صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۹ - ۰۶:۳۰  ، 
شناسه خبر : ۳۲۶۲۶۰
روس‌ها بیش از ۲۰ سال است که در پی احیای «نفوذ» سیاسی، امنیتی و نظامی خود در مناطق تحت سلطه شوروی سابق هستند.
پایگاه بصیرت / حمید خوش‌آیند*

بالاخره پس از ۴۴ روز جنگ در منطقه قره‌باغ، توافق آتش‌بس برقرار شد و به درگیری‌ها حداقل برای مدت پنج سال خاتمه داد؛ اما به نظر می‌رسد اطلاق برندگان و بازندگان برای توافق اخیر قره‌باغ، تعبیر درستی نیست، چرا که هر یک از طرف‌های درگیری منطقه‌ای و فرامنطقه متناسب با تلاش‌هایی که در درگیری داشتند و اقدامات و سیاست‌هایی که به خرج دادند، از این جنگ و درگیری سهم بردند. در این میان روس‌ها تنها دولتی هستند که به اندازه نقشی که ایفا کردند، سهم بیشتری از منازعات اخیر قره‌باغ بردند.
در توافق اخیر آتش‌بس در قره‌باغ، روس‌ها تا حدود زیادی به آنچه که می‌خواستند رسیدند. منافع روس‌ها به طور «سنتی» عمدتاً در دل درگیری‌ها و «منازعات سخت» تأمین می‌شود. برخلاف سایر قدرت‌های بزرگ در کمتر جایی هم مشاهده نشده است که روسیه از طریق به کارگیری اصول و مبانی و تاکتیک‌های «قدرت نرم» در صدد پیشبرد و تحقق منافع خود باشد.
یکی از مفاد توافق آتش‌بس قره‌باغ حضور نیرو‌های نظامی روس با عنوان حافظ صلح در منطقه مورد منازعه است. این توافق به روسیه امکان می‌دهد که یک نیروی نظامی قابل توجه در خاک آذربایجان مستقر کند. این نیرو که شامل چهار گردان، مجموعاً ۲ هزار سرباز، ۹۰ زره‌پوش و ۳۸۰ نفربر همراه با پوشش هوایی در منطقه حساس نزدیک به گردنه لاچین، بدون حضور نظامیان آذری یا ارمن خواهد بود. در واقع این موضوع «سرپلی» برای حضور گسترده‌تر نظامی مسکو در صورت لزوم خواهد شد.
حضور نظامی روسیه در قره‌باغ یک «برگ برنده» برای پوتین محسوب می‌شود که سال‌ها منتظر چنین «فرصتی» بود تا یک نیروی نظامی قابل توجه و مشروع در خاک آذربایجان مستقر کند. در حقیقت این توافق فراتر از تمام معادلات میدانی موجود و اینکه دو طرف باکو و ایروان چه چیزی به دست آوردند و چه چیزی از کف دادند، یک تلاش روسی برای «بازسازی بخشی از حریم امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق» است. برای همین است که در محافل غربی از توافق آتش‌بس قره‌باغ، به عنوان «روش روسی» یا «توافق مسکو» برای پایان درگیری ۴۴ روزه نام برده می‌شود.
در این توافق، نگاه روسیه به ارمنستان و آذربایجان نه به عنوان دو کشور مستقل بلکه دو ایالت و استانداری سابق بوده است. روس‌ها بیش از ۲۰ سال است که در پی احیای «نفوذ» سیاسی، امنیتی و نظامی خود در مناطق تحت سلطه شوروی سابق هستند. در این زمینه هم تلاش‌های هوشمندانه‌ای را به کار بسته‌اند. تمام سیاست‌هایشان هم در این چهارچوب قرار دارد. برای پیشبرد این هدف کلان هم خیلی اهل عجله و شتابزدگی و سراسیمه عمل کردن نیستند. بلکه با صبر و حوصله و خویشتنداری کار‌ها را جلو می‌برند.
البته این توافق نشان داد روسیه تا حدودی ارمنستان را هم دور زده است. در دو دهه گذشته، برای کرملین مشخص بوده است که درآمد‌های نفتی جمهوری آذربایجان و بودجه نظامی این کشور که سه برابر ارمنستان است، توازن قدرت را به شکل برگشت‌ناپذیری به نفع باکو تغییر داده است. مسکو تلاش کرد تا با فشار به ارمنستان این کشور را به پذیرش راه‌حل دیپلماتیکی که با وساطت روسیه، ایالات متحده و فرانسه فراهم شده بود متقاعد کند، اما ایروان حاضر به دادن هیچ امتیازی نبود.
وقتی انقلابی دموکراتیک در ارمنستان نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر این کشور را در سال ۲۰۱۸ به قدرت رساند، موضع علنی ایروان در قبال منطقه قره‌باغ از پیش نیز سختتر شد. برای همین است که در سالیان گذشته روسیه خیلی واضح به دولت ارمنستان گفته است که پیمان نظامی ایروان و مسکو صرفاً شامل مرز‌های رسمی این کشور می‌شود و ربطی به قره‌باغ ندارد. وقتی جمهوری آذربایجان دست به حمله زد، ارمنستان تنها بود.
نام:
ایمیل:
نظر: