صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> یادداشت کوتاه
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۲۷۰۹۴
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی
پس از توافق نامه هسته ای، آمریکایی ها برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران جسور شدند. بطوری که قبل از برجام جان کری عملا از پیشرفت چشم گیر ایران سخن گفته بود.
 
دولت اوباما در گزارشی برای کشورهای غربی اعلام کرده بود که علی رغم تحریم ها، ایران هم به هسته ای دست یافت و هم این که در منطقه به نفوذ بی سابقه ای دست یافته است.
 
بنابراین غرب از دریچه از مذاکره به دنبال اهدافی بودند که در تحریم و جنگ بدست نیاوردند. بعد از مذاکره، توسعه هسته ای متوقف شد. از لحاظ روانی تحریم، تاثیر گذار شد. تاثیر گذاری روانی تحریم که به گفته ریچارد نفیو، آرزوی آمریکا بود، باعث شد آمریکایی ها و علی الخصوص دولت ترامپ روی تحریم ها جهت گرفتن امتیازات بیشتر دست بکار شود.
 
تحریم همه جانبه که بعنوان فشار حداکثری مطرح شد، چهار سال سیاست آمریکا علیه ایران بود که در آخر نیز شکست سنگینی نصیب آمریکا شد. شکستی که ترامپ را از راهیابی دوباره به کاخ سفید باز داشت.
 
لذا مسولین و طرفداران مذاکره و FATAF سیاست مهار ایران از بستر مذاکره را جدی بگیرند. نخبگان غربی و آمریکایی شکست آمریکا در زمان ترامپ را عدم مذاکره ایران با دولت ترامپ قلمداد می کنند.
 
در این خصوصنشریه نشنال‌اینترست در یادداشتی به قلم پل‌پیلار، کارشناس اسبق سیا، به نقد سیاست ترامپ درباره ایران پرداخت. به نظر او سیاست «فشار حداکثری» فاقد منطقی درباره چگونگی جلوگیری از اشاعه تسلیحات هسته‌ای بود، ترامپ صرفاً خواست تا توافقی که اوباما امضا کرده بود، نقض کند. نویسنده معتقد است این سیاست‌ها نه‌ تنها به فعالیت‌های نگران‌کننده ایران پایان نداده بلکه اولاً ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران را به بیش از دوازده برابر حد مجاز در برجام رسانده، سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر را در صنعت هسته‌ای ایران به کار انداخته و متحدان ایران را به حمله به تأسیسات نفتی متحدان آمریکا تحریک کرده است. پس چرا دولت ترامپ به این سیاست ادامه داده است.
پیلار دلایل زیر را برمی‌شمارد؛
۱- زیرا منطق محاسباتی هیات حاکمه آمریکا بر «فشار در برابر مذاکره» درباره ایران شکل گرفته و دولت‌های مختلف گمان می‌کنند با مقداری تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران، جمهوری اسلامی به مذاکره مطلوب آنان تن خواهد داد.
۲- زیرا هیچ دولتی در آمریکا با سخت‌گیری بر ایران نگران پایگاه رأی خود نیست، برعکس با تشدید فشار بر ایران آرای صهیونیست‌ها و مسیحیان اوانجلیست را کسب می‌کند.
۳- تداوم تحریم‌ها و اقدام‌های ضدامنیتی علیه ایران، سیاست یک دولت دموکرات درباره ایران را با چالش مواجه خواهد کرد و اجازه گشایش مسیر دیپلماتیک در این خصوص را نخواهد داد.
هرچند به نظر نمی‌رسد حمله مستقیم نظامی، از گزینه‌های مدنظر ترامپ باشد، با توجه به روابط ویژه ترامپ و پمپئو با نتانیاهو هم‌چنان باید احتمال اقدام‌های خرابکارانه جدید در قبال ایران را در نظر داشت. انتقاداتی از جنس یادداشت مورد بحث به سیاست دولت ترامپ درباره ایران نشان می‌دهد، این سیاست‌ها فاقد اجماع در میان نخبگان این کشور است.
 
 
اکبر معصومی
نام:
ایمیل:
نظر: