بهرغم سپری شدن قریب به یک ماه از انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری همچنان معنایابیها و تفسیرها از نتیجه انتخابات، نوع رأی و مشارکت مردم، آسیبشناسی رفتارهای جریانی و نامزدهای انتخاباتی ادامه دارد. دیروز فائزه هاشمی با روزنامه آرمان ملی در خصوص همین موضوعات مصاحبهای کرد و تفسیر خود را از انتخابات 28 خرداد سال جاری با تأکید بر آسیبشناسی درونگروهی اصلاحات ارائه نمود. نگاه تفسیرگرانه خانم هاشمی در خصوص مشارکت و چرایی عدم حضور بیش از نیمی از مردم بهگونهای منحصربهفرد وی است که تطبیق آن با واقعیتهای صحنه پیچیده انتخابات و حتی اظهار نظرات دیگر تحلیلگران همحزبی و جریانی وی و تحلیل دشمنان انقلاب و مفسرین خارجی نیز بسیار فاصله فاحشی دارد. وی در فرازی از مصاحبهی خود گفت: «بیش از 51 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند بهعلاوه 14 درصد آرای باطله با نگاههای متفاوت به خیلی چیزها نه گفتند. نه به نداشتن رابطه با آمریکا، عربستان و سایر کشورها، نه به سیاست خارجی تهاجمی، نه به تسلط میدان بر دیپلماسی، نه به هرگونه تبعیض اعم از اعتقادی و جنسیتی، ... نه به بیتوجهی به شایستهسالاری، نه به رانت و فساد و ...».
نکات تحلیلی: 1- خانم هاشمی در حالی این انتقادها را پیام انتخابات مینامد که اگر فرض را بر صحت تحلیل وی نیز بگذاریم، باید سؤال کرد چه کسی مسبب این کاستیها و نقایص بوده است؟ مگر هشت سال دولت در دستان روحانی و اصلاحطلبان موردحمایت خاندان هاشمی نبوده است؟!
2- کجا آرای باطله را اینگونه تفسیر میکنند؟ اتفاقاً آرای باطله آرای کسانی است که بهشدت منتقد وضعیتی بودند که دولت موردحمایت شما به وجود آورده بود؛ اما ازآنجاکه به نظام اسلامی علاقهمند بودند و حجتی برای عدم حضور در پای صندوقهای رأی نداشتند و آن را موجب سوءاستفاده دشمنان انقلاب و اسلام میدانستند در رأیگیری حاضر شدند و سفید رأی دادند!
3- طبق بررسیهای جهانی، در همه انتخاباتهای دنیا و مطالعه بیش از 38 انتخابات جمهوری اسلامی ایران متوسط از 25 تا 30 درصد مردم رأی نمیدهند. لذا با کسر این رقم از 51 درصد، نادرستی استدلال و تفسیر خانم هاشمی روشن میشود.
نکته راهبردی: تفسیر و تأمل در پیامها و پیامدهای رفتار انتخاباتی حزبی و جریانی لازم است و زمانی منجر به نتیجه میشود که آسیبشناسی درست و مبتنی بر واقعیات صحنه تحلیل شود و از اشتباهات درس گرفته شود و الا در اشتباهات بر همان پاشنه خواهد چرخید!