تأیید اقدام «منصور هادی» در پذیرش آتش بس، از سوی ائتلاف سعودی، گویای چالش و تنگنای ژئوپلیتیکی یمن برای ریاض در ماه های اخیر است که گریبان سعودی را در عرصه میدانی و قدرتنمایی خارجی گرفته است.
روز شمار جنگ یمن و تجاوز به آن توسط ائتلاف تحت فرمان سعودی در حالی وارد ششمین سال خود شد که بنا به پیشنهاد دبیر کل سازمان ملل متحد و استقبال همه طرفین درگیر در این جنگ، با برقراری آتش بس همراه گردید. در واقع ماهیت آتش بس برقرار شده در یمن به دنبال طرح «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل اتفاق افتاد که به تازگی «همه طرفهای شریک در درگیریهای مسلحانه در دنیا را به آتش بس دعوت کرده است و گفته است همه حواسها و تلاشها باید متوجه مقابله با دشمن مشترکی که همان ویروس کروناست، باشد».
علت موافقت دولت مستعفی یمن به ریاست «عبدربه منصور هادی» از طرح آتش بس دبیرکل سازمان ملل و به تبع آن تأیید این اقدام «منصور هادی» از سوی ائتلاف متجاوز به خاک یمن به رهبری سعودی، گویای چالش و تنگنای ژئوپلیتیکی یمن برای ریاض در ماههای اخیر است که گریبان سعودی را در عرصه میدانی و قدرتنمایی خارجی گرفته است.
از این رو در یادداشت پیش رو تلاش خواهد شد تا با طرح مفروضات تحمیلی تاثیرگذار در راستای پذیرش آتش بس از سوی سعودی و وابستگان یمنی آن به بهانه مبارزه با کرونا، علل و عوامل اساسی از پذیرش آتش بس و تأیید آن را تحلیل و مورد بررسی قرار دهیم.
۱- به واقع تن دادن به طرح آتش بس از سوی سعودیها و وابستگان ائتلافی و یمنی به آن با ادله مقابله با شیوع کرونا از توان فزاینده تقابلی- تهاجمی و قدرت بازدارندگی انصارلله، یگانهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن حکایت دارد؛ چرا که انجام عملیاتهای موفق زمینی، موشکی و پهپادی در ماههای گذشته از سوی صنعا بر علیه مواضع سعودی و متحدان آن در یمن در جبهههای مأرب و الجوف و حمله موشکی به خاک سعودی و انجام عملیاتهایی در خارج از مرزهای جغرافیایی یمن در درون خاک سعودی (حمله به پایگاهها و تأسیسات نفتی سعودی)، نه تنها موازنه جنگ در این کشور را به نفع صنعا تغییر داد، بلکه روند درگیری در جبهههای متعدد در یمن را نیز زیر و رو کرد. به طوری که میتوان مدعی شد که راهبرد اعمالی و تحمیلی صنعا به متجاوزان در جبهههای مختلف با هدف مقابله با ریاض و متحدانش، به همراه خروج صنعا از حالت دفاعی و قرار گرفتن در فاز تهاجمی، ریاض را در یک وضعیت استیصال از آینده نبرد در یمن قرار داده است. از این رو طرح آتش بس میتواند یک فرصت حیاتی برای ریاض با ایده بازنگری عملیاتی به منظور پایان دادن به جنگ در یمن باشد و یا فرصتی برای تجدید قوای آنها محسوب گردد.
۲- علاوه بر آشکار شدن شکست و استیصال ریاض به سبب از دست دادن موقعیت برتر در تحولات یمن از یکسو و پیروزیها و پیشرویهای معجزهآسای ارتش و کمیتههای مردمی یمن در جبهههای مختلف از سوی دیگر، از جمله موضوعاتی که در این باره مورد توجه است عِلم سعودیها به عدم کارکرد و کارآمدی ائتلاف متجاوز به یمن در جهت برآورده سازی اهداف عربستان میباشد؛ واقعیت این است که در ذیل عیان شدن ناکارآمدی ائتلاف متجاوز به یمن برای سعودی ها، بروز اختلافات میان ریاض با ابوظبی و تشدید تعارض منافع میان آنها به عنوان دو ستون اصلی ائتلاف، به ویژه در جنوب یمن و در شهر بندری عدن، از جمله عواملی است که میتواند به میزان فراوانی بر پذیرش طرح آتش بس و تأیید آن از سوی ریاض تاثیرگذار بوده باشد.
۳- اختلافات ریاض و ابوظبی در میدان یمن تنها به تعارض منافع در جهت راهبرد کنش گرایی منطقهای میان آنها ختم نمیشود. بطوری که در ماههای اخیر نبرد پنهان میان دو ستون ائتلاف به نبرد آشکارِ نیابتی میان نیروهای تحت حمایت آنها در یمن تبدیل شده است؛ بنابراین درگیریها میان نیروهای دولت مستعفی یمن به رهبری «عبدربه منصور هادی» که تحت حمایت ریاض هستند، با نیروهای شورای انتقالی یمن (در جنوب یمن در بندر عدن) که از حمایت همه جانبه امارات برخوردارند، بر این امر دلالت دارد که معضل ژئوپلیتیکی یمن برای سعودی با توجه به اختلافات و تنشهای درون گروهی، یک بن بست راهبردی در عرصه سیاست خارجی محسوب میشود. این تعارضات زمانی مهمتر و حساستر خودنمایی میکند، که درگیرهای میان نیروهای نیابتی آنها در دیگر نقاط یمن مانند الشبوه و المهره به درگیریهای موجود در عدن افزود.
۴- حمایت سعودی و ائتلاف تحت فرمان آن از تصمیم دولت مستعفی هادی مبنی بر قبول پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل برای توقف درگیریها در یمن در جهت مقابله و مبارزه با شیوع ویروس کرونا و پیامدهای گسترش آن، در شرایط فعلی میتواند جان تازهای را به سیاست خارجی گرفتار و چالش آفرین ریاض ببخشد. از سوی دیگر نیز این اتفاق میتواند ریاض را در یک موقعیت مطلوبی از تصمیم گیری برای آینده نبرد در یمن قرار دهد؛ به طوری که بالقوه این پتانسیل را دارا میباشد تا از شدت شکستِ تجاوز بی نتیجه به یمن و خروج از آن و یا پیامدهای عقب نشینی از آن را در آینده بکاهد. به علاوه اینکه این فرصت را به ریاض به ویژه به محمد بن سلمان ولیعهد سعودی خواهد داد تا در ارتباط با برنامه داخلی، در مسیر پادشاهی و حذف و کنترل رقبای خود با تمرکز و دقت بیشتری عمل کند.
۵- در ماههای اخیر پیامدهای جنگ یمن برای عربستان در ابعاد سیاسی و نظامی آنچنان سخت بوده است که ریاض علیرغم سر باز زدن چندین باره از پایان دادن به جنگ با توجه به مهیا شدن شرایط مذاکره، از طرح آتش بس پیشنهادی دبیرکل سازمان ملل متحد استقبال کرده است؛ چرا که عربستان از همان ابتدای تجاوز نظامی به یمن با پشتوانه تبلیغات پرحجم رسانهای، تلاش کرده است مداخله نظامی در یمن را مشروع و خود را منجی حاکمیت قانون (دولت مستعفی) نشان دهد. اگر چه واقعیت ماجرا چیز دیگری است؛ در واقع هدف ریاض از نقش آفرینی در یمن با ابزار نظامیِ تجاوز در قالب ائتلاف، بی اثرسازی تهدیدات ژئوپلیتیکی علیه خود بوده است که در این راه حتی تقویت گروههای سلفی همچون داعش و القاعده در جنوب را در پیش گرفته است. با این حال فارغ از هر گونه چشم انداز ریاض در تجاوز به یمن، به نظر میرسد عربستان ظرف چندسال گذشته به سبب تجاوز به یمن، در باتلاق پرهزینه خودساختهای گرفتار آمده است و مهمتر این که هیچگونه استراتژی و برنامه شفافی برای خروج از آن ندارد؛ از این رو شرایط ایجادی از توقف جنگ، با موضوع مبارزه با شیوع کرونا، از یک سو میتواند میزان خدشه وارده به اعتبار، منزلت و پرستیژ سعودی در تجاوز بدون دستاورد به یمن بکاهد و از سوی دیگر میتواند از طریق اعتمادسازی و مهیا کردن شرایط گفتگو، افقی تازه را پیش روی ریاض برای آغاز مصالحه و حتی متارکه جنگ با حداقل دستاوردها را بگشاید و ریاض را از یک وضعیت مغلوب تمام عیار در یک وضعیت رضایت بخش برای خروج از یمن قرار دهد.
۶- از جمله نکات جالب و قابل توجه درباره واکنش مثبت سعودی در تأیید تصمیم دولت مستعفی یمن برای آتش بس، ورود به این موضوع به عنوان طرف ثالث است. به طوری که با نمایش حامی صرف بودن (نه مداخله گر) ریاض (تصمیم گیرنده نهایی دولت مستعفی یمن است، نه ریاض)، موضوع توقف یا تصمیم به ادامه جنگ را منوط به تصمیم دولت مستعفی نشان داده و ریاض و ائتلاف را صرفاً در این باره به سطح بازیگرانی تقلیل داده است که با تصمیمات دولت مستعفی کنش و واکنش میکنند. در واقع ریاض با این اقدام به دنبال کسب اعتبار به عنوان یک دولت خیرخواه در عرصه منطقهای و با ابعاد جهانی است.
۷- به هر رو چالش مبارزه و پیشگیری از شیوع کرونا به عنوان عاملی برای توقف جنگ در یمن، میتواند نقطه عطف مهمی برای ریاض محسوب شود که این ماهها و روزها بار سنگین چگونگی پایان دادن به مخاصمه یمن را به دوش میکشد. اکنون این باور وجود دارد که عربستان سعودی به دلیل داشتن روابط نزدیک با بازیگران اصلی در یمن همچنان یکی از وزنههای اصلی حل این بحران و درگیریها است. از این رو به نظر میرسد چالش کرونایی امروز میتواند راه حلی برای دوران پساکرونا در حل و فصل نبرد در یمن با محوریت ریاض – صنعا باشد.