روزنامه کیهان **
نشانههای امید در سال جدید / حسین شریعتمداری
شواهد بسیاری حکایت از آن دارند که سال پیشروی با گشایشهای فراوانی همراه است. شواهدی که این کلام امیرالمومنین علیهالسلام را به ذهن مینشاند. در حکمت ۲۰۹ نهجالبلاغه آمده است؛ «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا.... دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مىآورد و شير خود را به دیگران نداده و براى فرزندش نگاه میدارد»حضرت امیر بعد از این سخن آیه ۲۵ از سوره مبارکه قصص را تلاوت میفرمایند؛
« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِيالاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهًْ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ... و ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین کنیم» و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب که به جد باید از آن با عنوان نقشه راه امسال یاد کرد، رنگ و بوی همین مژده امیرالمومنین علیهالسلام را با خود داشت و از بایدها و نبایدهایی خبر میداد که زمینههای تحقق آنها را میتوان در سال پیشروی دید، سالی که در آغاز و پایان خود میلاد مراد غایبمان -ارواحنا له الفداء- را با خود دارد. در این وجیزه به چند نمونه از آنها اشاره میشود. بخوانید!
۱- دولت محترم طی ۸ سال گذشته بهگونهای عمل کرده بود که انگار همه کشور در وزارت خارجه خلاصه شده و تنها دستور کار آن نیز مذاکرات هستهای است! و در این راه تا آنجا پیش رفت که حتی آب خوردن مردم را هم به نتیجه مذاکرات گره زد. این تصور -بخوانید توهم- که برجام، فتحالفتوح است! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران است! همه قدرتهای بزرگ در برابر ما تسلیم شدهاند! و امثال این ادعاهای گزاف، خیلی زود، اعتبار خود را از دست داد و به نتیجهای معکوس رسید. برجام در یک کلمه قرار بود تحریمها را لغو کند و در پی آن گشایش اقتصادی، اشتغال، رونق تولید و کسب و کار و ... پدید آید، ولی هیچیک از این وعدهها به حقیقت نپیوست و نه فقط تحریمها لغو نشد بلکه صدها تحریم دیگر نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد.
امسال اما، این چرخه نامبارک و خسارتبار متوقف شده و در مسیری امیدآفرین به چرخش افتاده است. طرح موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» که برگرفته از تدبیر اعلام شده حضرت آقا بود و به قانون تبدیل شده و به اجرا درآمده است، نقطه پایانی بر روال دوسر باخت ایران بود. اکنون رهبر معظم انقلاب با تدبیر حکیمانه خود آمریکا را بر سر یک دو راهی قرار دادهاند که هر دو سوی آن برای حریف باخت است و با شکست سنگین همراه است.
خلاصه نظر حضرت آقا این است که (۱) آمریکا باید همه تحریمها را لغو کند
(۲) لغو تحریمها شفاهی و کتبی نباشد بلکه عملی شود و انجام آن از سوی ایران راستیآزمایی شود (۳) تنها در این صورت آمریکا میتواند بهعنوان یکی از کشورهای ۱+۵ به برجام بازگردد (۴) هیچگونه مذاکرهای با آمریکا در پیش نخواهد بود (۵) ایران هیچ عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام ندارد.
آمریکا فقط دو راه در پیش دارد، اول اینکه تحریمها را لغو کند که در این صورت اولاً بزرگترین اهرم -بخوانید سلاح- خود علیه ایران را از دست داده است و ثانیاً شکست بزرگ و مفتضحانهای را در مقابل جمهوری اسلامی متحمل شده است. و راه دوم آنکه تحریمها را لغو نکند (که نخواهد کرد، چون تنها حربه حریف است) در این حالت باید برنامه بعدی خود موسوم به برنامه دوم
-SECOND PLAN- را پیش بگیرد که برخورد نظامی است و این اقدام به هیچوجه از جانب آمریکا امکانپذیر نیست و با تقابل سنگین و شکننده ایران اسلامی روبهرو خواهد شد و به قول سردار سلامی فرمانده عزیز سپاه پاسداران، آمریکا حتی خواب جنگ علیه ایران را هم نمیبیند و راه سومی هم درمیان نیست. پیغام و پسغامهای آمریکا و سرگیجهای که بایدن و مقامات آمریکایی با آن روبهرو هستند از همین راهبرد حکیمانه و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب برخاسته است.
۲- طی سالهای متمادی، یک جریان مرموز سیاسی که برخی از مسئولیتهای کلیدی را نیز در اختیار داشت از یکسو شعار برقراری رابطه با دنیای بیرونی سرمیداد و از سوی دیگر دنیا را در آمریکا و اروپا خلاصه میکرد و در همان حال با همه توان میکوشید تا مانع از برقراری روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای بیرون از بلوک تعریف شده غرب شود. این جریان مرموز، علیرغم دشمنیها، بدعهدیها و جنایات بیشماری که آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی مرتکب شده بودند -که تحریمهای ظالمانه فقط اندکی از آن بسیارهاست- کماکان بر طبل تو خالی و پر سر و صدای رابطه تجاری و اقتصادی با آمریکا میکوبید و گشایش را از آن سوی اقیانوس اطلس انتظار میکشید! گفتنی است، نگاهی به مواضع و عملکرد این جریان به وضوح نشان میدهد که رابطه با غرب را هم در وابستگی به آمریکا و اروپا تعریف میکنند... که بماند!
سال جدید با امضای قرارداد همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین آغاز شد. بدیهی است که در برقراری این رابطه هریک از طرفین سود و زیان خود را به محاسبه مینشینند. امضای این قرارداد همانگونه که انتظار میرفت با مخالفت همراه با عصبانیت آمریکا و اروپا روبهرو شد چرا که میتوانست خط پایانی بر محاصره اقتصادی تحمیل شده به ایران باشد و چرخه فریبی را که متاسفانه با همکاری عمدی و یا انشاءالله ناآگاهانه(!) برخی از مسئولان برای اقتصاد کشورمان پدید آمده بود، فرو بریزد. نگرانی و اضطراب حریف از این معاهده به اندازهای است که علاوهبر مقامات آمریکایی و اروپایی که مخالفت با آن به تکیهکلامشان تبدیل شده است، تمامی رسانههای آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی نیز بسیاری از برنامههای عادی و بهاصطلاح «روتین» خود را متوقف کرده و به تبلیغات گسترده علیه معاهده ایران و چین روی آوردهاند! خندهدار آنکه بیبیسی نگران خدشهدار شدن شعار نه شرقی نه غربی شده و به روی خود نمیآورد که اولاً شرق و غرب عقیدتی با شرق و غرب سیاسی متفاوت است و ثانیاً اردوگاه مارکسیسم
فرو پاشیده و دیگر شرق سیاسی وجود خارجی ندارد و ثالثاً ایران در دوران حضرت امام نیز با چین و شوروی سابق (روسیه کنونی) روابط تجاری داشت و ... نگارنده درباره چند و چون این قرارداد مصاحبهای با خبرگزاری فارس داشتهام که متن آن در کیهان امروز آمده است و از این روی در این وجیزه به همین مختصر بسنده میشود.
گفتنی است، برخی نیز با اشاره به عملکرد ناکام دولت در مذاکرات هستهای، ابراز نگرانی میکنند که مبادا این توافقنامه هم به سرنوشت فاجعهبار برجام دچار شود که در این خصوص همین اندازه باید گفت دولت محترم در برنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، مانند مذاکرات هستهای فعال مایشاء نیست.
۳- انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال جاری یکی دیگر از نشانههای امیدآفرین امسال است. انتخابات ریاست جمهوری مانند همیشه سرزندگی و ثبات مثالزدنی نظام را به نمایش میگذارد و به قول رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزیشان «انتخابات در واقع یک نوسازی در کشور است، وقتی انتخابات انجام میگیرد یعنی یک افراد تازهنَفَسی وارد میدان میشوند، وارد کار میشوند، و در دستگاه اجرایی کشور یک نوسازیای به وجود میآید که این خیلی چیز مهمّی است». ولی انتخابات امسال از ویژگی امیدبخش دیگری نیز برخوردار است. توضیح آنکه دولت آقای روحانی با وعدههای فراوانی که داد بر کرسی اجرایی کشور نشست ولی متاسفانه بسیاری از وعدهها بر زمین ماند و نه فقط مشکلاتی که وعده حل آنها را داده بود برطرف نشد بلکه مشکلات کمرشکن دیگری نظیر گرانیهای افسارگسیخته، بیکاری، تورم، افزایش نجومی قیمت مسکن و اجارهبها، تعطیلی کارخانجات و کارگاههای تولیدی، توقف فعالیتهای هستهای، افزایش تحریمها، کاهش بیسابقه ارزش پول ملی و... را نیز به ملت تحمیل کرد. برای ارزیابی عملکرد دولت کافی است وعدههای داده شده را با آنچه در عمل دیده میشود به مقایسه بنشینید...
این سخن اگرچه تلخ و ناگوار است ولی پایان کار دولت کنونی و رویکرد مردم به دولتی کارآمد و جوان و انقلابی یکی از نشانههای امیدآفرین در سال پیشروی است.
۴- سال ۱۴۰۰ را در حالی آغاز میکنیم که آمریکا بهعنوان اصلیترین دشمن مردم و نظام اسلامی ایران و نیز کشورهای اروپایی که همواره دنبالهروی آمریکا بودهاند با دهها بحران سخت و شکننده روبهرو هستند تا آنجا که برخی از صاحبنظران برجسته غربی، آمریکا را روی قوس نزولی ارزیابی کرده و برای نظر خود دلایل و نشانههای غیر قابل تردیدی ارائه میکنند. رژیم صهیونیستی که روی پرچم خود دو خط آبی بهنشانه از نیل تا فرات داشت امروزه دور خود از رو و زیرزمین دیوار میکشد! و در محاصره کامل نیروهای مقاومت قرار دارد. فلاکت کشورکهای اجق وجق آن سوی خلیجفارس که جای خود دارد و...
۵- و بالاخره برخورداری از مجلس جوان و انقلابی و پُرکار (برخلاف مجلس قبلی)، مقابله بیامان و بدون ملاحظات سیاسی و حزبی با مفسدان اقتصادی، بازگشت بسیاری از اموال غارت شده به بیتالمال، پیشرفتهای پرشتاب در عرصههای علمی و نظامی، گسترش شرکتهای دانشبنیان با دستاوردهای بزرگ و بعضاً منحصر به فرد، رواج کارآفرینی و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد، نشانههای قابل تکیهای است که از موفقیتهای درخور توجه در سال جدید حکایت میکند و برطرف شدن مشکلات پیشروی را نوید میدهد... انشاءالله الرحمن.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
بایستههای ۳ ماه حساس پیش رو/دکتر منوچهر محمدی*
سال 1400 هجری شمسی آغاز شد، سالی که نه تنها آغاز یک سال جدید بلکه آغاز یک فصل جدید هم هست. در این سال و در کمتر از 3 ماه دیگر شاهد انتخاباتی حساس و سرنوشتساز برای انتخاب سیزدهمین رئیسجمهور خواهیم بود؛ موضوعی که همه توجهات و افکار و اندیشهها را متوجه خود کرده است با این امید که بعد از گذشت 8 سال از تحمل دولتی منفعل و واداده، دولتی انقلابی و باکفایت جایگزین آن شود.
در این رابطه مسائلی وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود:
1- جهان استکباری و در رأس آنها دولت آمریکا بهرغم شکستهای پیدرپی که در طول 43 سال از زمان سقوط نظام سلطنتی و در مصاف با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی متحمل شده است، همچنان دست از توطئههای خود برنداشته و تا توان داشته و دارد حتی در شرایط فروپاشی و بحرانهای فزاینده داخلی به شیطنتهای خود ادامه داده و نظام جمهوری اسلامی را به حال خود رها نخواهد کرد.
2- اینک که لیبرالهای غربزده هم مجلس شورای اسلامی را از دست داده و هم قوه قضائیه به پاکسازی خود پرداخته و دست مفسدان را قطع کرده است به یقین تلاش خواهند کرد تا قوه مجریه بهدست نیروهای انقلابی نیفتد که در غیر این صورت این جناح غربزده همچون سال 1360 هجری شمسی و بعد از عزل بنیصدر قافیه را به طور کامل باخته و این سرمایه اجتماعی غرب یحتمل برای همیشه از صحنه سیاست ایران خارج خواهند شد. بنابراین تلاش خواهند کرد تا از وقوع چنین اتفاقی جلوگیری کنند.
3- آمریکا بخوبی میداند و بشدت نگران است که یک نظام بینالملل آسیایی مرکب از روسیه فدراتیو، جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران در حال شکلگیری است، چرا که با انتخاب یک دولت انقلابی و ضد غربی در ایران، مثلث قدرتمند نظام آسیایی تکمیل شده و به یقین جایگزین نظام بینالملل سلطهگر غربی خواهد شد و جامعه جهانی از شر زورگوییها و چپاولگریهای دولتهای مستکبر غربی بویژه آمریکا رهایی خواهند یافت، چرا که این نظام جدید آسیایی به دنبال سلطهگری نیست.
4- یک دیدگاه میگوید آمریکا و غرب در این شرایط خاص و برای جلوگیری از چنین اتفاقی تلاش خواهند کرد تا با ارائه وعدههای تو خالی یا به عبارتی ارائه امتیازهای هر چند ناچیز، جان تازهای به جنازه بیروح برجام بدمند تا بدین وسیله لیبرالها و غربزدههای داخلی را امیدوار کرده و آنها را به فعالیت و تلاش فعالانه در انتخابات ریاستجمهوری ترغیب کنند به این امید که گوی سبقت را از انقلابیون بربایند!
5- شرایط موجود و نتیجه حاصل از انتخابات ریاستجمهوری شرایط بازی حاصل جمع جبری صفر یا همه یا هیچ1 است، بنابراین پیشبینی میشود دشمنان خارجی کشور و لیبرالها و اصلاحطلبان غربزده در ائتلافی همهجانبه و هماهنگ با یکدیگر همه توش و توان خود را به کار خواهند گرفت تا با ترفندهای کهنهای همچون جنگهراسی و رقیبهراسی و ایجاد تفرقه در میان جبهه انقلابی و ایجاد دوقطبیها زمین بازی را به نفع خود تغییر داده و میز بازی را بهم بزنند.
6- متاسفانه غرور بیجا و اطمینانخاطر از اینکه شکست غربزدهها و پیروزی جبهه خودی حتمی است، باعث شده از هماکنون اتوبوسی از کاندیداهای اصولگرا وارد صحنه شوند تا به رقابت با یکدیگر بپردازند. این امری خطرناک برای جبهه خودی انقلاب است و اصلاحطلبان به این تفرقه امید و دل بستهاند تا شاید از وجود کاندیداهای متعدد در میان جبهه رقیب همان اتفاق پرهزینهای که سال 92 بر سر کشور آمد، باز هم تکرار شود.
7- غربگراها در این انتخابات تلاش میکنند در حوزه سیاست خارجی یک 2قطبی درباره مذاکره مطرح کنند که یقینا اصلاحطلبان و لیبرالهای غربزده همچنان بر طبل مذاکره با آمریکا خواهند کوبید، چرا که بهرغم شکست در مذاکرات گذشته با آمریکا نه تنها درس عبرت نگرفتهاند، بلکه گفتمان جدیدی هم برای جایگزینی مذاکره در چنته خود ندارند.
8- به ملت شریف ایران بویژه به جوانان انقلابی توصیه میشود در این شرایط حساس مراقب باشند، از همان سوراخی که در سالهای 92 و 96 گزیده شدهاند بار دیگر گزیده نشوند؛ در این راستا مراتب زیر را در نظر بگیرند:
الف) تجربه ناموفق گفتمان اعتماد به غرب را آویزه گوش خود داشته باشند و بار دیگر فریب غربزدههای داخلی را نخورند.
ب) مدلهای حکمرانی بر مبانی تفکر انقلابی (نه بردکراتیک) را تعریف و تقویت کنند، چرا که تنها با برخورد انقلابی مشکلات متراکم و انبوه شده کشور قابل حل است.
ج) گفتمان انقلابی حکمرانی را برای اداره کشور ترویج و تثبیت کنند.
د) مراقبت کنند که از ورود به بازیهای طراحیشده توسط اتاق عملیات روانی دشمنان و لیبرالهای غربزده بویژه تاکتیک دوقطبیها احتراز کنند.
ه) به رهنمودهای مقام معظم رهبری که در سخنرانی آغاز سال جدید به صورتی شفاف ارائه دادند، توجه ویژه داشته باشند.
9- برای نگارنده تردیدی وجود ندارد که به یاری خداوند متعال که همواره یار و پشتیبان این انقلاب بوده است، در این مرحله حساس هم پیروزی نهایی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی خواهد بود؛ بصیرت و هوشیاری ملت ما با عبرت گرفتن از گذشته میتواند هزینهها را به حداقل رسانده و از وقوع توفانی سهمگین جلوگیری کند، آن هم در وحدت کلمه و تفاهم نخبگان بر روی یک کاندیدای واحد برای ریاستجمهوری تحقق خواهد یافت.
* استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران
---------------------------------
پینوشت
***************************************
روزنامه خراسان**
سال 1400 سال امید/ دکتر سیدعلی علوی
رهبر انقلاب در سخنان نوروزی به مجموعه ای از مطالب اشاره کردند که در واقع نقشه راه ایران در سال 1400 است باتوجه به اهمیت و برخی رویدادهای خبری در ایام نوروز در این مقال به سه نکته می پردازم.
بارسنگین ریاست جمهوری
آن چه از سخنان رهبر انقلاب برمی آید بیش از همه تاکید موکد ایشان به کاندیداهای کارزار انتخابات است موضوعی که متفاوت از دوره های قبل به نظر می رسد مخاطب قرار دادن صریح کسانی است که می خواهند خود را کاندیدای ریاست جمهوری کنند اصولا ادبیات رهبر انقلاب در انتخاب های گذشته توصیه عمومی به همه داوطلبانی بود که میخواستند وارد عرصه انتخابات شوند ولی نوع تحذیر ایشان به کاندیداهای احتمالی با این ادبیات «مطلبی را میخواهم به داوطلبان عرض بکنم، به آن کسانی که داوطلب ریاست جمهوری میشوند -حالا شروع شده دیگر؛ الان مدّتی است که افراد پیدرپی اعلام میکنند که میخواهند شرکت کنند- میخواهم به آنها بگویم انتظار داریم سنگینی کار را بدانید؛ شما که داوطلب شدهاید، بدانید چه چیزی را میخواهید بر دوش بگیرید، چه بار سنگینی را میخواهید بر دوش بگیرید؛ این را بدانید. اگر دیدید میتوانید، خیلی خب، وارد کارزار انتخاباتی بشوید؛ امّا این جور نباشد که سنگینی کار را ندانید. اوّلاً مشکلات و مسائل اصلی کشور را بشناسید. مسائل کشور یکی، دو تا که نیست؛ صدها مسئله هست که از این صدها مسئله اقلّاً دهها مسئلهاش جزو مسائل اساسی و مهمّ کشور است؛ اینها را بدانید، بدانید که مشکل کشور کجاست و مسائل کشور چیست، برای حلّ آن مسائل هم یک برنامه و راه حلّی داشته باشید، ولو اجمالی؛ حالا نمیگوییم تفصیلی؛ ولو به نحو اجمال، یک راه حلّی برای آن داشته باشید. مسئله اقتصاد را بشناسید؛ اقتصاد مهم است. در خود مسئله اقتصاد کارهای مهمّی هست؛ رشد تولید ملّی، رشد سرمایهگذاری ملّی، تقویت پول ملّی، مسئله تورّم و امثال اینها ذیل عنوان اقتصاد است.» نشان از آن دارد که ازمنظر رهبر انقلاب ، اولا ریاست قوه مجریه آن هم در این مقطع کار سنگینی است که مرد میدان خود را می خواهد ثانیا شرایط کشور را شرایط آزمون و خطا نمی بینند شرایطی که تشخیص مسائل کشور، اشراف به مشکلات، داشتن راه حل ، کارآمدی به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم در آن حرف نخست را میزند. در واقع آن چه که علاوه بر ایمان و مردمی بودن و ضد فساد بودن و مدیریت جهادی مورد اشاره رهبر انقلاب است تمرکز دولت آینده بر رفع مشکلات اقتصادی و برخورداری از راه حل های متناسب با توجه به ظرفیت های داخلی است رویکردی که برای خروج ایران از فشار بیرونی حداقل در دولت آینده ضروری به نظر می رسد.شاید بشود کارآمدی در حوزه اقتصاد را مهم ترین گزاره به عنوان ماموریت دولت سیزدهم و نیاز مردم دانست.
برجام و تصمیم قطعی لغو تحریم ها
مذاکرات هسته ای نیز یکی دیگر از سرفصل هایی بود که رهبر انقلاب به آن پرداختند موضوعی که همچنان یکی از مسائل روز کشور است .رهبر انقلاب با تاکید بر مواضع قبلی راه بازگشت آمریکا به برجام را لغو عملی تحریم ها دانستند. موضوعی که در این مقطع حساس که دوره چانه زنی هاست و به عبارتی می تواند در ماه های پایانی جنگ اراده ها باشد باید مورد توجه دولت دکتر روحانی به ویژه در چند ماه باقی مانده قرار گیرد. در واقع گرچه آقای روحانی و دستگاه دیپلماسی طی هفته های گذشته مدل هایی را برای بازگشت گام به گام آمریکا به برجام مطرح کردند اما موضع صریح رهبر انقلاب در ضرورت لغو عملی کلیه تحریم ها برای بازگشت آمریکا به برجام به نظر میرسد راه را برای هرگونه دو صدایی و توجیهی در مذاکرات هسته ای بسته است.در 2 یادداشت قبلی ام ذکر کرده ام که زمان در شرایط فعلی در حوزه مذاکرات هسته ای به نفع ایران است بنابراین منطقی نیست تا وقتی که زمان برای کسب امتیاز بیشتر به نفع ماست به نفع طرف آمریکایی اقدامی صورت گیرد شاید بهتر باشد دولت دوازدهم حداکثر ظرفیت لازم را برای دولت سیزدهم فراهم کند.همچون برگ های برنده دولت ترامپ برای دولت بایدن.
مدیریت فضای مجازی
یکی دیگر از سرفصل هایی که رهبر انقلاب به آن پرداختند موضوع مدیریت فضای مجازی بود موضوعی که متاسفانه بااظهارات عجیب وزیر ارتباطات در دو قطبی فیلترینگ بازنمایی غلطی درباره آن صورت گرفت.جالب آن جاست که با یک جست وجوی ساده درمیان بیانات رهبرانقلاب می توان دید که ایشان هیچ گاه در بیانات شان از کلمه فیلترینگ حتی یک بار هم استفاده نکرده اند در واقع در حالی که رهبر انقلاب در آخرین بیانات خود در تاریخ 21 اسفند سال گذشته از فرصت های فضای مجازی صحبت می کنند و ماموریت جوانان را امیدآفرینی با ابزار فضای مجازی می دانند ،جای سوال دارد که آقای جهرمی به عنوان یکی ازمتولیان امر این حوزه چرا در بازنمایی مطالبه رهبر انقلاب از دوقطبی فیلترینگ سخن می گوید .جالب آن جاست که آقای وزیر در مصاحبه اش در ایام نوروز با اعتماد آنلاین به صراحت با تاکید برهمان دوقطبی خود ساخته می گوید عده ای طرفدار فیلترینگ هستند و عده ای مخالف آن و من هم جزو کسانی هستم که مخالف فیلتریگ هستند و عقلانیت حاکمیت خودش تصمیم میگیرد که کدام مسیر بهتر است .در واقع آقای جهرمی بدون در نظر گرفتن جایگاه خود به عنوان اصلی ترین متولی مدیریت فضای مجازی با یکی کردن “مدیریت” و “فیلترینگ” خود را خارج از این گود ترسیم می کند این در حالی است که رهبر انقلاب در صحبت های نوروزی خود به صراحت از بحث رهاشدگی فضای مجازی گلایه کردند که ناظر به مدیریت است نه محدودیت .بله حتما فیلترینگ طرفدارانی دارد اما در بیانات رهبر انقلاب که فضای مجازی را یک فرصت می دانند سخنی از فیلترینگ مطرح نیست بلکه موضوع مدیریت بر فضای مجازی است. موضوعی که تقریبا به عنوان یک قاعده در تمامی کشورهای توسعه یافته برای آن ساختار ، قانون و سازمان های متولی دارند موضوعی که به طور مفصل در گزارش امروز صفحه5 روزنامه به آن پرداخته ایم به هر روی به نظر می رسد ورود به سال 1400 که طلیعه قرن جدید نیز است نیازمند نگاه جدید و مبتنی بر برنامه ریزی های بلند مدتی است که بخش زیادی از مشکلات فعلی کشور ناشی از همین برنامه ریزی های مقطعی است که عملا حاصلی جز تکرار دوباره مشکلات نداشته و فرایند حل اساسی مسائل را با تاخیر مواجه می کند امید آن که سال جدید آغازگر رویکردی جدید در نگاه و عملکرد مسئولان در حوزه های مختلف نسبت به مسائل و مشکلات مردم و کشور باشد. سال 1400 به همت مردم و مسئولان می تواند سال انتخاب دولتی کارآمد، گشایش های داخلی و خارجی و پایان کرونا باشدان شاء ا....
***************************************
روزنامه ایران**
۴ ماه و ۵ برنامه؛ آغازی برای یک پایان/علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
برخی مقاطع تاریخی فراتر از طول زمانی خود اهمیت مییابند. ماههای پیش رو یکی از همین مقاطع تاریخی محســــوب میشــــود. ماههایی که باید نتیجه مقاومت مردم در برابر فشار حداکثری دولت ترامپ دیده و سهم و جایگاه شایسته ایران در معادلات در حال تغییر بینالمللی بیش از پیش کسب و تثبیت شود. نظام دوقطبی بینالمللی پس از فروپاشی شوروی دچار سرگشتگی شد و امریکا در حال تثبیت نظام تکقطبی بود. درحالی که چنانکه پیش از این نوشتم و باور دارم جهان از حالت قطبی به شکل منظومهای تغییر خواهد کرد که این منظومهها اعم از کشورهای کانونی و پیرامونی یا اتحادیههای منطقهای خواهند بود که بنیان آنها اقتصاد سیاسی است.
چندین منظومه جهانی وجود دارند که برخی در حال برآمدن هستند و برخی دیگر در حال تلاش برای تثبیت و حفظ جایگاهشان در سلسله مراتب جهانی. اتفاقاً در قاره آسیا چین و هند تأثیرگذاری بیشتری خواهند یافت چنانکه هند به غول آینده اقتصادی آسیا تبدیل خواهد شد. بنابراین جهان در حال تغییر و تحول و جابهجایی قدرتهای تأثیرگذار است و ارتقای جایگاه ایران در جهان در این سالها مشخص خواهد شد. در ماههای اخیر بخشی از این فعل و انفعالات بینالمللی را در انزوای دولت ترامپ حتی در جمع همپیمانان سنتی خود از جمله بریتانیا دیدیم. در این نقشه بزرگ و در کشاکش این تقلای بینالمللی که همه کشورها مرحله تازهای از تلاشهای ژئوپولیتیکی خود را برای بازتعریف جایگاه جدید خود سرعت دادهاند، ماهها و سالهای آینده به مراتب برای ما نیز اهمیت متمایزی دارد. بحرانهایی که در سالیان اخیر پشتسر گذاشتیم و بعضاً همچنان در دست و پنجه نرم کردن با پاندمی کرونا و تحریم ادامه دارد، نباید در اراده ما برای عقب نماندن از رقابتهای جهانی تأثیر بگذارد. در این میان دولت به عنوان سکاندار اجرایی ایران در مدیریت منابع و پیشبرد سیاستها مصمم است که با بیتوجهی به فشارهای خارجی و حاشیههای داخلی، این مأموریت ملی را تا آخرین روز مسئولیت خود ادامه دهد. بدون تردید ارتقای جایگاه ایران اصلیترین وظیفه دولت است علاوه بر آن دولت طبق وعده خود برنامههای پنجگانهای را تدوین کرده که بنا دارد اجرای آن را با جدیت دنبال کرده و تلاش خواهد کرد زیرساختهای سیاسی و اقتصادی مناسبی را به منتخب ملت تحویل دهد:
۱- رفع تحریم:
بدون تردید عقب راندن تحریم تا آخرین روز کار دولت بهطور مستمر ادامه خواهد یافت. ما مصمم هستیم که اجازه ندهیم تحریمهای غیرقانونی امریکا اخلالی در حرکت ایران در مسیر توسعه و تعامل سازنده با جهان ایجاد کند اما در عین حال تلاش دولت برای رفع تحریمها تا آخرین روز کاری دولت متوقف نخواهد شد. ما از رساندن و تکرار این پیام روشن به ناقضان برجام خسته نخواهیم شد که هرچقدر زمان بخواهند در اختیار خواهند داشت اما باید بدانند که هر روز تعلل بیشتر در لغو تحریم علیه ایران، نه تنها شانس احیای برجام را به عنوان اولین و آخرین راهحل در دسترس برای کنار گذاشتن اختلافات کمتر میکند بلکه آنها را از بهدست آوردن چشمانداز بهتری از روابط با ایران هم دورتر خواهد کرد.
هرچند ما اطمینان داریم که دولت امریکا هیچ راه منطقی جز بازگشت به برجام و رفع کامل تحریمها پیش روی خود ندارد اما بنا به مسئولیت دولت در پاسخگویی به مردم، رفع تحریمها یکی از مهمترین اولویتهای دولت باقی خواهد ماند. این البته مسیری آسان و هموار نیست. یکی از این موانع که ریشه در دخالت دادن سیاستهای داخلی و رقابتهای انتخاباتی به حیطه مأموریتهای تغییرناپذیر ملی در مانعزدایی از توسعه کشور دارد، عدهای دوگانهای تازه اما بیمعنا میان خنثی کردن تحریم و رفع تحریم را به فضای گفتوگوی سیاسی جامعه سرایت دادهاند و توجه نداشتند که نه تنها این دوگانه هیچ نسبتی با واقعیتهای اداره کشور ندارد بلکه دولت در چهار سال گذشته با در پیش گرفتن هر دو جنبه فوق از هیچ تلاشی برای تسهیل معیشت مردم فروگذار نکرده است. خطر این دوقطبیسازی تنها تحریف واقعیت پیرامون شیوههای مؤثر در گشودن زنجیرهای بسته شده بر اقتصاد ملی و چشمانداز رشد و توسعه اقتصادی نیست بلکه در غیریتسازی یکی از این ابزارها در برابر دیگری است؛ گویی که عدهای تنها قرار است به خنثی کردن تحریم بپردازند و دیگران کاری جز انجام آن یکی ندارند. هرچند که این دوگانه روی کاغذ و در حین شعارها و مجادلههای انتخاباتی کارآیی داشته باشند، در اداره دولت و کشور که متوقف به شعارها و فضاسازیهای تبلیغاتی نیست، جایی ندارد. هر دولتی در آینده به موجب انتظار مردم و رأیدهندگان که انتظار دارند دولتهای منتخب هیچ شانسی را برای بهبود دادن زندگی آنها از دست ندهند، ناچار است که ضمن تلاش برای کم اثر کردن تحریمها، همچنان به تقلای دیپلماتیک برای رفع تحریمها نیز بپردازد؛ چنانکه دولت دوازدهم چنین کرده است. از این رو، مسئولیت خنثی کردن و توأمان رفع کردن تحریمها، رسالتی انقطاعناپذیر در طول زمان و در امتداد جابهجایی دولتهاست. به این ترتیب، تاختن بر استراتژی رفع تحریم درحالی که دولت آینده از هر جناح و با هر رویکردی گریزی از آن نخواهد داشت، در بدترین حالت یک خودزنی سیاسی و در بهترین حالت خود یک ریاکاری آشکار است. به همان ترتیب، نادیده گرفتن آن دسته از سیاستهای اقتصادی که هدف از آن خنثی کردن اثر تحریمهاست، به هیچوجه گویای واقعیتی نیست که دولت بعدی در مسیر آن قرار خواهد گرفت. با وجود این همانندی دو جناحی در تعقیب میان دو راه به هم گره خورده خنثیسازی و رفع تحریم، دیگر اتلاف وقت و موکول کردن پیشبرد هر کدام از آنها به دوران پس از برگزاری انتخابات نمیتواند معنایی داشته باشد و موفقیت در رفع و تضعیف اثر تحریمها امتیاز منحصر به فردی نیز به هیچکدام از جریانهای سیاسی نخواهد داد. البته این به معنای تعجیل در پذیرفتن یا ارائه پیشنهادهای دیپلماتیک ناپخته و غیرمنصفانه نیست اما همینطور سیاسی کردن یک امر ملی نباید موجب تأخیر غیرضروری و وقتکشی در پیگیری راهحلهایی باشد که درصد قابل اعتنایی از شانس موفقیت برای کاستن هرچه سریعتر از آلام مردم را به همراه دارد.
۲- حوزه سلامت و درمان:
حوزه سلامت با تمرکز بر کرونا از جمله برنامههای اصلی و مستمر دولت خواهد بود. واردات بیش از ۲۰ میلیون واکسن خریداری شده و تلاش برای به ثمر رساندن تولیدات داخلی که به طور مستقل یا با مشارکت خارجی در حال انجام هستند دنبال خواهد شد. در این خصوص علاوه بر کشور کوبا با دو کشور تولیدکننده نیز مذاکراتی صورت گرفته است. مراقبت و پیشگیری از گسترش و قطع زنجیره ویروس کرونا و واکسیناسیون عمومی و تمهید برای درمان بموقع و مؤثر بیماران از برنامههای این حوزه است.
۳- افزایش تولید و تثبیت بازار:
مسأله بعد تثبیت بازار و تلاش برای کاهش اثر تحریمها بر زندگی مردم است. در این جا به اطلاع مردم میرسانم که نه تنها دولت هیچ برنامهای برای افزایش قیمتها بخصوص در مورد کالاهای اساسی تا پایان کار خود نخواهد داشت بلکه برای کاهش قیمتهای کاذب برنامه نظارتی سختگیرانهتری را در دستور کار خود دارد. در این راه، تاکنون ۶ میلیارد دلار از بودجه تخصیص برای تأمین کالاهای اساسی اختصاص یافته است. از مجموعه ۱۰۰ قلم کالای ضروری بیش از ۲۰ قلم کالای اساسی در دو مورد مرغ و روغن دچار اختلال در توزیع شدهاند که تصمیمات ستاد اقتصادی تولید در هر دو مورد افزایش یافته و در صورت نیاز واردات صورت گرفته و برنامه متعادل کردن بازار به سرعت انجام خواهد شد.
در دولتهای یازدهم و دوازدهم تعداد ۲۹۰ طرح مهم در حوزه صنعت و معدن با مجموع سرمایهگذاری ۲۶۵۲ هزار میلیارد ریال و اشتغال ۸۵۱۲۶ نفر به بهرهبرداری رسیده است. از این تعداد ۲۸ طرح طی ده ماهه سال ۱۳۹۹ راهاندازی و بیش از ۱۱ هزار شغل نیز در سال ۹۹ ایجاد شده است که میتوان به طرحهایی چون شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس، مجتمع صنایع آلومینیوم جنوب، سنگ آهن گهر زمین، مجتمع جهان فولاد سیرجان، خودروسازی مدیران، مجتمع کشتیسازی و صنایع فراساحل ایران، پالایش نفت لاوان، خودروسازان راین، مجتمع جهان فولاد سیرجان و ذوبآهن پاسارگاد اشاره کرد.
۴- اتمام پروژههای زیرساختی برای زندگی آینده ایرانیان:
در برنامه چهارم اتمام پروژههای زیرساختی تمهید شده و اقدام برای تداوم این پروژهها برای آیندگان در دستور کار دولت است. این پروژهها آثار عظیمی بر سالهای بعد بر زندگی آینده ایران و ایرانیان خواهد داشت. دولت معتقد است همچنان باید شرایطی به وجود آورد تا دولتی فارغ از تحریم و آماده جهش تولید و اقتصاد را به منتخب بعدی ملت تحویل دهد. در همین راستا براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری برای سال ۱۴۰۰ برنامهای چهارماهه در قالب یک برنامه یکساله در دستور کار خود قرار داده است که بتواند تسهیلگر ادامه برای دولت بعد هم باشد. گسترش شاهراههای اطلاعاتی و زیرساختهای حمل و نقل و اتصالات ژئوپلیتیک و قرار گرفتن در مسیرهای جهانی (سند ۲۵ ساله با چین در همین راستاست)، پروژههای عظیم انتقال آب از خلیج فارس به مرکز و جنوب کشور با تأکید بر تأمین آب سیستان و بلوچستان، توسعه میادین نفتی و تأکید بر پروژههای پایین دستی حوزه نفت و گاز و بهبود وضع کشاورزی از جمله این پروژههای مهم محسوب میشود.
۵- انتخابات سالم و پرشور:
در اقدام پنجم دولت تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا یک انتخابات پرشور، سالم و رقابتی برگزار کند. انتخابات متضمن افزایش سرمایه اجتماعی و حل مسائل داخلی کشور و هم متضمن ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان است. انتخابات و صندوقهای رأی در نقشه کلان خود عبارت از تعیین سرنوشت ملی است اما در سطحی خردتر چیزی نیست جز زندگی روزمره هر شهروند ایرانی که میخواهد از این حق خود برای تضمین برخورداری از همه حقوق قانون اساسی و ترجمه آن در زندگی جاری و در قالب بهرهمندی از آزادی، رفاه و امنیت استفاده کند. امیدواریم که به منظور اطمینان دادن به مردم برای دستیابی به این هدف عالی انتخاباتی، شرایطی مهیا شود تا همه تنوعهای دیدگاهی و برنامهای در این انتخابات حضور داشته باشند. هرچند که متأسفانه جریانهایی برای مأیوس کردن مردم از صندوق رأی آغاز به کار کردهاند و به اقدامات خود شتاب تازهای دادهاند؛ تلختر آنکه هم از خارج و هم از داخل بهطور ناخودآگاه به شیوههایی برخی از مطالب را بیان میکنند که احساس اینکه نتیجه برآمده از صندوق رأی تأثیری در سرنوشت جامعه ندارد القا شود، اما دولت در برابر چنین یأسپراکنیها سکوت نخواهد کرد. البته در این مسیر، دولت نمیتواند بدون همراهی روشنفکران، فعالان اجتماعی و دانشگاهیان به مسئولیت خود در یادآوری و تأکید بر اصل جمهوریت و از جمله بازخوانی ریشهها و ضرورتهای مشارکت حداکثری در انتخابات گام مؤثری بردارد. به این ترتیب دولت در کنار همه بازیگران اجتماعی و سیاسی، دلسوزان ایران و در چارچوب مواضع بیان شده رهبری معظم مبنی بر مشارکت حداکثری مردم تلاش همهجانبهای خواهد داشت.
اگرچه تا پایان کار دولت فقط چهار ماه باقی مانده اما با این حجم از مأموریتهایی که دولت برای خود تعریف کرده، این چهار ماه، چهار ماهی پرمشغله و بیاستراحت برای همه مسئولان دولتی خواهد بود. دولت آماده است که ماههای پایانی تصدی خود و ماههای آغازین سال جدید را با نیرویی مضاعف از هر زمان دیگری تا به حداکثر رساندن امید مردم و درخشاندن دوباره ایران در سالهای پیش رو، هم به پایان برساند و هم آغاز کند.
***************************************
روزنامه شرق **
رخش و اژدها/حجتاله صیدی
در اهمیت سند «برنامهی همکاری جامع فیمابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین»، همین بس که از زمان انتشار خبر اولیه آن در ماههای گذشته تا امضا و مبادلهاش در هفته پیش، دوست و دشمن، کارشناس و غیرکارشناس، اصولگرا و اصلاحطلب، حقوقدان، اقتصاددان، فعال سیاسی و نظایر آنان، هرکدام از منظری خاص به آن پرداختهاند که در روزهای گذشته به اوج خود رسید و اگر از اظهارنظرهای احساسی مثبت و منفی بگذریم، نکات خردمندانه شایان توجهی در بین نقدها و تأییدها دیده میشود که از آن میان، برخی هشدارها یا پیشنهادها، از سودمندی مناسبی برخوردارند. این نوشته در پی آن است که به برخی پرسشهای اساسی که در این روزها به دست نویسنده رسیده، از منظری که بیشتر اقتصادی است، پاسخ دهد. پرسش نخست درباره عنوان و شکل حقوقی این سند است که برخی آن را قرارداد، برخی دیگر تفاهمنامه یا معاهده و برخی دیگر نقشه راه نام نهادهاند. حقیقت آن است که عنوان سند همان است که در ابتدای این نوشته آمد؛ برنامه همکاری جامع. بدیهی است که مهمترین تفاوت این عناوین، در میزان تعهدآوربودن آنها برای طرفین است و این سند از نظر حقوق بینالملل یا نظام حقوقی دو کشور، برای هیچکدام از این کشورها تعهد حقوقی ایجاد نمیکند و تنها برای تعیین چارچوب همکاریها و چگونگی انجام آنها بهصورت راهبردی که بهنوعی میتوان نقشه راه تلقی کرد، تدوین شده است.
ازاینرو عملیشدن آنچه در این سند آمده است، نیاز اساسی به قراردادهای تعهدآور در هرکدام از حوزههایی دارد که با توافق طرفین در سند درج شده است، مانند: نفت و گاز، فناوری اطلاعات، حملونقل و نظایر آن. باید توجه داشت که تعهدآورنبودن این سند از نظر حقوقی در این مرحله، از اهمیت سیاسی-اقتصادی آن نمیکاهد و در عرف بینالملل، پایبندی به مفاد سندهای همکاری راهبردی برای حفظ وجهه طرفها اهمیتی ویژه دارد.
پرسش دوم، درباره چرایی برقراری رابطه راهبردی با چین است که پرسشی مهم به شمار میآید، به عبارت دیگر: چرا راهبردی؟ چرا چین؟ اهل فن میدانند که از میان انواع روابط موجود در جهان، از تخاصم تا دوست و برادر، رابطه راهبردی از ارزشمندترین و بالاترین سطوح روابط است که البته برقراری آن بسیار دشوار بوده و عامل کلیدی تعیینکنندهاش، نیاز راهبردی دو کشور به همدیگر است. این رابطه که حتی ممکن است بین دو کشور همسایه که روابط دوستانهای هم با یکدیگر دارند، برقرار نباشد. علاوه بر اینکه برقراری هر نوع رابطه همکاری قویتر و بلندمدتتری با کشوری مانند چین که اقتصاد دوم جهان بوده و خیز بلندی برای دستیابی به رتبه نخست برداشته، برای هر کشوری در جهان، مهم است، نیاز بلندمدت چین به محصولات بخش انرژی ایران، اعم از نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و معدنی دستکم تا پایان نیمه نخست قرن بیستویکم، برنامه چین برای تحقق طرح کمربند و جاده که همان راه ابریشم نو بوده و در راستای استراتژی توسعه اقتصادی چینی است و اهمیت دستیابی به بنادر شرقی مدیترانه از مسیری متفاوت با کانال سوئز و همچنین افزایش درآمدهای ارزی آن کشور از محل فعالیتهای سرمایهگذاری در خارج از مرزهای چین که خود را در قالب تولید ناخالص ملی (و نه تولید ناخالص داخلی) نشان میدهد از یک طرف و نیاز ایران، بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر مجموع نفت و گاز جهان به توسعه سهم بازار خود در آسیای جنوب شرقی و هند و چین که مهمترین خریداران نفت و گاز و فراوردههای دیگر ایران هستند، بهعلاوه ضرورت جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران، که بهدلیل منفیشدن نرخ تشکیل سرمایه در این سالها اهمیتی دوچندان یافته و همچنین نیاز ایران به برخی فناوریهای نوین که بر اثر محدودیتهای بینالمللی، کشور ما را با تنگناهایی روبهرو کرده است از طرف دیگر، دلایل مهم و شناختهشدهای برای برقراری رابطه راهبردی بین دو کشور به شمار میآیند. نماد مشهور چین در سراسر جهان، اژدهاست و با توجه به قدرتگرفتن اژدها در دهه اخیر، هرکدام از کشورها رویکرد متفاوتی را برای پنجهانداختن با اژدها در پیش گرفتهاند، بدیهی است ایران نیز با یکی از نمادهای مشهورش که رخش شاهنامه است، مانند آنچه در حکایت خان سوم آمده است، باید به مهارکردن آتشی رود که از دهان این اژدها برمیخیزد تا از این آتش، چراغ افزود. پرسش سوم ناظر به نگرانیها درباره آسیبهای احتمالی مفاد این سند است که بخش مهمی از این نگرانیها یا بهدلیل عدم دستیابی به متن رسمی این سند یا ناشی از نگرانیهای مربوط به جایگاه ایران، به دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمها و برخی عدم تعادلهای ساختاری اقتصاد است. عدم انتشار رسمی سند موجب شده تاشایعاتی مانند تملک بخشی از بنادر ایران، اعزام نیروهای نظامی چینی به کشور یا فروش بخشی از خاک این سرزمین به آنها در جامعه مورد پذیرش قرار گیرد که بهطورکلی، نادرست و دور از حقیقتاند. با توجه به نقش اندکی که در بررسی این سند از منظر پولی و مالی داشتهام، باید اطمینان دهم که این سند از موضعی برابر و عزتمندانه تهیه شده و حتی یک جمله یا عبارت در آن نمیتوان یافت که نشاندهنده برتری یک طرف بر دیگری باشد. سند از دو رویکرد واقعگرایانه و برنده-برنده برخوردار است. دلیل دوم مبتنی بر عامل فشارهای اقتصادی است که موجب شده برخی تصور کنند که ایران در شرایطی نامناسب به خواستههای چین تن داده و امتیازهای مهمی را واگذار کرده که باز به همان دلیل که ذکر شد نادرست است. پرسش آخر اما در باب بیم و امیدهای مربوط به ارتباط راهبردی با چین و اجرای طرحهای پیشبینیشده در این سند است. در این رابطه دو نکته مهم قابل ذکر است: نخست اینکه داشتن برنامه دقیق اجرائی و مدیریت کارآمد این برنامه برای بهرهبرداری از مزایای این همکاری بسیار ضروری است و تجربه نشان داده که در برخی موارد داخلی و بینالمللی، عدم هماهنگیها، شتابزدگی در بررسیهای کارشناسی یا عدم اتکا به نتایج این بررسیها از سوی مدیران، نهتنها دستاوردهای قابلتوجهی نداشته بلکه برخی هزینهها را نیز تحمیل کرده است. ازاینرو استفاده از ظرفیتهای این سند در گرو تدوین ساختاری کارآمد و بهکارگیری افراد شایسته در اجرای طرحهاست. نکته دوم آن است که برای اجرای هرکدام از طرحها، قرارداد جداگانه تعهدآور و دقیقی باید تنظیم شود که از هرگونه انحراف یا تغییرهای بدون دلیل که میتواند در بسیاری از موارد زیانبار باشد، جلوگیری کند.
آنچه بهعنوان کلام آخر در این زمینه میتوان مورد تأکید قرار داد، سه نکته است. اول: نهتنها رابطه راهبردی با چین، تهدید نیست بلکه فرصتی گرانقدر برای کشور است و جمهوری اسلامی ایران با برخی از کشورهای مهم جهان، بهویژه با چند اقتصاد برتر غرب و شرق و منطقه نیز باید چنین سندی را مبادله کرده و آن را به اجرا بگذارد. دوم: این سند، نهتنها در مغایرت با شعار نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه ازآنجاکه منجر به دستاوردهای مهم اقتصادی و توسعه ظرفیتهای ثروتآفرینی میشود، تقویت شعار یادشده را نیز بهدنبال خواهد داشت. البته بر این نکته نیز باید تأکید شود که نگاه به جهان باید متوازن باشد و نگاه به شرق، نباید منجر به رویگرداندن از غرب باشد. رفتار خردمندانه و عزتمدار ایران در گرو همکاری متعادل و از موضعی برابر و متکی به دیپلماسی، با تمام کشورهای جهان، بهجز رژیم نامشروع صهیونیستی است. سوم: بهطور طبیعی، هر کشوری بهدنبال حفظ مصالح و بیشینهکردن منافع ملی خود است و نباید انتظار داشت که چین یا هر کشور دیگری، حتی همسایگان بسیار نزدیک ایران، چشم بر برخی منافع پوشیده و از موضع خود کوتاه آیند. بررسی برخی ادعاهای اخیر همسایگان درباره مورد حقآبه، نشاندهنده این واقعیت است که در همکاریهای بینالمللی، خردورزی کامل و دوری از احساسات و هیجان، از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است؛ ازاینرو نظام جمهوری اسلامی برای اینگونه همکاریها باید نظام مدیریتی خود را ارتقای اساسی ببخشد وگرنه امکان دستیابی حداکثری به منافع، با تردید روبهرو خواهد بود.
پیام آخر به هممیهنان ارجمند است که دل در گرو ایران نهاده و دغدغه منافع ملی را دارند. فقط کافی است تصور کنیم که اخبار یکی از شبکههای داخلی یا خارجی، رئیس یا ولیعهد یک کشور منطقه را نشان دهد که در حال پیادهشدن از پلههای هواپیما در پکن یا شانگهای است. بیگمان، در همان لحظه، فضای مجازی آکنده میشود از پیام و نماهنگ و سخنرانی و نظر برای مقایسه ایران با آن کشورها و گله از مسئولان که چرا از رقبا غافل ماندهاند. اکنون که ایران در سختترین شرایط خود، موفق شده است تا با حضور وزیر خارجه دومین قدرت اقتصادی جهان در تهران، سندی راهبردی را مبادله کند، جای آن دارد که خداقوت بزرگی به سیاستگذاران و مجریان تبادل این سند گفته شود که خواب از چشم دشمنان کشور و خائنان آن ربوده است. قدر فرصتها را بدانیم و از ارتقا و توسعه همکاریهای بینالمللی ایران بزرگ حمایت کنیم.
***************************************