صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۹۶۱۱
دو مقام سابق آمریکایی معتقدند کاخ سفید با صدور دستور ترور ژنرال ارشد ایرانی، در دام تراژدی‌ای افتاده که خود آن را به وجود آورد.
ویلیام برنز و جیک سالیوان در تحلیل مشترکی که برای نشریه آتلانتیک نگاشته‌اند، نوشتند: قاسم سلیمانی هر آنچه را که حکومت ایران می‌خواست درباره خود مطرح کند، در خود داشت، نفوذ، مهارت و اعتماد به نفس. او خواب‌ خوش را از چشم دشمنان ایران ربوده بود و خیال حاکمان ایران را راحت کرده بود.
در ایران سال‌ها سلیمانی را «شهید زنده» می‌خواندند، اما قطعاً انتظار ترور هدفمند او را به دست دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا نداشتند. اکنون ایرانیان به دنبال انتقام هستند، انتقامی سخت و اصولی و با خونسردی. برخلاف دولت ترامپ که نمی‌تواند تمایل خود برای سختگیری به ایران را با تمایل به ترک منطقه هماهنگ کند، ایران یک استراتژی مطابق با واقعیت‌ها و محدودیت‌های خاورمیانه دارد. این کشور وسیله‌ها را به اهداف مورد نظرش وصل می‌کند: حفظ قدرت، زنده نگه‌داشتن پروژه‌های منطقه‌ای و بیرون کردن دشمنان قسم خورده‌ای چون آمریکا. به نظر می‌رسد ترور اخیر، اتحاد ایرانیان را بیشتر کرده، موقعیت نظامیان آمریکا را پس از مصوبه پارلمان عراق مبنی بر خروج آنها از این کشور متزلزل‌تر کرده و موجب از بین رفتن مفهوم دیپلماسی شده است. همه اینها باعث این می‌شود که هزینه ترور سلیمانی برای آمریکا بیش از هزینه‌ای باشد که ایران می‌پردازد.  سلیمانی احتمالا با مرگ خود، آخرین انتقامش را از آمریکا گرفته است.

به گزارش «اعتماد» در ادامه این تحلیل آمده است: ترور سردار سلیمانی برای شخص رهبر جمهوری اسلامی، ضایعه بزرگی بود، این ترور باعث شد سیاست او مبنی بر عدم مذاکره با غرب بار دیگر تایید شود. این بدبینی پیشتر پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای نیز تایید شده بود. ایران اکنون احساس می‌کند باید جهش‌های بزرگی انجام دهد، جهش‌هایی مانند ادامه غنی‌سازی اورانیوم در سطوح بالاتر. دیگر امضاکنندگان برجام بیش از این اعتباری برای بازگرداندن ترامپ به میز مذاکره یا ارائه منافع اقتصادی وعده داده شده به ایران ندارند. اکنون تنها سوال درباره توافق هسته‌ای روش و سرعت پایان آن است.

در حوزه خلیج فارس، شرکای آمریکا اشتیاق خود برای رویارویی تهران و واشنگتن را رفته رفته از دست می‌دهند. چیزی که آنها را می‌ترساند، تصمیمات ناگهانی ترامپ و افراط و تفریط او در نشان دادن واکنش است، سیاست‌های ترامپ هیچ هدف واقع‌گرایانه‌ای را دنبال نمی‌کند و فاقد دقت و آینده‌نگری است. دولت ترامپ نخستین دولت آمریکا نیست که در قبال خاورمیانه به تفکر جادویی روی آورده است، اما تناقض در رویکردهایی که ترامپ اتخاذ می‌کند استاندارد جدیدی را به وجود آورده است. او با وعده کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران و دستیابی به «توافقی بهتر» روی کار آمد، اما تا الان حضور نظامی آمریکا در منطقه را کاهش داده و از دیپلماسی نیز رویگردان بوده است. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که آمریکا در ابتدای سال ۲۰۲۰ نه‌تنها نسبت به سه سال گذشته از دستیابی به آن اهداف دور شده است، بلکه اکنون بیش از گذشته در معرض خطرهای غیرقابل پیش‌بینی و ناامنی گسترده در خاورمیانه قرار گرفته است. خاورمیانه سرزمین پیامدهای ناخواسته است و آمریکا در دام تراژدی‌ای‌ افتاده که خود آن را به وجود آورده است.


نام:
ایمیل:
نظر: