صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

سیاسی >>  سیاسی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۲۰۰۴۴
به نظر می‌رسد این همسان پنداری یا این‌همانی‌سازی یک مغلطه آشکار است. در واقع ماهیت برجام عملاً چیزی کاملاً متفاوت از مقاومتی است که هویت حاج قاسم سلیمانی بود. برجام آنطور که ویلیام برنز مذاکره‌کننده مشهور آمریکایی نیز گفته عملاً سکویی برای تشدید فشارها علیه ایران بود و هرچند به ادبیات برخی کارشناسان آبنباتی نیز در همان ابتدا شاملش بود،
جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور امروز در جمع فرمانداران و استانداران سخنرانی عجیبی را ایراد کرده است که برخی کارشناسان معتقدند نه از موضع یک رئیس‌جمهور و برای برگزاری یک انتخابات ملی و مناسب بلکه از موضع رئیس کمپین انتخاباتی یک جریان سیاسی خاص گفته شده است. هرچند روحانی در برخی مقاطع سخنانش تلاش می‌کرد تاکید کند که بسیاری از موضوعات را صرفاً برای مثال می‌گوید و امیدوار است که چنین مثالهایی اتفاق نیفتد، امّا عملاً مشخص بود که مفهوم این مثال‌زدن‌های او زیرسوال بردن رقابت و انتخابات است و به همین دلیل کلیدواژه‌ای که بعد از این اظهارات آقای روحانی مطرح شد، انتخابات فرمایشی بود که از قضا توئیتر خود آقای روحانی هم این هشتگ را درباره سخنان رئیس‌جمهور به کار برده بود!
صرف‌نظر از اینکه عملکرد شورای نگهبان تا چه اندازه دقیق و درست بوده (که می‌توان راجع به آن به صورت مستقلی گفت وگو کرد و نوشت)، امّا رادیکال کردن فضا توسط آقای روحانی به نحوی  که مخاطب از آن اساساً رقابتی نبودن انتخابات و فرمایشی بودن آن را برداشت کند، اقدامی علیه جمهوریت محسوب می‌شود.
با این حال صرف نظر از این روح کلی که قابل نقد است، آقای روحانی در این سخنرانی دست‌کم ۱۰ مغلطه و عدم واقع‌گویی را مرتکب شده است. هرچند می‌توان با موشکافی بیشتر و یا پرداخت به جزییات آماری چند برابر از این اظهارات ارائه کرد، اما در ذیل صرفاً به ۱۰ نمونه از این موارد کلان اشاره و به نحو بسیار مختصری درباره آن توضیح داده می‌شود.(توضیحات مفصل‌تر درباره این مسائل نیاز به مطالب مجزایی دارد). بنا دارد از این پس بعد از سخنرانی‌های رئیس‌جمهور گزارش‌هایی را برای صحت‌سنجی و واقعیت‌سنجی بخش‌های مختلف آن اظهارات منتشر کند.
 آنچنانکه از اظهارات آقای روحانی در این سخنرانی و برخی دیگر از سخنرانی‌هایش برمی‌آید، ایشان احتمالاً مدعی است که خودش و دست‌کم بخشی از جریان همسو با او موافق رفراندوم و همه‌پرسی و جمهوریت است، اما منتقدان او از این مفاهیم هراس دارند! آقای روحانی در همین سخنرانی گفته است: " از آن انتخابات اولی که در فروردین سال ۵۸ که با همه پرسی و رفراندوم شروع شد چون بعضی از کلمه رفراندوم خوش‌شان نمی‌آید. پایه انتخابات ما از رفراندوم و از همه پرسی شروع شده است." و در ادامه می‌افزاید: " اخیراً بعضی‌ها نسبت به این کلمه همه پرسی حساسیت پیدا کرده اند و بعضی از حساسیت‌ها نه به اندازه کرونا خطرناک است و آدم باید مواظب باشد که این بیماری سرایت نکند."
با این حال، علیرغم روح سخنان آقای روحانی، اتفاقاً منتقدان او کمترین مخالفت را با اصل همه‌پرسی و جمهوریت دارند و مهمترین حامی ایشان یعنی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مهمترین طرفدار یک دموکراسی مهندسی و مدیریت شده بوده است! این نقل‌قول از سوی برخی مسئولان به تواتر گفته شده است که آیت‌ا... هاشمی مشخصا با تشویق و تحریک قشرها و گروه‌های مختلف مردمی با سلایق گوناگون به حضور در انتخابات مخالفت جدی داشته است. اعتقاد آیت‌ا... هاشمی بر این بوده است که باید نسبت معینی میان مشارکت و «خواست حکومت» در هر انتخاباتی وجود داشته باشد به‌نوعی که این دموکراسی صرفا خواسته‌های حاکمان را تامین کند. او معتقد بوده اگر یک مشارکت نصف و نیمه‌ای وجود داشته باشد و نظام همه مردم را به مشارکت در انتخابات فرا نخواند، طبیعتا اکثریت شرکت‌کنندگان را بدنه ایدئولوژیک نظام تشکیل خواهند داد و از صندوق‌های رای همان بیرون خواهد آمد که نظر حاکمان ارشد جمهوری اسلامی است. لذا به این طریق هم انگ غیرانتخاباتی بودن به نظام نمی‌چسبد و هم همان که نظام می‌خواهد از صندوق‌ها بیرون می‌آید!
بااین حال منتقدان آقای روحانی مخالف همه‌پرسی و جمهوریت نیستند، بلکه بخش اصلی منتقدان آقای روحانی مخالف پوپولیسم و مردم‌فریبی با کلیدواژه‌های زیبایی مانند رفراندوم هستند. منتقدان روحانی می‌گویند اولاً همه‌پرسی باید قاعده و قواره مشخصی داشته باشد، والّا اگر هر کسی و هر زمانی که دلش خواست از رفراندوم سخن بگوید، اساساً قاعده‌ی دموکراسی و مردمسالاری به هم می‌خورد.
البته منتقدان روحانی می‌گویند حتی اگر ایشان به این استدلال هم اعتنایی ندارد، بازهم مشکلی با همه‌پرسی ندارند، بلکه از قضا معتقدند اولین چیزهایی که می‌توان با عنایت به دغدغه‌های اصلی مردم به همه پرسی گذاشت خود دولت آقای روحانی و برخی تصمیمات دولت مثل گران کردن بنزین و امثالهم است. اگر آقای روحانی به رفراندوم حقیقتاً اعتقاد دارد چرا دولت خودش(که از نظر محبوبیت در بدترین برهه بعد از انقلاب به سر می‌برد) را اول به همه‌پرسی نمی‌گذارد؛ و یا اینکه دست‌کم تصمیم اخیر بنزینی را چرا قبل از اجرا به همه‌پرسی که نگذاشت هیچ، بلکه حتی به مردم اعلام هم نکرد و درباره‌ی استدلال‌های خود راجع به منطقی بودن این تصمیم با آنها سخن نگفت؟
آقای روحانی در این سخنرانی به نحوی مدعی شده است که رهبر انقلاب با لوایح دولت درباره FATF موافق هستند اما مجمع تشخیص مصلحت نظام مانع این کار شده است. رئیس‌جمهور می‌گوید: " دولت به صورت لایحه تصویب کرده و مجلس تصویب کرده و رهبری  هم که به صراحت می‌گوید با لوایح دولت مشکلی ندارم."
با این حال این گفته آقای روحانی نیز خلاف واقع است.
آقای روحانی مدعی است که سال ۹۶ و ۹۸، مردم به دعوت افرادی همچون ایشان به خیابان‌ها آمدند و به غائله‌ها پایان دادند. رئیس‌جمهور می‌گوید: " آن روز که ما مردم را دعوت کردیم در ۹۶ به خیابان بیایند همه جواب دادند و در ۹۸ همه را دعوت کردیم که به خیابان بیایند جواب بدهند."
البته جناب روحانی در جای دیگری از این گفته‌ها به نحو تلویحی تلاش کرده منتقدان را عامل به خیابان آمدن مردم در سال ۹۶ معرفی کند که در این باره بارها توسط منتقدان پاسخ‌هایی به او داده شده است. اما راجع به اینکه آیا مردم به دعوت ایشان به خیابان آمدند و یا دست‌کم دعوت ایشان هم بخشی از عامل حضور مردم برای ختم غائله بود، مسلمّاً واقعیت‌ها نمی‌تواند چنین موضوعی را تایید کند. دست‌کم پلاکاردهایی که در این راهپیمایی‌ها در دست مردم است نشان می‌دهد که آنها تاکید دارند برای اصل جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب به خیابان آمده‌اند و نباید این آمدن‌ها مسئولان و بخصوص اجرایی‌ها را دچار چنین تصوری کند که برای حمایت از عملکرد آنها در خیابان حضور دارند. هرچند در این که نارضایتی مردم از عملکرد برخی مسئولان و بخصوص دولت آقای روحانی عامل به خیابان آمدن بعضی از مردم و به تبع آن بهره‌گیری دشمنان و اغتشاش‌آفرینی آشوبگران شده، نمی‌توان تردید جدی کرد!
آقای روحانی در سخنان خود معتقد است که دشمنان همانطور که حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند، برجام را هم ترور کردند! رئیس‌جمهور می‌گوید: "شما دیدید در منطقه هم که چه موفقیت‌هایی به دست آوردیم، یعنی اینکه ترامپ اول برجام را ترور می‌کند، بعد سردار عزیز ما سپهبد سلیمانی را ترور می‌کند."
به نظر می‌رسد این همسان پنداری یا این‌همانی‌سازی یک مغلطه آشکار است. در واقع ماهیت برجام عملاً چیزی کاملاً متفاوت از مقاومتی است که هویت حاج قاسم سلیمانی بود. برجام آنطور که ویلیام برنز مذاکره‌کننده مشهور آمریکایی نیز گفته عملاً سکویی برای تشدید فشارها علیه ایران بود و هرچند به ادبیات برخی کارشناسان آبنباتی نیز در همان ابتدا شاملش بود، اما به لحاظ راهبردی برجام چیزی جز تضعیف ایران و آغاز یک کمپین فشار حداکثری را دنبال نمی‌کرد. بنا بود برجام نهایتاً ایران را به برجام‌های غیرهسته‌ای بکشاند و از جمهوری اسلامی شیر بی‌یال و دم و اشکم بسازد. اتفاقاتی که بخصوص از سال ۹۷ به این سو شاهد بودیم عملیاتی کردن همین فاز از برجام است. برای اطلاع بیشتر به این لینک مراجعه کنید.
بر اثر اشتباه راهبردی دولت و تیم مذاکره‌کننده ایرانی، آمریکا و غرب عملاً بنیان‌های خود برای تشدید فشارها علیه ایران و حذف مولفه‌های قدرت ایران در موضوع هسته‌ای و برنداشتن تحریم‌ها و همچنین ایجاد سدی در برابر ایران برای هرگونه پیگیری حقوقی عدم اجرای تعهدات طرف مقابل(بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام) را پایه‌گذاری کرد و همین مسئله و نیز ضعف شدید دولت در مدیریت موجب تشدید فشارها در داخل شد. بر همین اساس دشمن تصور کرد که ایران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و به همین دلیل قادر نیست به ترور فرمانده عالی‌رتبه خود پاسخ دهد و به همین دلیل دست به چنین انتحاری زد. بنابراین نه تنها حاج قاسم سلیمانی و برجام مشابه هم نیستند بلکه در طول یکدیگر نیز قرار ندارند و اگر همان راهبرد حاج قاسم یعنی عقلانیت و حکمت و عزت و مصلحت در سیاست خارجی دولت نیز رعایت می‌شد به احتمال بسیار زیاد امروز شاهد تشدید فشارها علیه ایران نمی‌بودیم.
آقای روحانی می‌گوید برجام رشد اقتصادی به بار آورده است.
رئیس‌ جمهور در این باره مثالهایی هم می‌زند که شاید در جزئیات غلط نباشد، اما مسئله اینجاست که برجام را به همان یکی دوسال اول محدود کردن یک اشتباه راهبردی دقیقاً از همان جنسی است که برجام را به بار آورد!
برجام اگر در یکسال موجب رشد اقتصادی شد، اما برنامه دشمن برای آن نه یکسال و دوساله بلکه دراز مدت بود. (بار دیگر به این لینک مراجعه کنید)   و متاسفانه دولت محترم با عدم دقت و تدبیر خود در مذاکرات هسته‌ای این امکان را برای آمریکا و غرب به وجود آورد که فشارهای اقتصادی را تشدید کند. در واقع فشارهای اقتصادی نه محصول خروج آمریکا از برجام، بلکه هم خروج امریکا از برجام و هم ناعهدی طرفهای مقابل همگی جزئی از برنامه دراز مدت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی درباره برجام است. و متاسفانه دولتی که نتوانست راهبرد آمریکا را در حین مذاکرات متوجه شود، حالا نیز واقعیت‌ها را اشتباه گرفته است. هرچند برخی نیز می‌توانند معتقد باشند که دولت واقعیت را می‌داند و می‌فهمد که بی‌دقتی دولت در برجام خود عامل تشدید فشار بوده و نه مانع آن، اما از آنجا که این معاهده را برای خود حیثیتی کرده، در همه برهه‌ها می‌خواهد به هر نحوی از آن دفاع کند!
