اگر منظورِ این سوال این باشد که اگر مبارزه با آمریکا را کنار بگذاریم مشکلات اقتصادی حل می شود، قطعاً این تصور اشتباهی است، اما اگر منظور این است که باعث و بانی بسیاری از مشکلات امروز جامعه، جنایت و تروریسم اقتصادی آمریکا علیه ایران است، مطلب صحیحی است. آمریکا به تجربه نشان داده است جز به تسلیم محض مخالفان خود راضی نیست و با هر قدم عقبنشینی در برابر زیادهطلبیها و قلدریهای او، آمریکا چند قدم جلوتر خواهد آمد، تجربه مصر (قرارداد کمپ دیوید) لیبی (کشتن قذافی و جنگ داخلی) و کره شمالی، تنها چند نمونه از تعامل با آمریکاست که هزینه سازش آنها با آمریکا به مراتب بیشتر از هزینه ایستادگی آنها بوده است.
ملاحظات:
1) این درست است که فشار حداکثری آمریکا به جنایت اقتصادی آنها علیه ملت ایران تبدیل شده است، اما این نظر که ما مقابل آمریکا کوتاه بیاییم تا مشکلات اقتصادی حل شود، درست نیست. عدم نظارت صحیح بر بازار، تصمیمات غلط اقتصادی، حجم نقدینگی بالا، خصوصی سازیهای بی ضابطه و مسئلهدار شرکتهای بزرگ دولتی مانند هفت تپه، کشت و صنعت دشت مغان و ... که ربطی به آمریکا ندارد. عدم توجه بایسته و شایسته به اقتصاد مقاومتی و کم توجهی دولت فعلی و دولتهای قبلی به رهایی از اقتصاد نفتی که تقصیر آمریکا نیست.
2) آمریکا خواهان مذاکره و بدهبستان نیست، روش شناختهشده او نده و بستان است و به کمتر از کرنش دیگران مقابل خود راضی نیست، او حتی با متحدان اروپایی خود چنین رفتاری دارد، لذا کنار آمدن آمریکا به معنای پایان مشکلات اقتصادی نیست.
3) ما و هر ملتی حق دارد براساس فرهنگ، هویت و منافع ملی خود عمل کند و برای امنیت ملی و گسترش عمق راهبردی خود برنامهریزی و اقدام کند، حالا اگر عنصر مزاحمی از آنسوی کره زمین آمد و منافع و امنیت ملی شما را تهدید کرد و شما دست به مقابله زدید، اسم این، مبارزه است یا دفاع از استقلال و منافع ملت است. کدام عقل سلیمی چنین ایستادگی را رد میکند.
4) قطع به یقین امکانات و ظرفیتهای درونی ملت ایران پاسخگوی حل و رفع مشکلات فعلی هست، فقط شرط آن حضور مدیران جهادی در مصادر امور است که آن را هم ملت باید اراده کند و تصمیم بگیرد.