یادداشت: مردم علاوه بر کلامشان با رفتارهایشان نیز با مسئولان سخن میگویند. انتخابات دوم اسفندماه 1398 انتخاباتی بود که حرفهای شنیدنی فراوانی برای مسئولان کشور به همراه داشت. کاهش مشارکت نسبت به انتخابات گذشته رفتار معناداری بود که باید برای فهم آن تلاش نمود. هرچند عواملی بیرونی، چون شیوع بیماری کرونا در کاهش حضور مردم در پای صندوق رأی بیتأثیر نبود، اما با نگاهی عمیقتر باید از نارضایتی مردم از عملکرد مسئولان اجرایی و تقیننی کشور به عنوان عامل اصلی این ماجرا یاد کرد.
بخشی از جامعه نارضایتی خود را با عدم حضور در پای صندوقهای رأی نشان دادند. بخشی دیگر از جامعه اما از منظر دیگری به صحنه مینگریستند. آنان تصميم داشتند تا در مواجهه با وضع موجود، به جاي قهر، پاي صندوق حاضر شوند و اعتراض خود را با اعلام رأيشان آشکار کنند.
در اين ميان، جريان انقلابی مدعي بود خواهد توانست با تغيير ريل اداره کشور و با تکیه بر منطقي متفاوت بر مشکلات کشور فائق آيد. اين جريان از «خودباوري» و «ما ميتوانيم» سخن ميگفت و مدعي بود با پشتوانه جوانان مؤمن انقلابي کار را به پيش خواهد برد و اعتماد به داشتههاي داخلي، عمل به الگوي اقتصاد مقاومتي و حرکت مبتني بر منطق ايستادگي و مقاومت در برابر بيگانگان، جواب خواهد داد.
بالا بردن پرچم انقلابيگري کافي بود تا اکثریت به اين جريان اعتماد کنند. آنان که آماده بودند تا اعتراض خود به وضع موجود را از طريق صندوقهاي رأي اعلام کنند، پرچمدار تغيير شدند و به جريان منتقد دولتمردان امروز رأي دادند تا جريان انقلابي را به قدرت برسانند و به بوته آزمون بسپارند تا مشخص شود آیا این جریان خواهد توانست بر مشکلات کشور فائق آید؟
جريان انقلابي و راهيافتگان به مجلس، اکنون در آزمون سخت اثبات کارآمدي و شايستگي قرار دارند. اين جريان بايد تلاش کند تا از همه ظرفيتهاي خود براي حل مشکلات کشور از طريق جايگاه مجلس بهره گيرد. کار منسجم و متحد تشکيلاتي، به دور از هرگونه منفعتطلبي و ملاحظات جناحي و تصميمگيري با علم و عقلانيت و معطوف به منافع مردم، خواهد توانست نشانه رضايت و اميدواري را بر چهره ملت بنشاند. عملکردي که حاصل آن شکلگيري «مجلسي قوي» باشد که برکات آن در جامعه جاري شود و رضايت ملت را کسب کنند.