در داخل کشور ظرفیتهای خفته و بالقوهای وجود دارد که جز با نگاه جامع و خودکفا گونه به پیشرفت کشور نمیتوان این ظرفیتهای خفته را به فعلیت رساند.
چرا وضعیت اقتصادی کشور اینگونه است؟ مگر ما مسیر توسعه را با کشور کره جنوبی شروع نکردیم، چرا آنها به این میزان از پیشرفت رسیدهاند، ولی ما همچنان اندر خم یک کوچهایم؟ در پاسخ به این سؤال دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول قائل است که میبایست در جامعه جهانی هضم شد و آمریکا را بهعنوان یک اقتصاد برتر قبول داشت چرا که ایجاد تنش در جهان و تقابل با نظم جهانی سرانجامی جز فشار بر اقتصاد کشور (مثل نوسانات نرخ ارز، محدودیت در صادرات و واردات و ...) نخواهد داشت و نهایت چنین فشاری به مردم برمیگردد؛ پس لازمه توسعه و پیشرفت در گرو جهانیشدن است، یعنی این امر منجر میشود که کشور روی ریل قطار توسعه قرار گیرد و رقابت در تولید بیشتر شود و نهایتاً کیفیت کالا و خدمات بالا رود و نفع آن به مردم جامعه برگردد.
دیدگاه دوم قائل به این است که پیشرفت و توسعه از درون برمیآید و ظرفیتهای بیرونی آن را کمک میکند؛ برای مثال رشد سرمایهگذاری خوب است و آن رشدی مطلوبتر است که از نوع سرمایهگذاری داخلی باشد به این دلیل که رشد سرمایهگذاری داخلی عاملی است در جهت رشد سرمایهگذاری خارجی، پس زمانی که ما سرمایهگذاری داخلی را افزایش دهیم، منجر به رشد و شکوفایی میشود و کشورهای خارجی برای سرمایهگذاری در داخل نیز راغب به سرمایهگذاری میشوند. از سوی دیگر دیدگاه قائلین به نظر دوم این است که در داخل کشور ظرفیتهای خفته و بالقوهای وجود دارد که جز با نگاه جامع و خودکفا گونه به پیشرفت کشور نمیتوان این ظرفیتهای خفته را به فعلیت رساند، ازاینرو این دیدگاه ضمن توجه به بهرهگیری از ظرفیتهای بیرونی، تأکید عمده خود را بر همت و تلاش درونی استوار کرده و معتقد است در شرایط تحریمی شکننده و حتی بدون داشتن ظرفیتهای بیرونی نیز میتوان با تکیه بر داشتههای درونی کشور اعم از حوزهها و بسترهای اقتصادی همچون صنایع، معادن، کشاورزی و ... و همچنین قابلیتهای نیروی انسانی کشور، شامل؛ تخصص، توانمندی، وجدان کاری و مسئولین پذیری شغلی و تجربه نیروی کار ایرانی، میتوان در مسیر پیشرفت و توسعه گام برداشت.
نتیجهگیری
به نظر میرسد باوجود تحریمهای چند دهه علیه کشورمان و با تجربههای تلخ پشت سر از اجرای نظر اول که بدان اشاره شد و در قالب ادبیاتی همچون ایجاد تعامل سازنده، مذاکره با دنیا، جهانیشدن و ... رنگ و لعاب جذاب به خود گرفته بود، تنها راهحل افتادن در ریل توسعه و پیشرفت همان تکیه بر نظر دوم باشد که امروزه از آن به اقتصاد مقاومتی تعبیر میشود. با اجرای این نظر، یک اقتصاد مقاوم در برابر تهاجم و تحریم همهجانبه را خواهیم داشت. مقام معظم رهبری از تحقق چنین امری تحت عنوان اقتصاد درونزا و برونگرا یاد کردهاند؛ یعنی اقتصادی که با اقتصاد جهانی تعامل دارد و در کنار آن با اقتصاد کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود، یعنی تسلیم تحریمهای اقتصادی نمیشود.
نویسنده: سید محمدعلی ارائی