صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۳۰۱۸۳
در جعبه ابزار سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، «تحریم های اقتصادی» از مهمترین ابزارهای فشار برای همراهی سایر کشورها و گروه‌های به اصطلاح بدرفتار است. تاکید بر این ابزار در میان روسای جمهور آمریکا به حدی است که بسیاری از اندیشمندان در جهان، از تحریم‌های آمریکا به عنوان «سلاح اقتصادی» این کشور یاد کرده اند. سلاح‌های اقتصادی یا مالی آثار تخریبی به اندازه یک جنگ دارند، اما در به‌کارگیری آنها نه نیروی انسانی از کشور مهاجم کشته می‌شود، نه جنگ‌افزار نابود می‌شود و نه منابع مالی چندانی نیاز است.

یکی از مهمترین شروط لازم برای پاسخ دادن به این سوال که مسئولان و سیاستگذاران ایران باید چگونه با این تحریم‌ها برخورد کنند تا جلوی تحقق هدف اصلی آمریکا یعنی فروپاشی اقتصادی و نهایتا تجزیه کشورمان را بگیرند، آشنایی بهتر با موضوع تحریم است. در همین راستا، قصد داریم در قالب پرونده «تحریم بدون روتوش» به مهمترین سوالات درباره تحریم از دیدگاه آمریکایی ها پاسخ دهیم. در قسمت های اول و دوم و سوم این پرونده به این سوالات که «چرا آمریکا تحریم می‌کند؟» و «چرا آمریکا، ایران را تحریم می‌کند؟» و «چرا تحریم‌های آمریکا موثر است؟»  پاسخ دادیم و قسمت چهارم این پرونده با موضوع «آمریکا چگونه تحریم ها را اجرایی کرد؟» در ادامه آمده است:

* آمریکا از سلاح‌های مالی تحریمی درباره ایران چگونه استفاده کرد؟
در گزارش شماره 16485 مرکز پژوهش‌های مجلس درباره نحوه استفاده آمریکا از این سلاح های مالی تحریمی درباره ایران آمده است: «همانطور که در مورد ایران در دو دوره اعمال تحریم (سال‌های 1391 و1397) شاهد بودیم، با چند «کلیک» در سامانه‌های انتقال حجیم دلاری و همچنین متداولترین سیستم پیام رسانی مالی بین‌المللی (سوئیفت/ SWIFT) به سادگی می‌توان هر شخص حقیقی و حقوقی را از کلیه تعاملات بانکی متعارف محروم کرد. همچنین با توسعه ابزارهایی چون (رصد تحریم/ SDN List) توسط شرکت سوئیفت، چنانچه ایالات متحده نام یک شخص حقیقی و حقوقی را در لیست تحریم قرار دهد، به صورت زنجیرهای همه بانکهای دنیا ارتباط خود را با شخص تحریم شده قطع میکنند.

شایان ذکر است که مصداق این موضوع صرفاً بانکهایی که به شکل مستقیم از دلار آمریکا استفاده میکنند، نیستند. به بیان دیگر، این نوع تحریم به همه ارزها و همه مؤسسات مالی به صورت زنجیروار کشیده میشود. یعنی یک بانک که عملیات دلاری به صورت غیرمستقیم انجام میدهد (و حساب دلاری در خاک ایالات متحده ندارد)، نیز از ترس مسدود شدن حساب خود در بانکهای دارای مجوز دلاری، به تحریم شونده سرویس نمی‌دهد. به دلیل اعمال زنجیره‌های تحریم، حتی بانکهایی که عملیات یورو، یوآن، ین و سایر ارزها نیز انجام میدهند و هیچگونه عملیات دلاری (اعم از مستقیم و غیرمستقیم) انجام نمیدهند نیز نمیتوانند از گزند تحریم‌های ثانویه ایالات متحده مصون بمانند».