آقای روحانی می‌گوید که دیگران می‌خواهند اعتماد مردم را ترور کنند! رئیس‌جمهور می‌گوید: "آنهایی که می‌خواهند اعتماد مردم را ترور کنند باید حواس مان جمع باشد. همه ما در یک شرایط بسیار حساسی قرار گرفته ایم و نباید بگذاریم آمریکا پیروز شود."
در واقع آقای رئیس‌جمهور اقدامات برخی منتقدانش را همسو با ترامپ معرفی می‌کند که می‌تواند به ترور اعتماد مردم منجر شود. آقای روحانی صراحتاً این سخنان را در اثنای گفته‌های خود راجع به انتخابات مطرح کرده است و به آن ارتباط می‌دهد.
با این حال نظرسنجی‌های مختلف، حتی نظرسنجی‌هایی که نزدیک به دولت هستند نشان می‌دهد که عامل بی‌رغبتی برخی از مردم برای مشارکت در انتخابات، نه ردصلاحیـت‌ها و عملکرد شورای نگهبان، بلکه عملکرد اقتصادی دولت است. بسیاری از آنها که (تا کنون) نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند گفته‌اند که در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی مایل به مشارکت نیستند و بعضی دیگر گفته‌اند که احساس می‌کنند شرایطیشان بهبود نخواهد یافت.
درواقع عملکرد نامناسبت دولت آقای روحانی و مجلس همسو با او عامل اصلی بی‌رغبتی این بخش از مردم است، حال آنکه در همین نظرسنجی‌ها موضوع احراز و ردصلاحیت‌ها در آخرین ردیف و با فاصله بسیار بالا نسبت به عملکرد مسئولان در حوزه اقتصاد و معیشت، قرار دارد.
آقای روحانی معتقد است که رقبایش گفته‌اند مجلس یازدهم را قبضه می‌کنند! رئیس‌جمهور می‌گوید: " شماها که در جلسات خصوصی خود می گویید مجلس بعدی صددرصد مال ما هست و اگه مال شماست چرا غصه می خورید؟ شما که اینجوری در اتاق فکر گفتید مجلس بعدی صددرصد مال ماست الحمدالله مال شماست اگر مال شماست بگذارید یک رقابت شکل بگیرد."
این اظهارت آقای روحانی قابلیت راستی‌آزمایی ندارد و مشخص نیست که آیا رقبای سیاسی ایشان چنین حرفی زده‌اند یا نه! اما دست‌کم این مسئله واضح است که این گفته آقای روحانی کاملاً خلاف مدعاهای سابق اوست که استراق سمع‌های اینچنینی و شنودهای به این نحو را کاملاً تخطئه می‌کرد. آیا آقای روحانی در اتاق جلسات رقبای سیاسی‌اش دستگاهی برای شنود کار گذاشته است که اینچنین محتوای سخنان آنها را می‌فهمد تا نهایتاً در جلسات عمومی از آنها بهره‌گیری کند؟
آقای روحانی تلویحاً گفته است که انتخابات رقابتی نیست به نوعی که رقبای یک جناح را احتمالاً باید با ذره‌بین پیدا کرد. رئیس‌جمهور می‌گوید: "اینکه شما در تهران ۳۰ کاندیدایی، یک وقتی بگردید همه ۳۰ تا را ندارید، ۱۵ الی ۲۹ و یا هر عددی دارید . در یک جایی که ۶ کاندیدا دارد، شما ببینید ۴ کاندیدا دارید، یک جا ۳۰ تا داریم یک جا ۶ نفر را داریم. بعد ۵ الی یک نفر است."
مشخص نیست آقای روحانی بر چه اساسی چنین قضاوتی درباره انتخابات دارد؛ البته ما هم دقیقاً نمی‌دانیم که آیا چنین چیزی صادق است یا خیر، ولی دست‌کم برخی حامیان سیاسی آقای روحانی این اظهارات او را رد می‌کنند! اخیراً روزنامه سازندگی که در حمایت از دولت آقای روحانی گوی سبقت را از روزنامه دولتی ایران هم ربوده است به قلم مدیرمسئولش که از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز هست نوشته است که " بر خلاف برخی ادعاها و فضاسازی‌ها، اصلاح‌طلبان با فقدان و فقر کاندیدای اصلاح طلب روبرو نیستند.
نام:
ایمیل:
نظر: