نخست اینکه اصلی ترین جرم سردار قاسم سلیمانی از دید مقامات آمریکایی، هویدا کردن اسرار پشت پرده ای بود که کاخ سفید ، متحدان و مهره های آن سعی در مخفی نگاه داشتن آن برای افکار عمومی منطقه و جهان داشتند. شهید سردار سلیمانی، نقش به سزایی در افشای "تعلق ذاتی تروریسم تکفیری " و مصادیق آن از جمله "داعش" و " جبهه النصره" به مثلث "تل آویو- واشنگتن-ریاض" داشت.
شهادت سردار رشید اسلام ، سپهبد قاسم سلیمانی ،آخرین و زرین ترین برگ دفترچه زندگی پربار این شهید بزرگوار محسوب می شود. فراتر از موهبتی که نصیب شهید سلیمانی، ابو مهدی المهندس و همرزمان این شهدای عالی مقام شده است ،انتقام خون این شهدا "وظیفه "یا به قول سید مقاومت سید حسن نصرالله، ماموریتی است که از اکنون بر عهده تک تک اعضای جبهه مقاومت است. بدون شک در آینده ای بسیار نزدیک، ایالات متحده ، هم پیمانان و عمال منطقه ای آن ناچار به پرداخت خونبهایی بسیار سنگین و جبران ناپذیر در این خصوص خواهند شد.
اما سوال اصلی اینجاست که رمز و راز اصلی دشمنی ذاتی و عمیق ایالات متحده ،رژیم صهیونیستی و مزدوران سعودی آنها با سردار دلها چه بود؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت :
نخست اینکه اصلی ترین جرم سردار قاسم سلیمانی از دید مقامات آمریکایی، هویدا کردن اسرار پشت پرده ای بود که کاخ سفید ، متحدان و مهره های آن سعی در مخفی نگاه داشتن آن برای افکار عمومی منطقه و جهان داشتند. شهید سردار سلیمانی، نقش به سزایی در افشای "تعلق ذاتی تروریسم تکفیری " و مصادیق آن از جمله "داعش" و " جبهه النصره" به مثلث "تل آویو- واشنگتن-ریاض" داشت. اعضای فداکار جبهه مقاومت در طول عملیات سخت و موفقیت آمیزی که علیه تروریستهای تکفیری در منطقه داشتند، بارها از هم پوشانی تاکتیکی و عملیاتی آمریکا و مهره های داعش در نقاط مختلف عراق و سوریه پرده برداشتند. بدون شک اگر افشاگری های اعضای جبهه مقاومت و خصوصا شخص سردار شهید سلیمانی نبود، افکار عمومی منطقه و جهان ، مبارزه ساختگی ایالات متحده امریکا و داعش را به علت تبلیغات وسیع و وارونه رسانه های و دستگاههای تبلیغاتی ، دولتی و امنیتی غرب باور می کردند. یکی از جرایم سردار سلیمانی از دید مقامات متوحش آمریکایی، هویدا کردن این اسرار بود.
نکته دوم،به محاسبات بر هم ریخته استراتژیک ایالات متحده در منطقه غرب آسیا و نقش نیروی قدس سپاه پاسداران و تک تک اعضای جبهه مقاومت در تحقق این موضوع باز می گردد. از زمان ریاست جمهوری جرج واکر بوش تا کنون، مقامات دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده حول مفهومی خطرناک که آن را "خاورمیانه جدید" می نامند دست و پا می زدند. مطابق محاسبات دولت باراک اوباما، "داعش" کاتالیزور و عامل تسریع کننده ای بود که می توانست ایالات متحده را به رویای وقیحانه خود در جهان اسلام برساند و سپس ، خود نیز توسط کاخ سفید و عمال آن از بین برود. امروز "داعش" به عنوان یک "سربار خطرناک" در سبد امنیتی ایالات متحده در منطقه باقی مانده است و در مقابل، خبری نیز از "منطقه جدید" که در برگیرنده خواسته ها، بازیگران و اهداف مدنظر آمریکا باشد نیست! شکست هنگفت راهبردی و استراتژیکی که ایالات متحده در غرب آسیا دریافت کرده است، مرهون خونهای پاک غیورمردانی است که گوش سپردن به دستورات فرمانده ای دلاور و بصیر به نام "سردار قاسم سلیمانی" را افتخار خود می دانستند.
نکته سوم اینکه تشییع شکوهمند پیکر سردار شهید سلیمانی و استمرار خونخواهی ملتهای مسلمان منطقه در قبال خون پاک این شهید بزرگوار و دیگر شهدای مقاومت، فصل جدیدی از مقاومت و پایداری را در معادلات منطقه گشوده است. بدیهی است که "شهید سلیمانی" همچنان در کسوت یک فرمانده معنوی و تعیین کننده، به هدایت عملیات علیه ایالات متحده آمریکا، مزدوران و مهره های آن در منطقه ادامه خواهد داد. تفکیک نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران و اعضای محور مقاومت در پاسخ به ایالات متحده ( در هر زمان و هر مکان )، منجر به خلق تصویری مبهم از "آینده آمریکا در منطقه" شده است.از کتائب حزب الله تا عصائب اهق الحق و دیگر گروههای مقاومت در عراق گرفته تا حزب الله در لبنان و انصارالله در یمن، هر یک می توانند در آینده ای بسیار نزدیک یا نسبتا نزدیک نقش یک "عامل بر هم زننده محاسبات آمریکا"در منطقه را پیدا کنند. همین مسئله ، قدرت ادراکی پنتاگون و کاخ سفید در قبال تحولات منطقه را به شدت سخت و دشوار ساخته است. به عبارتی بهتر، ایالات متحده متعاقب رخدادهای اخیر، قدرت آینده پژوهی خود در قبال تحولات منطقه را از دست داده و ناچار به هدایت بازی خود در قالب نوعی "کنش – واکنش" منفعلانه و غیر قابل پیش بینی گردیده است. این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. بنابراین، بهترین راه پیش روی واشنگتن، خروج کامل از منطقه است. هر اندازه ایالات متحده بر حضور خود در منطقه اصرار ورزد، با هزینه ها و تبعات بیشتری مواجه خواهد شد.
در نهایت اینکه با شهادت سردار رشید اسلام سپهبد سلیمانی، مسلک و مسیر این فرمانده بزرگ با شدت ،عمق و قوت از سوی میلیونها عضو محور مقاومت پیگیری خواهد شد.به عبارت بهتر، با شهادت این فرمانده غیور ، کابوسهای جدیدی در انتظار غرب ، رژیم صهیونیستی و آل سعود در منطقه و جهان خواهد بود.