علاوه بر موضوعات فوق، آمریکا با استفاده از راهکارهایی مانند تمرکز گسترده بر شناخت ذی نفع نهایی و توصیه به شرکت‌های متعامل با ایران به حداکثر سخت گیری در این موضوع، فشار بر اشخاص حقیقی و حقوقی با تاکید بر گفتگوهای مستقیم (علاوه بر قوانین و فرمان های اجرایی و دستورالعمل های آمریکا)، استفاده از ظرفیت اندیشکده‌ها و مراکز پژوهشی آمریکایی و غیرآمریکایی با هدف شناسایی نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران، اثرگذاری این تحریم ها را تشدید کرده است.

*نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران از دیدگاه اتاق جنگ آمریکا
خوان زاراته معاون مدیریت مبارزه با تروریسم و جرایم مالی در وزارت خزانه‌داری آمریکا در دولت اوباما در کتاب «نبرد خزانه: ظهور عصر جدید جنگ افزارهای مالی» (Treasury's War: The Unleashing of a New Era of Financial Warfare) درباره نقاط ضعف و آسیب پذیر اقتصاد ایران نوشته است: «ایران بر روابط بین‌المللی اش در نظام تجاری و مالی دنیا متکی بود. همان پیوندهایی که دسترسی‌های تجاری به بازارهای خارجی و وابستگی هایش به نظام مالی و بین‌المللی را رقم می‌زد. به علاوه، بازار نفت ایران از فشارهای بین‌الملل ایمن نبود. تجارت نفت جهانی براساس دلار آمریکایی شکل می‌گرفت و بنابراین هر قراردادی برای نفت ایران بر حسب دلار قیمت‌گذاری و دادوستد می‌شد. بنابراین نیاز بود تا شکلی از عملکردهای تسویه دلاری وجود داشته باشد- توانایی تبدیل معاملات به دلار-تا انجام معامله با مشتریان خارجی امکانپذیر گردد. از همه مهمتر اینکه وقتی ما بخش مالی ایران و تحرکات مشکوک مالی این کشور را تحلیل کردیم، آسیب‌پذیری قابل ملاحظه‌ای را تشخیص دادیم. آن دسته از بانک‌های ایرانی که برای اجرای فعالیت‌های تجاری ایران در خارج از کشور حیاتی بودند نیز با فعالیت‌های غیرقانونی مالی کشور مرتبط می‌شدند... نظام ایران از بانک‌های ایرانی برای جابه جایی پول در جهت اهداف مشکوک و غیرقانونی بهره می‌برد. اتکای این کشور بر نظام مالی بین‌الملل آن را نسبت به انزوای مالی آسیب پذیر کرده بود و وزارت خزانه‌داری می‌توانست از این آسیب‌پذیری حداکثر استفاده را ببرد...استفاده ایرانی‌ها از نظام مالی و تجاری خود برای پیشبرد برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای و حمایت از فعالیت‌های اطلاعاتی و نظامی خود می‌توانست پاشنه آشیل آن‌ها باشد».

*آمریکا چگونه تجارت با ایران را پرخطر کرد؟
زاراته در این کتاب، توضیحات مفصلی درباره نحوه اعمال تحریم‌های بانکی و مالی علیه ایران در دولت های بوش و اوباما ارائه کرده که بعضی از بخش‌های آن در ادامه آمده است:
- ما می‌توانستیم با استفاده از ارتباطاتِ خود ایران – از جمله فعالیتهای تسلیحاتی اش، حمایت از گروههای تروریستی و شبه نظامیان شیعی و فقدان کنترل‌های ضد پولشویی و همچنین ماهیت مخفیانه خود دولت- بانک‌های ایرانی را به‌عنوان زیر بنای تحریم‌ها قرار دهیم. مجموعه تلاش‌ها و فعالیت‌های مشکوک ایران برای اجتناب از نظارت‌های بین‌المللی می‌توانست بخش خصوصی را مجبور به توقف تجارت با ایران کند. هیچ بانک خوش‌نامی نمی‌خواست گرفتار فرآیند تسهیل سازی برنامه‌های هسته‌ای ایران شود یا پرداخت درآمد به شاخه‌های تروریستی حزب الله در سرتاسر جهان را امکانپذیر نماید. آنچه که لوی پیشنهاد میداد چرخه کاملی از انزوا بود که دسترسی ایران به نظام مالی بین‌الملل را هر روز بیش از دیروز کاهش میداد. هر چه قدر ایرانی‌ها تلاش می‌کردند تا هویت خود را مخفی کنند یا از تحریم‌ها اجتناب نمایند، دادوستدهایشان مشکوک‌تر و انجام این دادوستدها برای بانک‌ها و دیگر مؤسسات مالی پر خطرتر می‌شد. به تدریج، حساب‌های بانکی، خطوط اعتباری و حساب‌های مرتبط بسته می‌شدند. مانند شکاری که در آغوش مرگبار مارِ بوآ گیر کرده است، اقدامات خود ایران برای اجتناب از نظارت و اجرای دادوستدهای مبهم منجر به محدودیت‌های بیشتر مالی می‌شد. ایرانی‌ها هم به طور ناخواسته آسیب پذیری‌هایشان را عمیق و عمیقتر می‌کردند. آنها تلاش می‌کردند تا دادوستدهای تجاری قانونی را با انواع غیرقانونی آن از گذر کانال‌های مشابهی ترکیب کنند. رژیم ایران اغلب تلاش می‌کرد تا ماهیت معاملاتش و هویت نهادهای دولتی درگیر در آن معاملات را مخفی نماید. آنها از شرکت‌های پوششی، شرکت‌های مخفی و مردان تجاری استفاده میکردند تا اقلام و کالاهایی را از خارج از کشور به دست آورند که دسترسی به آنها دشوار بود، تحریم شده بود، یا به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای یا برنامه‌های تسلیحاتی مربوط میشد. همزمان نظامیان ایرانی کنترل بیشتری از اقتصاد ایران را به دست می‌گرفتند. مهمتر از همه اینکه، مسلط‌ترین بازیگر اقتصادی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بود.

- جنگ مالی فعالیت‌های تجاری و مالی مشکوک ایران را هدف قرار داده بود تا از گذر آن نظام مالی بین‌الملل را از اقدامات غیرقانونی مالی ایران محفوظ بدارد. این نظام می‌بایست عاری از ویروس‌های ایرانی می‌شد. این استدلال مستقیما به بانک‌ها و شرکت‌ها در سرتاسر جهان اعلام شد که انجام تجارت با ایران بسیار پر خطر است، در حالی که هیچ کس واقعا نمی‌دانست که پس پرده شرکت‌ها چه کسی قرار دارد، چه کسی کنترل آنها را به دست دارد و چه کسی به حساب‌های بانکی و منابع مالی در تهران دسترسی دارد. آیا یک بانک میخواهد موقعیت و اعتبار خودش را با تجارت با سپاه پاسداران یا نیروی قدس، هرچند به طور سهوی، در معرض خطر قرار دهد؟ آیا مدیران هماهنگ کننده آن بانک‌ها می‌توانند تضمین کنند که واقعا چه کسی در پشت پرده معاملات آنها با مشتریان ایرانی است؟ آیا تجارت با ایران به ریسک دسترسی به بازارها و بانک‌های آمریکایی میارزد؟

*تاثیر جایگاه اقتصادی آمریکا بر تشدید اثرگذاری تحریم های مالی و بانکی ایران
- وزارت خزانه‌داری- به رهبری لوی- یک تحریم مالی را کلید زد که انزوای فعالیتهای تجاری و مالی بخش خصوصی ایران را هدایت و محقق میکرد. کار لوی راه‌اندازی یک حمله مالی به بانک‌های ایرانی و نظام مالیاش بود و بخش زیادی از این کار با مجاب کردن مدیران اجرایی و مدیرانِ هماهنگ‌کننده بانک‌ها در سرتاسر دنیا پیرامون مخاطره آمیز بودن انجام تجارت با ایران صورت می‌گرفت. ابهام در نظام مالی ایران فرصت مناسبی را برای تلاش‌های هماهنگ فراهم می‌آورد. هر چند تجارت با ایران ارزشمند بود اما اهمیت دسترسی به بازارها، شرکت‌ها و فناوری‌های آمریکایی بسیار ارزشمندتر بود. بهتر این بود که قید تجارت با ایران را به کلی بزنند تا خطر تسهیل حمایت از ایران در جهت ترور و توسعه برنامه هسته‌ای اش را به جان بخرند.

