلّ مسئله، پاسخگو نخواهد بود. نظام آموزشی فعلی مبتنی بر تفکّر انتقادی و تفکّر منطقی است. لکن از آنجا که نیاز فراوانی به تغییر حس میشود، تفکّر نقّادانه، آن توانایی ایجاد تغییر را ندارد.
تفکّر انتقادی وقتی مؤثر است که قبلاً راهها و روشهایی توسط تفکّر خلّاق اندیشیده شده باشد. تفکر خلّاق قادر است وابستگی به عادات و برداشتهای مرسوم را از بین ببرد و ذهن را به سمت ایدهها و امکانات تازه متوجه کند. (فیشر، آموزش تفکر به کودکان، ص ۶۹)
فواید تفکر خلّاق
انسانها در برابر مسایل و اتّفاقات، چهار نوع عکسالعمل از خود نشان میدهند:
۱ ـ آنهایی که اتّفاقات را به وجود میآورند.
۲ ـ آنهایی که اتّفاقات را نظاره میکنند.
۳ ـ آنهایی که از اتّفاقات تعجب میکنند.
۴ ـ آنهایی که اصلاً نمیفهمند اتّفاقی افتاده است.
توانایی تفکّر خلّاق و حلّ خلّاق مسئله به افراد کمک میکند که در گروه سوم و چهارم قرار نگیرند. مهارتهای تفکر خلّاق، به افراد آموزش میدهد که آنها، راهحلهایی برای بهبود روابط خود با محیط اجتماعی بیایند. طبیعتاً در اینگونه موارد، منافع فرد انسان و منافع اجتماعی مطرح خواهد بود. منافع شخصی تفکر خلّاق شامل زندگی غنی، شغل موفقیّتآمیز و تفکّر متعادل است. منافع اجتماعی نیز به دو دسته تقسیم میشوند: منافع سازمانی ـ منافع اجتماعی. به طور کلی در منافع سازمانی، بهبود مستمر در صنعت شرکتها و نوآوری و رقابت برایشان پیش میآید و در منافع اجتماعی، راهحلهایی برای بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و ... پیدا خواهد شد. (لامزدین، ادوارد، حلّ خلّاق مسئله، ص ۳۵)
از حلّ خلّاق مسئله، میتوان در فعالیتهای جنبی و برقراری ارتباط با دیگران و سازگاری و هماهنگی با تغییرات، استفاده کرد. در هنگام تغییر الگو، تفکّر خلّاق، نقش بهسزایی ایفا میکند. الگو میتواند راه غلبه بر مشکلات و هدایت تغییر را، به دقّت به افراد نشان دهد. (همان، ص ۲۷)
ویژگیهای تفکّر خلّاق
در یک کار یا فکر تازه، باید دو خصوصیّت موجود باشد که مصداق خلّاقیت و تفکّر خلّاق قرار بگیرد. این دو خصوصیت عبارتند از: تازه بودن ـ تناسب و ارزش.
خصوصیت تازه بودن، به کاری، تعلّق میگیرد که سابقۀ اجرا نداشته باشد. اما هر کار تازه، هم خلّاقیت محسوب نمیشود. بلکه باید کاری متناسب و باارزش باشد. به صورتی که در هنگام رویارویی با یک مسئله بتواند راهحلّی بدیع و مفید و رضایتبخش ارائه دهد. اما این ویژگیها برای خلّاق بودن یک تفکّر، کافی نیست. به تفکری، خلّاق گفته میشود که چهار شرط زیر در آن مستقر باشد:
۱. سیالی: به معنای روانی و بیانکننده سهولتی است که با استفاده از آن، اطلاعات ذخیره شده، به راحتی در هر زمان به کار گرفته خواهد شد. هر چه ذهن بیشتر برانگیخته شود، قابلیت پردازش آن بیشتر خواهد شد. نتیجتاً در موقعیتهای غیررسمی، پیدا کردن راهحلها، راحتتر خواهد بود.
۲. انعطافپذیری: توانایی افراد برای غلبه بر موانع فکری است. گاهی قوانین و شرایط، نه تنها کاربردی ندارند، بلکه مسیر را برای شخص، نامشخص میکنند. انعطافپذیری به شخص امکان میدهد که رویکرد خود را به یک مسئله تغییر دهد.
۳. اصالت: مهمترین ویژگی خلّاقیت و تفکّر خلّاق، بکر بودن و اصالت آن، به معنای پاسخ غیرمعمول و نادر است.
۴. بسط دادن: از طریق اضافه کردن ایده به ایده صورت میگیرد. این ویژگی، از طریق بسط ایدههای دیگران هم اتفاق میافتد. گاهی اگر ایدههای افراد شنیده شده و پرورش یابد، نطفۀ اولیۀ خلّاقیت، بسته خواهد شد. (حسینی، افضل السادات، ص ۲۸)
ویژگیهای اشخاص خلّاق
اطلاع از ویژگیهای اشخاص خلّاق، هم میتواند عامل رشد دهنده باشد و هم عاملی بازدارنده. از آن جهت که افراد، تعدادی از این خصوصیّات را در خود ببینند و تشویق شوند که آن خصوصیات را پیشرفت دهند، عاملی رشد دهنده است. اما از آن جهت که افرادی، خود را عاری از این خصوصیات متعالی ببینند و بپندارند که هیچ امیدی برای داشتن تفکّر خلّاق برای آن ها، وجود ندارد، بازدارنده است. طبق تحقیقات دانشمندان، نشان داده شده که همه میتوانند خلّاق باشند و خلّاقیت ایجاد کنند. یادگیری مهارتهای تفکّر خلّاق، اکتسابی است و بستگی به سن، جنس و میزان تحصیلات ندارد. کوشش، مهمترین عامل در دستیابی به خلّاقیت است.
با این پیشفرض، خصوصیات افراد متفکّر خلّاق اینگونه شمرده شده است:
پشتکار و مداومت، عدم محافظهکاری، خود نظمی و نظم در کارها، نیروی زیاد و تمایل به کار سخت، حسّاسیت بالا نسبت به مسائل اجتماعی، انگیزه و دانش زیاد، کنجکاوی، در صورت لزوم جلوی جمع ایستادن، استقلال اندیشه، تعویق قضاوت یا ارزیابی، زیبادوستی و علاقه به آثار هنری، داشتن تفکّر شهودی و انتقادی، تجسّم قوی، روانی زبانی، اعتماد و احترام به خود، اصالت، قدرت تأثیرگذاری بر دیگران، توجّه به زمان و وقتشناسی، داشتن تخیّل قوی، (تخیّل قوی به معنای نیرویی که بتواند احتمالات پیش نیامده را در ذهن چیده و نتایج را حدس زده و راهکار موفقیتآمیز انتخاب کند، ولی تجسّم قوی به معنای خوب و دقیق بیان کردن شرایط موجود است.) توانایی نوع دیگر دیدن، شوخطبعی، کنترل هیجانات و احساسات منفی، زیرکی، خوشبینی، داشتن مهارتهای تیمی مانند: رعایت ادب و احترام، فروتنی، کمکرسانی. (لامزدین، ادوارد، حلّ خلّاق مسئله، ص ۱۴۷ ـ ۲۱۱)