سرنوشت هیچ قومی تغییر نخواهد کرد، مگر اینکه خود مردم برای اصلاح رفتارشان اراده کنند، بهبود شرایط کشور و جامعه در ابعاد مختلف، مستلزم تکلیفگرایی و تجدیدنظر در نحوه گزینش کاندیداها در موضوعات مختلف و انتخاب افراد شایسته و واجد شرایط است.
از مصلحتاندیشی در انتخابات باید به عنوان یکی از آفتهای بزرگی نام برد که امروز زمینه بروز بسیاری از ناهنجاریها موجود در جامعه را به وجود آورده است، زیرا بسیاری از ما به جای آن که در چارچوب قانون و شرع و عقل به تکلیف خود عمل کنیم، مصالح شخصی و گاهی به خیال خودمان مصالح اجتماعی را جایگزین آن میکنیم.
البته مصلحتاندیشیهای نادرست فقط محدود به انتخابات نمیشود و گاهی تمام ابعاد زندگی افراد را در بر میگیرد، اما سخن امروز ما درباره مصلحتاندیشی در انتخابات است، آنگاه که میدانیم افراد شایستهای برای تصدی یک مسئولیت وجود دارند و فرد مورد نظر ما نیز فاقد صلاحیتها یا ویژگیهای لازم برای آن مسئولیت است، اما به دلایل مختلف، مصلحتاندیشی نموده و فرد غیراصلح را انتخاب و به دیگران توصیه میکنیم.
مثلاً با اینکه میدانیم فلان فرد اصلح است و در قیاس با دیگران از تمام یا بخش عمده شایستگیهای لازم برخوردار است و فرد یا افراد دیگر در سطح پایینتری قرار دارند و حتی کم یا زیاد با اهداف انقلاب مشکل دارند، اما به اصطلاح بین بد و بدتر، بد را انتخاب میکنیم و میگوییم؛ چون فرد اصلح (خوب) شناخته شده نیست و رأی نمیآورد، لذا به فرد دوم رأی میدهیم، چون امکان اخذ آرای بیشتری دارد.
گاهی نیز مصالح خانوادگی و قومی و قبیلهای در اولویت قرار میگیرد و با اینکه میدانیم بهعنوان مثال؛ فرد مورد نظرمان از کمترین شاخصههای نمایندگی مردم برخوردار است، اما میگوییم، مصلحت این است که به فامیل خودم رأی بدهم، تا بعداً کدورتی پیش نیاید یا خودم و یا روستایمان از فلان امتیاز برخوردار شویم.
در نظر گرفتن رفاقتها، وعده و وعیدهای پوچ و توخالی که عمدتاً هم خارج از حوزه اختیارات و وظایف یک کاندیدا هست و یا اصولاً امکان اجرای آن وجود ندارد، خوردن نان و نمک کاندیدا و به اصطلاح، نمکگیر شدن از سفرهای که معلوم نیست پول آن از کجا آمده و دریافت هدایای ناچیز و یا حتی کلان، از جمله مواردی هستند که معمولاً مانع از تکلیفگرایی برخی از افراد میشود.
غافل از اینکه این رفتار نه تنها خیانت و ظلم در حق ملت و مملکت است و در آخرت باید پاسخگوی آن باشیم، بلکه مغایر ایمان به اراده الهی است و میتواند آینده خود و فرزندانمان و نیز جامعه و کشورمان را در معرض خطر جدی قرار دهد.
تجربه یکی دو دهه اخیر نیز نشان داده که این نوع مصلحتاندیشیها سبب شده تا در بسیاری از موارد، افرادی در مناصب حکومتی و قانونگذاری قرار بگیرند که برای اهداف خاص پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشته و یا فاقد تواناییهای لازم برای آن پست و جایگاه بودهاند.
در هر حال همانگونه که خداوند در قرآن میفرماید؛ «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» سرنوشت هیچ قومی تغییر نخواهد کرد، مگر اینکه خود مردم برای اصلاح رفتارشان اراده کنند، بهبود شرایط کشور و جامعه در ابعاد مختلف، مستلزم تکلیفگرایی و تجدیدنظر در نحوه گزینش کاندیداها در موضوعات مختلف و انتخاب افراد شایسته و واجد شرایط است.
این موضوع یعنی تکلیفگراییِ مبتنی بر عقل و اندیشه همان نکتهای است که هم بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) همواره بر آن تأکید داشتند و هم رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) پیوسته بر آن تأکید دارند.
حضرت امام (ره) در راستای آیات و روایات اسلامی، در این رابطه (تکلیفگرایی) توصیههای متعددی دارند و در یکی از سخنرانیهایشان (صحیفه نور - جلد ۲۱ - صفحه ۲۸۴) میفرمایند؛ «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه» که البته این مفهوم به معنای صرفنظر کردن از اخذ نتیجه نیست، بکه منظور انجام تکلیف به شکل معقول، منطقی و با توکل به خدا و در جهت رضای خداوند است.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب؛ «تکلیف گرایی صحیح آن است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب براساس تکلیف، عمل و از کارهای ضدتکلیف و نامشروع پرهیز کند. انسانی که برای رسیدن به نتیجه براساس تکلیف عمل میکند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمیکند. تکلیفگرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن ندارد.»
رهبر معظم انقلاب در موارد مختلف از جمله در جریان دیدار تاریخ ۶/۵/۹۲ دانشجویان دانشگاهها با ایشان، ضمن اشاره به جمله معروف امام خمینی (ره) در این رابطه (جمله بالا) مجدداً میفرمایند؛ «انسانی که برای رسیدن به نتیجه براساس تکلیف عمل میکند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمیکند» و در جمع بندی این موضوع یادآوری میکنند که؛ «تکلیف گرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن، ندارد.»
کلام آخر این که؛ بیان این نکات به معنای نفی مطلق مصلحتاندیشی نیست، زیرا گاهی با شرایطی مواجه میشویم که مصلحت اندیشی اجتناب ناپذیر است، اما به مصداق ضرب المثل برگرفته از شعر حافظ که میگوید؛ «هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد»، قطعاً مصلحت اندیشی نمیتواند در همه موارد کاربرد داشته باشد.