*شیوه اجرای «تحریم‌های درگوشی» آمریکا علیه نظام مالی و بانکی ایران
- لوی مذاکراتش را با مقامات بانکی در سرتاسر جهان آغاز کرد، به گونه‌ای که محوریت آنها خلاصه‌ای از فعالیت‌های غیرقانونی ایران بود و اینکه این فعالیت‌ها چطور از گذر نظام مالی بین‌الملل امکانپذیر شده‌اند. او استدلالات و بحث‌هایش را از یک اتاق هیئت مدیره به اتاق دیگر می‌برد و اغلب هم قبل و هم بعد از ملاقات با همتایان دولتی خارجی اش با مدیران اجرایی بانک‌ها دیدار می‌کرد. استیو هادلی نام این مذاکرات را «تحریم‌های درگوشی» گذاشته بود چرا که مأموریت شامل ملاقات‌های بی‌سر و صدا با مدیران بانک‌ها برای توضیح خطرات تجارت با ایران بود. در قلب این ملاقات‌ها مهمترین کار تصویر سازی از این موضوع بود که ایران چطور با شرکت‌های پوششی اش کار میکند و چطور دادوستدهای مالی اش را مخفی می‌کند تا انجام فعالیت‌هایی را ممکن سازد که پر خطر و یا غیرقانونی هستند.
 

- لوی صدها بار با مقامات بانکی در سرتاسر جهان دیدار کرد. در هر مرحله او این موضوع را برجسته میکرد که انجام تجارت با ایران خطرناک است به این خاطر که بانک‌ها مطمئن نیستند که‌دارند با کجا تجارت می‌کنند. لوی اصرار میکرد که میخواهد مستقیما با مقامات اجرایی بانک‌ها دیدار کند و مطمئن شود که آیا مدیران اجرایی از خطرات انجام تجارت با ایران آگاهی دارند یا نه و اینکه در نهایت آنها هستند که تصمیم پر هزینه بستن حساب‌ها و اخراج مشتریان ایرانی را میگیرند. برای هر کشور و مؤسسه ای، تیم خزانه‌داری اطلاعات ویژه‌ای از دادوستدهای ایران از گذر بانک‌ها فراهم آورد. بسته‌های اطلاعاتی شامل خلاصه‌ای از اقتصاد ایران، ساختار و نظام مالی اش بود. این بسته در بردارنده اطلاعاتی میشد که مشخص میکرد چطور دولت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از شرکت‌های پوششی استفاده می‌کنند تا تجهیزات نظامی و هسته‌ای موردنیازشان را به دست آورده و تأمین مالی کنند .این اطلاعات همراه با توضیحاتی بود از اینکه در بانک‌ها چه اتفاقاتی می‌افتاد و چطور ایرانی‌ها فعالیت‌های خود را مخفی میکردند. این موضوع به شکل اجتناب ناپذیری هر کدام از مدیران اجرایی بانک‌ها را شگفت زده می‌کرد، هر چند برخی از بانک‌ها تلاش می‌کردند تا معاملات با ایران را مخفی کنند.

«لوی» که خوان زاراته در کتاب «نبرد خزانه: ظهور عصر جدید جنگ افزارهای مالی» مکررا از وی نامبرده، «استوارت لوی» (Stuart A. Levey) اولین معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعاتی مالی (TFI)  است که از 21 جولای 2004 و در زمان ریاست جمهوری جرج بوش کار خود را آغاز کرد و در اواخر ژانویه 2010 یعنی در اواسط دولت اول اوباما از سمت خود کناره گیری کرد. این معاونت مهمترین معاونت در وزارت خزانه داری آمریکاست که ماموریت های مهم فراسرزمینی و مسئولیت مستقیم اعمال سیاست های تحریمی و کنترلی مالی در سطح جهان را دارد. از استوارت لوی به عنوان معمار اصلی تحریم ها علیه ایران نام برده می‌شود. توضیحات بیشتر درباره سوابق استوارت لوی را می توانید از اینجا بخوانید. 

نام:
ایمیل:
نظر: