صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  سبک زندگی اسلامی >> یادداشت فرهنگی
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۲۳
تجربه دو سال گذشته در همین پایتخت و شهر تهران نشان داد ما والدین باسوادی داریم که در آموزش مجازی فرزندان شان سخت گرفتار شده بودند. حال تصور کنید دانش آموزی را که در دورترین روستاهای کشور و در شرایطی با کمترین امکانات زندگی می کند و اگر معلم را از چرخه آموزش آن ها حذف کنیم چه خواهد شد!؟
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی / شهناز سلطانی

چند روز دیگر زنگ درس و مشق به صدا در می آید، اما امسال هم نه از مدرسه ها بلکه از خانه ها. این سومین سالی ست که شیوع بیماری کرونا شیوه تحصیل دانش آموزان را از مدرسه به خانه منتقل کرده است. همین شکل جدید آموزش باعث شده 3 میلیون دانش آموز از تحصیل باز بمانند که توجه به آموزش آنها را نمی‌توان نادیده گرفت، چه از سوی مسئیولین و معلم ها و چه بسیار خانواده هایی که می توانند کمک حال خوبی باشند.

همین چند روز پیش بود که رییس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش از جدیدترین نتایج تحقیقاتی گفت که نشان می دهد در وضعیت عادی (نه در دوره بیماری کرونا) دانش آموزان ایرانی هنگام ورود به مدرسه آمادگی کمی دارند و این را هم گفت که دانش آموزان ایرانی در بین کشورهای زیادی که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند کمترین میزان حضور را در مدرسه دارند. پس ناگفته پیداست که در شرایط فعلی تا چه اندازه بچه ها و خانواده ها با دشواری در آموزش و فهم محتوای درسی روبرو هستند.

هدف از ورود بچه ها به مدرسه علاوه بر خواندن و نوشتن ( که به نظر مهمترین محور آموزش تلقی می‌شود) قرار گرفتن در یک محیط بزرگتر از خانه و رویایی رویی با فضای جدیدی است که به رشد مهارت های اجتماعی بچه ها هم کمک کند. اما اکنون هم آموزش درس و هم رشد اجتماعی بچه ها به شدت دچار آسیب شده است.
 براساس آمارهای اعلام شده از سوی وزارت آموزش و پرورش تعداد دانش آموزان 14 میلیون نفر است که از بین آنها 3 میلیون نفر سال گذشته از درس و مشق خداحافظی کرده اند. نبود وسایل ارتباطی جدید مثل گوشی و تبلت و نبود زیرساخت های ارتباطی در برخی روستا و نقاط دورافتاده و ناتوانی والدین در همراهی دانش آموزان در برقراری ارتباط با شیوه نوین آموزش کنار هم قرار گرفتند تا بیش از 20 درصد دانش آموزان از چرخه آموزش کنار بروند و در صورت عادی شدن شرایط و آموزش، بازگرداندن آن ها به چرخه درس و مدرسه کار چندان راحتی نیست. در این میان دانش آموزانی هم به خاطر شرایط دشوار اقتصادی و علیرغم میل شان درس و مشق را رها کردند تا به والدین شان کمک کند در ایفای نقش دشوار نان آوری!
معلمان واکسینه شدند تا در مدرسه حاضر شوند، اما گفته می شود از چنین حضوری خبری نیست. این در حالی است که از 112 هزار مدرسه کشور 62 هزار مدرسه جمعیت دانش آموزی زیر 100 نفر دارند و این فرصت مهیاست تا با برنامه ریزی و در قالب کلاس‌های کم جمعیت؛ بچه هایی را سر کلاس و شاید در حیاط مدرسه بنشانیم که با آموزش مجازی بیگانه اند و یا والدین بی سواد و کم سوادی دارند که سخت چشم دوخته اند به معلم که بچه ها را دور خودش جمع کند.
البته تجربه دو سال گذشته در همین پایتخت و شهر تهران نشان داد ما والدین باسوادی داریم که در آموزش مجازی فرزندان شان سخت گرفتار شده بودند. حال تصور کنید دانش آموزی را که در دورترین روستاهای کشور و در شرایطی با کمترین امکانات زندگی می کند و اگر معلم را از چرخه آموزش آن ها حذف کنیم چه خواهد شد! بنابراین روستایی که دو دانش آموز دارد و می‌توان در محیط باز آموزش داد چرا باید معلم آن روستا همچنین معلم کلاس 40 نفر در تهران خانه نشین شود. البته که در همین کلاس پر دانش آموز شهری هم می‌توان طوری برنامه‌ریزی کرد که بچه ها حتی به دفعات کمتر و ساعات محدودی از در مدرسه وارد شوند تا شاید کمی مرهم باشد بر زخمی که شیوه مجازی و کرونا بر آموزش و رشد اجتماعی بچه ها وارد کرد.
بنابراین اینکه همه مدارس مجازی شود و همه معلم ها خانه را برگزینند راحت ترین انتخاب است، هرچند آموزش مجازی هم دشواری های زیاد و نامانوسی برای بسیاری از معلم ها به ارمغان آورده، ولی وقتی رسالت مان را آموزش و تربیت بچه هایی  تعریف کردیم که عنوان شان " آینده ساز" است، مسئولیت ما سنگین تر احساس می شود.
مسئولیت اجتماعی همه ما حکم می کند که هر کدام از ما به اندازه وسع مان چه مادی و چه غیرمادی که مهم تر است، کمک کنیم به دانش آموزان و خانواده هایی که احتیاج به همراهی ما دارند. از کمک به خریدن تبلت و گوشی گرفته تا کمک های درسی. اصل بر این است که کشور ما را مجموع بچه های امروز و والدین فردا می سازند نه تنها فرزندان ما. اگر نگاه ما فراتر از خانواده ما باشد دست های بی شماری حتما گره های زیادی را باز می کند.
 

نام:
ایمیل:
نظر: