«امین محمد حطیط» کارشناس و تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای به بررسی استراتژی دولت جدید آمریکا بهریاست «جو بایدن» در قبال مسئله سوریه و حضور نظامی ایالات متحده در عراق پرداخته نوشت، جنگندههای آمریکایی اخیراً بهدلایل واهی نیروهای سوریه و عراق را در مرز میان دو کشور بهبهانه اینکه نظامیان آمریکایی را تهدید میکنند مورد هدف قرار میدهند، همچنین از دیگر بهانههای آمریکا برای تجاوزات مداوم ضد نیروهای مقاومت در عراق و سوریه مبارزه با تروریسم است؛ در صورتی که بیتردید هیچگونه ارتباطی میان این تجاوزات و مبارزه با تروریسم دیده نمیشود.
همه میدانند آمریکا نیروهایی را هدف قرار میدهد که بخشی از نظام دفاعی سوریه و عراق هستند که ابتدا با تروریسم مقابله و از گسترش آن جلوگیری کرده سپس آن را از بین بردند. هر کسی که واقعاً بهدنبال حقیقت باشد بهخوبی میداند، این آمریکاست که تروریسم را گسترش میدهد و برای توجیه حضور نظامی خود در منطقه و اشغالگری در خاک عراق و سوریه به گروههای تروریستی تکیه میکند.
بنابراین آنچه آمریکا انجام میدهد مبارزه با تروریسم نیست، بلکه تجاوز به کشورها و نیروهای مقاومت است که برای آزادسازی سرزمین خود از اشغالگران و تروریسم واقعی تلاش میکنند، در این میان سؤالاتی در خصوص ارتباط بین تجاوزات جدید آمریکا علیه نیروهای مقاومت و اعلام تصمیم این کشور برای خروج نظامیان خود از خاورمیانه و یا کاهش تعداد آنها و متمرکز شدن توجه واشنگتن به چین بهعنوان یک تهدید بزرگ جهانی برای ایالات متحده مطرح میشود.
در این زمینه باید گفت، از آنچه از رفتارهای آمریکا در منطقه دیده میشود میتوان نتیجه گرفت که این کشور در صدد طراحی استراتژی جدیدی برای نفوذ در منطقه است. تصمیم مبهم برای خروج از افغانستان، اظهارات مبهم درباره خروج نظامی از عراق، درخواستهای مبهم و بینتیجه جهت پایان دادن به جنگ یمن و سرانجام درخواست مبهم برای حل مسئله سوریه مطابق با قطعنامه 2254 بدون دور زدن دولت قانونی سوریه، از جمله رفتارهای ضد و نقیض آمریکا در سایه دولت جدید آن است که سؤالات زیادی درباره واقعیت و یا دروغ بودن ادعای واشنگتن در هر یک از این پروندهها مطرح میکند.
در وهله اول باید گفت که نمیتوان ادعاهای ایالات متحده درباره خروج همهجانبه از منطقه و یا کاهش تعداد نیروهای نظامی واشنگتن در خاورمیانه را باور کرد؛ چرا آمریکاییها به هیچ وجه حاضر نیستند منطقه استراتژیک خاورمیانه را که دارای یک نقش مهم جهانی است تخلیه و آن را به روسیه که قدرتمندترین رقیب آمریکا محسوب میشود واگذار کنند.
اما استراتژی جدید ایالات متحده برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه مبتنی بر چند مورد است:
ـ اجتناب از درگیریهای نظامی و بهراه انداختن جنگهایی که آمریکا به هر نحوی و مستقیم یا غیرمستقیم در آن مشارکت داشته باشد، بنابراین احتمال تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه بسیار کم میشود.
ـ ایجاد روابط نزدیک با ارتش کشورهای وابسته به سیاست آمریکا و سیطره بر تصمیمات و عملکرد آنها بهطوری که ارتش این کشورها نیروهای جایگزین اجرای سیاستهای آمریکایی در خاورمیانه باشند، بنابراین تلاشهای آمریکا برای کمک به ارتش کشوری مانند لبنان در شرایط بحرانی این کشور، نه با اهداف بشردوستانه؛ بلکه در راستای ایجاد اختلاف و فاصله میان این ارتش و مقاومت لبنان است تا بهمرور زمان ارتش این کشور تحت تسلط مستقیم ایالات متحده قرار گیرد و بهدنبال آن رژیم صهیونیستی در جنگ احتمالی آینده با حزبالله اهداف خود را در لبنان آسانتر محقق کند،
این همان چیزی است که سید«حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان در آخرین سخنرانی خود به آن اشاره کرده درباره خطر توطئه آمریکا هشدار داد. سید نصرالله خطاب به همه کسانی که به موضوع ارتش و مقاومت و ارتباط آنها با یکدیگر در لبنان توجه دارند اطمینان داد که این توطئههای آمریکایی ـ صهیونیستی موفقیتآمیز نخواهند بود و ارتش و حزبالله با توجه به آموزه ملی و منافع همه لبنانیها در دام واشنگتن نخواهند افتاد.
ـ محافظت از حضور نظامی قدرتمند اشغالگران آمریکایی در منطقه در پایگاههای نظامی مناسب که توانایی دفاع از خود را داشته باشند؛ بهگونهای که این مأموریت بدون تلاش و هزینههای زیاد و طی عملیاتهای نظامی خاص در پوشش عملیاتهای مشروع انجام شود؛ همانند تجاوزات اخیری که آمریکاییها به منطقه مرزی عراق و سوریه انجام داده ادعا کردند این حملات را برای دفاع از سربازان خود ترتیب دادهاند.
البته در اینجا واکنش سریع مقاومت در حمله به پایگاههای غیرقانونی نظامی آمریکا در سوریه پاسخ قاطعی به ایالات متحده بود مبنی بر اینکه مقاومت تواناییهای میدانی لازم برای تقابل دفاعی مؤثر را دارد.
ـ ادامه حمایت از گروههای تروریستی و جلوگیری از نابودی آنها توسط نیروهای مقاومت از جمله دیگر مبانی استراتژی جدید آمریکا برای نفوذ در منطقه است؛ چرا که ایالات متحده برای تثبیت اشغالگری خود در خاورمیانه نیاز به جلوگیری از برقراری ثبات در منطقه و ایجاد هرجومرج در آن دارد که این کار مستلزم حضور گروههای تروریستی در خاورمیانه است.
در اینجا نباید انتظار داشته باشیم که آمریکا تصمیم به توقف حمایت از داعش و یا سایر گروههای تروریستی بگیرد یا ترکیه را جهت پایان دادن به حمایت از تروریسم تحت فشار قرار دهد؛ همچنین امکان قطع حمایت آمریکا از شبهنظامیان دموکراتیک سوریه «قسد» نیز وجود ندارد.
آمریکا خاورمیانه را رها نمیکند
بر همین اساس بهخلاف آنچه ظاهراً بهنظر میرسد و برخی کارشناسان معتقدند که اقدامات اخیر آمریکا همچون بیرون کشیدن نظامیان خود از افغانستان و یا خروج سامانههای ضدموشکی ایالات متحده از چندین کشور عربی از جمله عربستان و عراق بهمعنای خروج نظامی واشنگتن از خاورمیانه است، آمریکا قصد خروج از منطقه را ندارد. البته بازگشت ایالات متحده به استراتژی قدرت و اشغال جامع خاورمیانه در مرحله کنونی نیز ممکن نیست.
اما آنچه مسلم است تشدید تقابل نیروهای اشغالگر آمریکایی با گروههای مقاومت در عراق در چارچوب مقابله با تصمیم ملی این کشور برای اخراج آمریکاییهاست. آمریکاییها همچنین تلاش میکنند از تقویت روابط سوریه و عراق در محور مقاومت جلوگیری کنند.
ادامه حمایت از گروههای تروریستی و تقویت آنها جهت استقرار در عراق و سوریه برای نگهداشتن این کشورها در وضعیت بیثباتی و توجیه ادامه حضور نیروهای آمریکایی و تلاش برای بر هم زدن راهحل سیاسی در سوریه از جمله دیگر اهداف آمریکا برای ضربه زدن به مقاومت بهشمار میرود، همچنین هدف دیگر ایالات متحده جلوگیری از بهبود شرایط عراق و تحکیم نقش آن در منطقه و محور مقاومت است؛ چرا که این موضوع میتواند منجر به تقویت محور مقاومت و نیز گروههای فلسطینی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی شود.
بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که تجاوزات آمریکاییها علیه نیروهای مقاومت در عراق و سوریه و ادامه توطئههای واشنگتن علیه حزبالله متوقف گردد، در این شرایط دولت جو بایدن با 2 گزینه مواجه خواهد شد:
ـ گزینه اول این است که نیروهای آمریکایی در معرض یک جنگ فرسایشی قرار میگیرند که منجر به کشته و زخمی شدن شمار زیادی از آنها خواهد شد، در این شرایط آمریکا مجبور به افزایش تعداد نیروها و تجهیزات اضافی جهت تقویت و محافظت از مواضع خود در منطقه میکند که البته هزینههای مالی و انسانی قابلتوجهی برای این کشور بهدنبال دارد؛ زیرا مقاومتی که در سال 2011 نیروهای آمریکایی را مجبور به ترک عراق کرد امروز بسیار باتجربهتر و قدرتمندتر از گذشته شده است.
ـ گزینه دوم آن است که واشنگتن از ترس درگیر شدن در یک جنگ پرهزینه تصمیم به عقبنشینی بگیرد که این امر بهمعنای شکست و سقوط اعتبار و جایگاه ایالات متحده خواهد بود.
در پایان میتوان گفت، آمریکا اگر هر یک از این دو گزینه را انتخاب کند بهمعنای شکست برای آن است و همچنین پیامدهای این شکست گریبان اشغالگران صهیونیست و رژیمهای سازشکار عربی را نیز که موجودیت آنها وابسته به حمایت آمریکاست، خواهد گرفت.