صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۶:۱۲  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۸۷۹

روزنامه کیهان**

جهاد «تبیین» و ابزار‌های لازم/عباس شمسعلی

رهبر معظم انقلاب در سخنان روز اربعین امسال در تشریح مأموریت مهم «تبیین» خطاب به جوانان دانشجو فرمودند: «شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوه دل ملت و امید آینده این کشورید، به مسئله «تبیین» اهمیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدف‌های بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه‌داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوان‌ها، «حرکت تبیین» خنثی‌کننده این توطئه دشمن و این حرکت دشمن است.»
مسئله «تبیین» که به‌عنوان مطالبه مهم رهبری از جوانان و دانشجویان مطرح شد، شاهدی بر جایگاه و اعتبار بالای دانشجویان و جوانان فرهیخته در اندیشه و نقشه راه رهبری برای پیشرفت کشور است چرا که سپردن مسئولیت مهم و کلیدی تبیین و روشنگری و زدودن ابهامات و شبهات موجود یا طراحی‌شده از سوی دشمن به جوانان و دانشجویان، مستلزم اعتقاد عمیق به توانمندی‌ها و پتانسیل‌های موجود در فکر و فعل این قشر است که در سخنان اخیر و گذشته رهبری همواره عیان بوده است.
طبیعتاًً می‌توان درخصوص مقابله با شبهه‌افکنی‌های دشمن یا به تعبیر رهبری، حرکت پرحجم، گمراه‌کننده و تأثیرگذار بر افکار عمومی از دستگاه‌های مختلف تبلیغاتی و رسانه‌ای کشور برای روشنگری و رفع ابهام توقع داشت، کاری که هم‌اکنون هم با شدت و ضعف‌هایی در حال انجام است، اما نکته مهم این است که چرا رهبر معظم انقلاب تنها به وظیفه سازمانی و ذاتی دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای اکتفا نمی‌کنند و مأموریت مهم «تبیین» را به جوانان فرهیخته و دانشجویان نیز ابلاغ می‌کنند؟ شاید بتوان علت را در انتظار عمیق ایشان از سطح روشنگری مورد اشاره و توقع برای رونق بخشیدن به جریانات اندیشه‌ای و پُرمغز در جهت تبیین مبانی فکری انقلاب اسلامی و مقابله متفکرانه و مستدل و علمی با هجمه‌ها و پمپاژ گسترده شبهات از سوی دشمن دانست. در این حالت برای تحقق این مهم چه جایی بهتر از محیط دانشگاه و البته حوزه‌های علمیه و چه بستری مناسب‌تر از روح و جسم و تفکر جوانان فرهیخته و مستعد؟
اما در این مسیر صرف اینکه یک جوان دانشجو و یا حوزوی است برای عمل به مأموریت «تبیین» کافی نیست و جوان دانشجو و طلبه برای انجام صحیح و کامل این مطالبه مهم رهبری باید در تجهیز روزافزون خود به ابزار علم و معرفت و ارتقای مبانی فکری و استدلالی صحیح تلاش کند.
طبیعتاًً اگر این قشر بخواهد همچون یک طبیب به شناسایی و مبارزه با درد‌های جامعه و یا مقابله با ویروس شبهات و تفکرات آلوده بپردازد باید ابتدا تجهیزات و علم و معرفت لازم را مهیا و در خود نهادینه کند.
رهبر انقلاب نیز پس از ابلاغ مأموریت مهم «تبیین» به جوانان و دانشجویان، ضمن تأکید بر اهمیت مسئله مجهز بودن برای حرکت در این مسیر فرمودند: «جوان‌های ما امروز بحمدالله مجهزند؛ مجهز به فکر، مجهز به عقلانیت، مجهز به آگاهی‌های فراوان، و می‌توانند در این زمینه‌ها خیلی تلاش کنند. خودتان را آماده کنید، این تجهیزات را در خودتان افزایش بدهید و به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهز کنید و در این میدان وارد بشوید؛ در میدان تبیین و افشاگری.»
حال برای اینکه نسل جوان و دانشجو از عهده این مأموریت به خوبی برآید باید هم خود و هم دیگرانی که در شکل‌گیری شخصیت و تجهیز این جوانان نقش دارند از پیش اسباب این مأموریت را فراهم آورند. از طرفی جوانان و دانشجویان و حتی قبل‌تر از آن، نوجوانان باید با درک شرایط و اهمیت دادن به مسئله تجهیز خود به سلاح فکر و عقلانیت و آگاهی از طریق سیر مطالعاتی هدفمند و مفید و دستیابی به مبانی فکری ناب انقلاب و معارف و اندیشه اسلامی در کنار کسب علوم رایج و به‌روز، به سطح بالا و مورد انتظار برسند و از طرفی وظیفه سازمان‌ها و دستگاه‌های عریض و طویل تبلیغاتی، فرهنگی، رسانه‌ها و نظام آموزشی چه در سطح آموزش و پرورش و چه در سطح آموزش عالی است تا زمینه ارتقای فکری و معرفتی نوجوانان و جوانان و تجهیز آن‌ها به ابزار کاربردی و مهم فکر، عقلانیّت و آگاهی را فراهم آورند.
اگر با نگاه آسیب‌شناسانه به کارنامه دستگاه‌ها و سازمان‌های مسئول در این عرصه بنگریم، متأسفانه ضعف‌ها و کم‌کاری‌ها یا بدسلیقگی‌های فراوانی به چشم می‌خورد. به‌عنوان مثال در بررسی حال و روز نظام آموزشی آنچه بیش از هر چیز دیگری به چشم می‌خورد مشغولیت شدید ذهنی دانش‌آموزان، کادر آموزشی و خانواده‌ها در بهترین سال‌های عمر یک نوجوان به ماراتن مخرب کنکور است در حالی که می‌توان در کنار درس و کسب علم از این فرصت طلایی برای توشه‌برداری و تجهیز به ابزار تفکر و معرفت و اندیشه‌ورزی هم استفاده کرد. در سال‌های اخیر می‌بینیم که گاه تمام همّ و غمّ یک دانش‌آموز و اطرافیانش از ابتدای دبیرستان تا کنکور، تست و کلاس و کتاب کمک آموزشی است و متأسفانه در این فضای عجیب و در شرایطی که متأسفانه برخی مدارس نیز ملاک موفقیت و درست بودن عملکردشان را تنها در تعداد قبولی کنکور می‌دانند کمتر مجالی برای طرح مباحث معرفتی و اندیشه‌ای و پرورش دانش‌آموزان مجهز به سلاح تفکر و معارف اسلامی و انقلابی باقی می‌ماند. اگر در سال‌های گذشته کتابخانه مدارس و دبیرستان‌ها محل عرضه منابع غنی تربیتی و کتاب‌های رشد‌دهنده سطح تفکر و اندیشه دانش‌آموزان بودند و در دست دانش‌آموزان در کنار کتاب درسی هرازگاهی کتاب‌های مفید و مناسب سنشان در حوزه‌های اخلاقی، اندیشه‌ای و حتی داستان‌ها و رمان‌های مفید و سازنده و... مشاهده می‌شد متأسفانه آنچه در سال‌های اخیر به چشم می‌خورد بیشتر مشغولیت به کتاب تست و فرمول و جولان مؤسسات کمک آموزشی و کنکور در مدارس است! اگر مجالی هم بماند سرگرم شدن بی‌هدف به فضای مجازی.
از طرفی در دستگاهی مانند رسانه ملی که به تعبیر امام امت یک دانشگاه است نیز برخی کم‌کاری‌ها درخصوص عمل به وظیفه پرورش و رشد اندیشه‌محور نوجوانان و جوانان و تجهیز آن‌ها به ابزار تفکر و عقلانیت و آگاهی به چشم می‌خورد. از دامن‌زدن پُرحجم رسانه ملی به آشفته بازار کنکور و تسخیر گسترده آنتن تلویزیون توسط موسسات و انتشارات کنکوری که بگذریم، انتظار از رسانه ملی این است که تنها به موضوع سرگرمی که در جای خود لازم و مهم است اکتفا نکند و با بهره‌گیری از لوازم و امکانات جذاب در ارتقای سطح اندیشه و پرورش فکری نوجوانان و جوانان و همه اقشار جامعه بیشتر و بهتر کوشش کند.
این روز‌ها همه در غم از دست دادن عالمی ذوفنون و اندیشمندی کم‌نظیر مرحوم علامه «حسن‌زاده آملی» سوگوار هستیم، عالمی که در حوزه‌های مختلف علمی از ریاضیات و نجوم تا اخلاق و عرفان و اندیشه سرآمد بود. حال این سؤال مطرح است که چرا رسانه ملی تا پیش از رحلت چنین جواهرات کم‌نظیری کمتر به فکر معرفی این الگو‌های ناب به جوانان و مردم است؟ با عرض پوزش از این مقایسه، سؤال این است صرف‌نظر از خضوع و پرهیز این بزرگان از مطرح شدن، در طول مثلا یک سال سهم اندیشمندی همچون علامه حسن‌زاده یا بسیاری از بزرگان عرصه علم و معرفت از آنتن رسانه ملی بیشتر است یا فلان سلبریتی درجه چندم که کمترین صلاحیت الگو بودن را هم ندارد؟! چرا باید در نظام آموزشی و در کتب درسی و دانشگاهی ما جای اندیشمندان پُرجاذبه‌ای همچون حضرت علامه خالی باشد؟ این‌ها را بگذارید در کنار تلاش دشمن برای تحمیل سیاست‌هایی همچون سند ۲۰۳۰ برای حذف مبانی فکری و ارزشی ایرانی - اسلامی از سبد آموزش و تربیت دانش‌آموزان برای خلع سلاح فکری آن‌ها در میدان پمپاژ شبهات (که البته خوشبختانه راه در موضوع ۲۰۳۰ بر دشمن بسته شد) نباید با کم‌کاری‌ها در زمین دشمن بازی کرد.
توجه به تأکیدات مکرر رهبری درخصوص اهمیت و نقش سازنده کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها نیز نکته مهمی است که نباید از نظر مسئولان امر دور بماند.
مسئله مهم دیگر در کلام اخیر رهبری اشاره ایشان به اهمیت فضای مجازی و لزوم بهره‌برداری از این فضا توسط جوانان و دانشجویان در عمل به مأموریت «تبیین» بود. ایشان فرمودند: «هر کدام از شما به‌عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به‌وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ می‌توانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهام‌آفرینی‌ها را در این فضا با استفاده از این امکان منتشر کنید و می‌توانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید... بایستی حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیّت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی، و به‌کارگیری اخلاق منتشر کرد. امروز همه ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم.»
فضای مجازی همواره در بیانات رهبری دارای اهمیت بوده و در کنار تذکر درباره خطرات موجود در آن به‌عنوان یک فرصت و ابزار مناسب مورد تأکید قرار گرفته است. در این میان در کنار موضوع مهم مدیریت فضای مجازی و وظیفه دولت و حاکمیت در حفظ روح و ذهن نوجوانان و جوانان و جامعه از پلشتی‌ها و انحرافات مختلف فکری و اخلاقی موجود در این فضا، می‌توان از این بستر برای رشد سطح فکری جامعه و پاسخ به شبهات و تبیین ارزش‌ها و اصول انقلاب اسلامی استفاده کرد. اما جوانان و دانشجویان در مسیر عمل به مأموریت تبیین باید توجه کنند که رسالت آن‌ها در این حوزه وقتی بهتر انجام می‌شود که همان‌طور که تأکید شد خود را به ابزار تفکر، عقلانیت و آگاهی مجهز کرده باشند. در این فضا باید مراقب بود که مانند کسی نشویم که برای نجات یک غریق به دریا می‌زند، اما خود نیز غرق می‌شود پس باید شنای در این فضا را آموخت. از طرفی فضای مجازی فریبنده است و برخی با اندک لایک و دنبال‌کننده دچار توهم خود اندیشمندپنداری می‌شوند در صورتی که وظیفه ما تبیین و روشنگری حقیقی با ابزار عقل و اخلاق و منطق است نه دعوت به خود.
نکته پایانی اینکه ظاهراً برخی مسئله مهم تبیین را به اشتباه و شاید از روی غرض با موضوع توجیه کمبود‌ها و کم‌کاری‌ها و مشکلات مترادف می‌دانند. حال آنکه تبیین می‌تواند نه توجیه بلکه از طرفی پاسخ به القائات و شبهات غلط مطرح شده توسط دشمن در حوزه اندیشه‌ای و اصول و مبانی انقلاب اسلامی و حتی مسائل روز جامعه باشد و از طرفی ابزاری برای به‌روز کردن و زنده نگه‌داشتن ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی پیش چشم مردم و مسئولان برای مطالبه حرکت در مسیر صحیح و هشدار در صورت انحراف از مسیر باشد. در این میان دانشجویان و جوانان به‌عنوان چشمان بیدار جامعه می‌توانند ضمن تبیین و معرفی این اصول و عرضه نقشه راه و مسیر صحیح پیش روی کشور نه توجیه‌گر بلکه روشنگران و مطالبه‌گران دلسوز و صادق در این مسیر باشند.

**************

روزنامه وطن امروز**

پیش‌شرط‌های موفقیت در ساخت یک‌میلیون مسکن/میثم مهرپور*

یکی از شعار‌ها و وعده‌های اقتصادی دولت سیزدهم - چه قبل از برگزاری انتخابات، چه حین رقابت‌های انتخاباتی و چه بعد از روی کار آمدن دولت- ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال است. اگر چه موضوع مسکن و نقش دولت در تامین مسکن مورد نیاز شهروندان، از اسناد بالادستی کشور بوده و هیچ شکی در رسالت دولت در این موضوع وجود ندارد، اما این مساله طبیعتا به معنای حضور مستقیم و صفر تا صدی دولت در ساخت و تولید مسکن نیست. با این حال با توجه به شرایط امروز اقتصاد ایران، نقدینگی موجود در اقتصاد، توانمندی‌های بخش خصوصی فعال در حوزه مسکن، ظرفیت‌های دولت و... در این ایام سوالاتی از سوی مردم و کارشناسان درباره امکان اجرای این طرح در کنار ابهامات و تاثیرات اجرای آن بر قیمت مسکن و... مطرح شده است. برای پاسخ به این سوالات توجه به نکاتی در اجرای این طرح لازم است.
۱- با توجه به افزایش هزینه‌های ساخت مسکن از جمله افزایش قیمت مصالح ساختمانی و دستمزد نیروی کار طی سال‌های اخیر، هزینه‌های ساخت یک متر واحد مسکونی- حتی با توجه به کاهش هزینه‌ها در صورت انبوه‌سازی- و با لحاظ حمایت‌های دولتی در تامین مصالح ساختمانی، قطعا رقمی کمتر از ۳ تا ۴ میلیون تومان نبوده و حتی با فرض قرار گرفتن زمین رایگان دولتی در اختیار سازندگان، هزینه تمام شده یک واحد ۷۵ متری، کمتر از ۳۰۰ میلیون تومان نخواهد بود که تامین این منابع از سوی دولت و نظام بانکی طبیعتا منجر به خلق نقدینگی و افزایش پایه پولی کشور شده و به رغم ساخت میلیون‌ها واحد مسکونی، تبعاتی برای کشور به همراه خواهد داشت. اگر چه تجربه سال‌های گذشته و اجرای طرح مسکن مهر نشان می‌دهد افزایش پایه پولی ایجادشده به بهانه ساخت مسکن طبیعتا تبعات کمتری از پایه پولی ایجادشده به دلیل خلق اعتبار برای تامین فعالیت‌های سفته‌بازانه دارد.
۲- در روز‌های اخیر رئیس بنیاد مسکن اعلام کرد چیزی حدود ۴۰ درصد از یک میلیون واحد مسکونی ساخته شده در کشور در روستا‌ها و شهر‌های کوچک خواهد بود. اگر هدف اجرای این طرح را کاهش قیمت مسکن- یا عدم افزایش آن- به واسطه افزایش عرضه مسکن بدانیم سهم ۴۰ درصدی مسکن روستایی نه‌تن‌ها بسیار زیاد است بلکه عملا واحد‌های روستایی ساخته‌شده به معنای تولید مسکن جدید نبوده و ماهیت بهسازی خواهند داشت ضمن اینکه عملا میزان تقاضای مسکن در شهر‌ها بویژه شهر‌های بزرگ قابل قیاس با میزان تقاضای مسکن روستایی نبوده و عملا معضلی تحت عنوان کمبود عرضه مسکن در روستا‌ها وجود ندارد. بلکه عمده مساله در این منطق، بهسازی خانه‌های روستایی است. مساله دیگر این است که ممکن است بسیاری از مسکن‌های روستایی ساخته‌شده، خانه اول افراد نبوده و بسیاری از ساکنان شهر‌های بزرگ با استفاده از تسهیلات و منابع بانکی قصد ساخت یا بهسازی خانه‌هایی را داشته باشند که عملا در حال حاضر مقیم آن منطقه نیستند. طبیعتا این موضوع جزو اهداف مطرح‌شده دولت نبوده و نقشی در افزایش عرضه مسکن متناسب با نیاز بازار نخواهد داشت.
۳- ساخت این یک میلیون واحد مسکونی از ۲ حالت خارج نخواهد بود؛ یا سیاست‌های ساخت بر مبنای تحریک تولید مسکن بر اساس سیاست‌های تشویقی از جمله افزایش تسهیلات بانکی و تسهیل در صدور مجوز‌های ساخت‌و‌ساز بوده و دولت صرفا به دنبال حمایت از مردم و بخش خصوصی در راستای تحقق نهضت جهش تولید مسکن خواهد بود یا طرحی شبیه مسکن مهر در راستای تولید مسکن ارزان (با در اختیار گذاشتن زمین دولتی و رایگان) مورد توجه خواهد بود. درباره حالت دوم که به نظر می‌رسد بیشتر مورد تاکید مقامات دولتی است، باید توجه داشت طبیعتا میزان زمین دولتی -رایگان- در نقاط توسعه‌یافته شهری نه تنها مقدار زیادی نبوده بلکه در صورت وجود نیز، به دلیل ارزش قیمتی بالای آن عملا نمی‌تواند تحت عنوان زمین رایگان مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی تداوم ساخت مسکن در اطراف شهر‌های بزرگ بدون بررسی سایر شرایط از جمله تناسب ساخت این واحد با متقاضیان واقعی برای زندگی در آن مناطق، موضوعی است که باید حتما مورد بررسی قرار گیرد تا واحد‌های مسکونی تولیدشده در این طرح تبدیل به واحد‌های خالی یا خریداری‌شده برای سرمایه‌گذاری در آینده نشود. در واقع محوریت میزان تولید و مکان جغرافیایی ساخت مسکن، باید براساس تقاضای مسکن در آن مناطق و نه وجود یا عدم وجود زمین رایگان طرح‌ریزی شود.
۴- بهترین روش برای تحقق ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال، این است که دولت ساخت واحد‌های مسکونی را به ۲ بخش تقسیم کند: بخش اول ساخت مسکن در مناطق محروم؛ به نحوی که دولت مستقیم در این بخش وارد شده و برای خانوار‌هایی که در این مناطق زندگی می‌کنند، اما مسکنی ندارند، مسکن‌سازی کند، روشی که قطعا ساخت مسکن هم متناسب با نیاز ساکنان آن مناطق بوده و هم عملا اقدامی در راستای محرومیت‌زدایی به شمار می‌رود. دولت با این کار صرفا برای ساکنان مناطقی که در حال حاضر نیز مقیم این مناطق هستند، اما خانه ندارند یا از داشتن خانه مناسب محرومند، با امکانات و حمایت‌های دولتی خانه می‌سازد. بخش دوم، اما ساخت مسکن در مناطق شهری یا غیرمحروم است. دولت در اینجا نباید حضور مستقیم داشته باشد بلکه باید صرفا با رفع موانع موجود در صدور مجوز‌های ساخت‌و ساز در کنار کاهش بروکراسی‌های موجود و حمایت از بخش خصوصی، به دنبال تشویق این بخش برای حضور در نهضت جهش تولید مسکن در کشور باشد، چرا که بخش مسکن را می‌توان از معدود بخش‌های اقتصاد ایران دانست که در صورت وجود شرایط و فضای مناسب، بخش خصوصی موجود در کشور قادر به تامین ۱۰۰ درصدی نیاز کشور است.
۵- نکته پایانی درباره طرح ساخت یک میلیون مسکن در سال این است که حتی اگر به دلایلی اهداف این طرح محقق نشده و واحد‌های ساخته‌شده نتوانند متقاضیان واقعی مسکن را پوشش دهند، اجرای این طرح منجر به افزایش اشتغال، رشد اقتصادی و تولید خواهد شد، چرا که مسکن و صنایع وابسته به آن می‌تواند نقش ۲۰ درصدی در تولید ناخالص داخلی کشور داشته باشد. علاوه بر آن، اصولا خلق نقدینگی بدون پشتوانه به خلق اعتباری گفته می‌شود که پول خلق‌شده بدون پشتوانه باشد؛ در حالی که به ازای منابع بانکی تخصیص‌یافته به طرح جهش تولید مسکن، میلیون‌ها واحد مسکونی ساخته‌شده و طبیعتا بسیاری از صنایع وابسته با افزایش تولید مواجه خواهند شد.

* کارشناس ارشد اقتصاد

**************

روزنامه خراسان**

۱۰ نکته برای رئیس جدید رسانه ملی/دکتر سید علی علوی

پس از پایان دوره پنج ساله ریاست آقای علی عسگری بر صداوسیما، روز گذشته آقای پیمان جبلی که سابقه ۳۰ ساله در صداوسیما دارد برای یک دوره پنج ساله به عنوان رئیس رسانه ملی منصوب شد. با توجه به اهمیت جایگاه رسانه ملی و فرصت مغتنم پنج ساله که زمانی نسبتا مکفی برای اصلاح و توسعه است چند نکته به نظر می‌رسد:

۱-اصولا از صدا وسیما به عنوان رسانه ملی یاد می‌شود، ترکیبی که شاید به دلیل تکرار، مفهوم و جایگاه اش را برای شنونده از دست داده باشد. رسانه ملی یعنی رسانه‌ای برای آحاد جامعه، رسانه‌ای برای تمام اقوام، تمام سلایق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، رسانه‌ای نه در انحصار مرکز و نه در انحصار پیرامون که کلیدی‌ترین شاخص آن این است که طیف‌های مختلف ذکر شده بدانند و حس کنند و بتوانند حرف شان را در این بستر بزنند و بشنوند و آن که مخاطبان احساس کنند رسانه ملی رسانه همه جمهور است که متضمن تحقق ماموریت افزایش همبستگی ملی خواهد بود.
۲-در کارکرد رسانه فهرستی بلند بالا را می‌توان ذکر کرد، اما تقریبا همگان بر چهار کارکرد اطلاع رسانی، آگاهی بخشی، تفریح و تبلیغات اتفاق نظر دارند که بدون شک اصیل‌ترین این چهار کارکرد، توجه به کارکرد آگاهی بخشی رسانه است، چه از این منظر است که امام (ره) رسانه ملی را دانشگاه می‌دانند، کارکردی که رمز موفقیت آن در اقناع مستدل و هنرمندانه و غیرمستقیم است.
۳-همان طورکه ذکر شد یکی از کارکرد‌های رسانه اطلاع رسانی است. موضوعی که امروز در عصر جامعه شبکه‌ای با سرعت و شفافیت گره خورده است. اگر یکی از ماموریت‌های رسانه ملی مقابله با هجمه‌های خصمانه تحریف است، باید در دوره جدید به دو عنصر سرعت و شفافیت دقت کرد. در عصر جامعه شبکه‌ای و در زمان حکمرانی بستر‌های تعاملی، دیگر طمأنینه خبری معنایی ندارد، دیگر کلی گویی و مبهم گویی معنایی ندارد، برای مقابله با تحریف مهم‌ترین عنصر اصلاح ساختار و اصلاح ارتباط‌ها با منابع برای تسریع در خلق «روایت اول» است. روایتی سریع و صادقانه و شفاف که امکان تحریف و موج سازی شایعه را بگیرد.
۴- تلاش برای بهره مندی همگانی از جلوه‌های زیبای انواع هنر و ایجاد امید و نشاط یکی از ماموریت‌های صداو سیما و یکی از کارکرد‌های رسانه تعریف می‌شود. رویکردی که می‌توان به جرئت آن را یکی از خلأ‌های تلویزیون در سال‌های اخیر دانست. این کارکرد آن جا اهمیت صدچندان پیدا می‌کند که بدانیم در کشوری که درگیر یک فشار سنگین تحریم اقتصادی است و مردم درگیر معیشت هستند، روحیه امید و نشاط نفس کش جامعه است، به عنوان مثال شاید بتوان سینمای هندوستان را نمونه‌ای از مدل پیاده شده برای تزریق امید و نشاط در یک جامعه در حال پیشرفت دانست که البته ما هم باید مدل متناسب با خودمان را بیابیم.
۵-هدایت فرهنگی که شاید مهم‌ترین شاخص آن را بتوان تقویت سبک زندگی اسلامی- ایرانی دانست، به عنوان یکی از ماموریت‌های صداو سیما در دوره جدید، مستلزم شناسایی دقیق وضع موجود، استخراج مفاهیم به روز شده از منابع اصیل و معتبر توسط اندیشمندان و مجتهدان و نه مدعیان پرهیاهو، مدل سازی مفاهیم و پیاده سازی هنرمندانه مدل هاست که طبیعتا حرکت‌های عجولانه یا آرمان خواهانه بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های امروز نسل جوان یا میدان دادن به مدعیان پرهیاهو می‌تواند سم مهلک در مسیر این هدایت فرهنگی باشد.
۶- یکی از معضلات صداوسیما پهن پیکری و تورم آن سازمان است، نزدیک به ۵۰ هزار پرسنل آن قدر عدد بزرگی است که هر بودجه‌ای را ببلعد و خروجی مناسبی نداشته باشد. سازمانی که حدود ۵ هزار میلیارد باید حقوق و دستمزد بدهد، کجا توان تولیدات انبوه و رقابتی با هجمه مهندسی شده رسانه دشمنان خود را دارد؟
به نظر می‌رسد یکی از ماموریت‌های جدی ریاست جدید صدا و سیما باید سبک سازی، چابک سازی و کوچک کردن ساختاری باشد که بزرگی و پهن پیکری و پرهزینه بودن آن امکان هر حرکت مفیدی را از آن گرفته است. آن هم در زمانی که شبکه‌های جهانی با تاثیرات جهانی سازوبرگی نصف و گاه تا یک سوم صداوسیما را دارند.
۷-اقتصاد رسانه ملی بدون شک یکی از مهم‌ترین معضلات صداوسیماست که دو جنبه دارد؛ یکی از منظر خرج که همان طور که ذکر شد خرج صداوسیما به دلیل پهن پیکری بسیار غیربهینه است که باید مورد اصلاح قرار گیرد. اما از منظر دخل به نظر می‌رسد دخل و درآمد رسانه ملی متناسب با ماموریت این سازمان نیست. بالاخره بدون تعارف صداوسیما مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای و فرهنگی است که منابع محدودی برای آن تعریف شده است. منابعی که گاه در گرو دولت‌ها نیز اسیر می‌شود. در واقع اگر بخواهیم درآمد‌های صداوسیما را درآمد‌های بخش بازرگانی بدانیم این مبلغ به اندازه حقوق سالانه کارمندان صداوسیما هم نیست؛ بنابراین به نظر می‌رسد در کنار الزام صداوسیما به کوچک سازی و واسپاری باید در تامین منابع درآمدی صداو سیما تجدید نظر کرد، در یک کلام رسانه ملی بودجه ملی می‌خواهد، بودجه در خور ماموریت هایش.
۸- در راستای نکته ذکر شده فوق به نظر می‌رسد پایان دادن به سلطنت بازرگانی و تبلیغات در صداوسیما ضروری است. اگر صداوسیما چابک و کوچک شود و اگر منابع ملی برای صداو سیما در نظر گرفته شود باید به سلطنت آگهی در برنامه سازی و تبلیغات در صداوسیما پایان داد. در واقع نمی‌شود رسانه عمومی و فرهنگی و انقلابی بود، ولی اسیر پول تبلیغات بود.
۹-یکی دیگر ازموضوعاتی که به نظر می‌رسد در دوره جدید می‌تواند به عنوان رویکرد مورد توجه قرار گیرد، میدان دادن به رقبا و پذیرفتن واقعیت رقبایی است که در سال‌های اخیر برای صدا و سیما به بروز و ظهور رسیده اند. چه آن که مصادیقی همچون «وی او دی»‌ها اگر به عنوان رقیب پذیرفته شوند و چتر کنترل ساترا به وزارت ارشاد محول شود، حتما این رقیب خوب به رشد و پویایی تلویزیون کمک خواهد کرد و چه آن که شبکه‌های اجتماعی به عنوان واقعیت‌های امروز رسانه‌ای شناخته شود مطمئنا در طراحی مدل مواجهه با این واقعیت‌های غیرقابل انکار کمک خواهد کرد.
۱۰-در هر دوره مدیریتی تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد یکی از ماموریت‌های غیر قابل انکار است. موضوعی که به نظر می‌رسد در سال‌های گذشته به آن توجه مناسب نشده و می‌تواند در این دوره مورد توجه قرار گیرد و باید در احیای دوباره دانشگاه صداوسیما آن را جست که ثمرات آن اگر به نحو مناسب طراحی شود در پایان یک دوره پنج ساله می‌توان آن را دید.

**************

روزنامه ایران**

راهکار‌هایی برای کنترل تورم/وحید شقاقی*

مسأله تورم و کنترل قیمت‌ها با توجه به شرایط کنونی کشور یکی از اساسی‌ترین موضوعات اقتصادی قابل بررسی است، بنابراین بسیار طبیعی است که دولت از تورم به عنوان خط قرمز خود یاد می‌کند و قطعاً برای مدیریت آن سیاست‌هایی را در نظر گرفته است. با این حال باید گفت مسأله کنترل قیمت‌ها و تورم از سه مسیری که در ادامه به آن اشاره می‌شود امکانپذیر است. این سه راهکار عبارتند از:
نخست آنکه دولت باید بتواند نرخ ارز را کنترل کند. علاوه بر آن اجازه ندهد ارزش پولی ملی کاهش یابد. در واقع دولت باید هم در کنترل نوسانات نرخ ارز موفق عمل کند و هم جلوی افزایش نرخ ارز را بگیرد. مورد دوم آن است که دولت باید بتواند با اعمال سیاست‌های درست و بموقع رشد نقدینگی را مهارکند. مورد سوم و آخر هم نظارت و تنظیم نظام واردات، تولید و توزیع است. با این توضیح که کالا‌ها و خدمات بموقع و در بهینه‌ترین زمان ممکن در دسترس شهروندان قرار بگیرد. در کنار آن تولید هم شاخص زمان را لحاظ کند و در توزیع هم کالا‌ها و خدمات مورد نیاز کشور بموقع به دست متقاضیان برسد.
تحقق این سه راهکار و امکان اجرای آن در گرو پیشنهادات زیر است. به عنوان مثال دولت برای اینکه بتواند رشد نقدینگی را کنترل کند باید ناترازی نظام بانکی را کاهش و ناترازی بودجه‌ای را هم مدیریت کند.
در خصوص امکان کنترل نوسانات نرخ ارز هم باید بتواند کسری تجاری غیرنفتی را کنترل کند. این مهم با در نظر گرفتن تفاضل واردات و صادرات، کنترل قاچاق کالا و جلوگیری از واردات بی‌رویه کالا‌های غیرضرور محقق می‌شود.
حال نکته‌ای که باید مد نظر قرار بگیرد میزان تحقق این سه پیشنهاد برای کنترل تورم در شرایط فعلی اقتصاد است. باید گفت موقعیت کنونی که اقتصاد کشور با آن مواجه شده ایجاب می‌کند که این راهکار‌ها را در مقاطع زمانی مختلف یعنی کوتاه‌مدت و بلندمدت برنامه‌ریزی کنیم.
در بازه زمانی کوتاه مدت دولت باید بتواند انتظارات تورمی را در کشور مدیریت کند. یعنی برآورد درستی از واردات بموقع و توزیع مناسب کالا‌ها و خدمات داشته باشد. در رابطه با حل ناترازی‌ها نیز باید گفت این مسأله بویژه رفع ناترازی نظام بانکی زمانبر است و نیاز به استراتژی‌هایی با چشم‌انداز طولانی دارد، اما در بازه‌های کوتاه مدت با ارائه راهکار‌هایی می‌توان ناترازی بودجه‌ای را کاهش داد و در گام‌های نخست به نتایجی دست یافت. در نهایت هم باید گفت ضمانت اجرایی تمام موارد ذکر شده در گرو این مسأله است که دولت بتواند انتظارات تورمی را مدیریت کند. در رابطه با چشم‌انداز نرخ تورم هم آنچه از شواهد امر پیداست به نظر می‌رسد برای سال‌جاری تورم کمتر از ۴۰ درصد را شاهد نباشیم. در واقع نرخ تورمی در بازه ۴۰ تا ۴۵ درصد نوسان می‌کند، اما اگر دولت خود را ملزم به اتخاذ تصمیمات سخت کند و جلوی ناترازی‌ها را بگیرد این امید وجود دارد که در سال آینده تورم در کشور کاهش یابد.

*استاد اقتصاد دانشگاه خوارزمی

**************

روزنامه شرق**

ایران قوی/سیدمصطفی هاشمی‌طبا

رئیس‌جمهور محترم در شروع مهرماه سال جاری زنگ آغاز رسمی سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ را به صدا درآورده و در همین مراسم از دانش‌آموزان درخصوص ویژگی‌های ایران قوی پرسش کردند. این پرسش حاکی از سلیقه برجسته رئیس‌جمهور در انتخاب سؤالی است که منجر به ترسیم آینده کشور نزد نسل جدیدی که در کشور به بالندگی می‌رسد، است. در اینجا مایل هستم به‌عنوان یک دانش‌آموز سابق یا همیشگی یا کم‌استعداد به خود شایستگیِ بودن در سلک دانش‌آموزی را بدهم تا بتوانم به سؤال رئیس‌جمهور پاسخ مناسب ارائه کنم. امید است این پاسخ نیز در زمره پاسخ دانش‌آموزان دیده و به آن توجه شود. اما ایران قوی کدام است؟ هر کشور را باید متشکل از سرزمین آن و مردم آن دانست، اگر چنین تصور کنیم مابقی آنچه در ذهن است، منشعب از این دو خواهد بود و ازجمله آن‌ها حکمرانی است که علی‌الاصول برخاسته از ملت است. سرزمین عبارت است از محدوده جغرافیایی که به مرز‌های کشور‌های دیگر یا دریا‌ها منتهی می‌شود و در آن موجودی‌های خداداد، مانند دشت‌ها، کوه‌ها، معادن، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، جنگل‌ها و آب پاک و سالم و هوای جان‌فزا وجود دارد و نیز مستحدثاتی که به یمن تلاش مردم و سرمایه‌های طبیعی کشور ایجاد شده است و مردم عبارت‌اند از جمعیت کشور با نژاد‌های مختلف، لهجه‌های متفاوت، آداب و رسوم مختلف که در این سرزمین زیست می‌کنند و از نعمات سرزمین‌شان برای زندگی استفاده می‌کنند و با تلاش و کار خود در همکاری و آبادانی سرزمین‌شان می‌کوشند. طبیعی است که مردم نوعا به‌صورت فردی نگاهشان محدود به خود و اطراف خود است، اما نگاه جامع مردمی از عهده حکمرانی برمی‌آید که روش زندگی منجر به آبادانی سرزمین را تعیین کرده و به اجرا بگذارند. شاید اگر به پاسخ‌هایی که درباره ایران قوی داده می‌شود، نگاهی بیندازیم (نه‌فقط از دانش‌آموزان بلکه از عموم مردم) خواهیم دید که هر کس از ظن خود یار مسئله می‌شود. یکی خواهد گفت ایران قوی ارتش قوی می‌خواهد، یکی خواهد گفت ایران قوی اقتصادش باید قوی باشد، یکی خواهد گفت ایران قوی باید دارای مردمی باسواد و فرهیخته باشد، واقعا ایران قوی یعنی چه؟ اگر ایران بمب اتمی داشته باشد، ایران قوی است؟ اگر ایران زرادخانه موشکی، زرهی و سایبری داشته باشد، ایرانی قوی است؟ اگر ایران اقتصادی توانمند داشته باشد، ایرانی قوی است؟ اگر دانشگاه‌ها و مراکز تحقیق پیشرفته داشته باشیم، ایرانی قوی داریم؟ اگر خروج سرمایه به صفر برسد و برعکس ورود سرمایه داشته باشیم، ایرانی قوی داریم؟ اگر مرزبانی توانمند و رزمندگان شجاع و ازجان‌گذشته داشته باشیم، ایرانی قوی داریم؟ وقتی پای حساب و کتاب در میان باشد، آن‌وقت تازه باید بیندیشیم که مفهوم ایران قوی چیست؟ واقعا کارگزاران حکمرانی در ایران خود چه تصوری از ایران قوی دارند و برای قوی‌شدن چگونه می‌اندیشند و آیا همه کارگزاران اعم از رؤسای سه قوه، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت و مجلس شورای اسلامی در این خصوص تصوری دارند که از من دانش‌آموز که فکرم در درس و مشق و بازی است، توقع دارند؟ اندیشه رئیس‌جمهور و طرح مسئله ایران قوی بسیار شایسته تقدیر است، اما آیا این سؤال را نمی‌توان برای مسئولان مطرح کنند تا بیایند و آنچه در ذهن‌شان راجع به ایران قوی یا قوی‌شدن ایران در ذهن دارند، برای مردم بیان کنند و از میان کشور‌های موجود جهان آن کشوری را که به مدینه فاضله‌شان نزدیک‌تر است، مثال بزنند. تصورات ذهنی و ساختن اتوپیا در ذهن به‌خصوص برای کسانی که دستی در کلام و صنایع ادبی دارند، ساده است، اما تشخیص عینی نمونه برگزیده بسیار مسئولیت‌آور است. راستی چرا مسئولان نمی‌گویند ایران قوی کدام است. مگر مسئولان این را گفته‌اند که دانش‌آموزان آن را بگویند؟ تردیدی نیست که عمل به آنچه در اصول قانون اساسی آمده است، می‌تواند موجب قوی‌شدن و حیات برتر ایران باشد، اما همچنان‌که هیچ‌یک از برنامه‌های شش‌گانه پنج‌ساله کشور به عمل نرسیده، اصول اشاره‌شده مربوط به قانون اساسی همچنان معطل مانده است. معمولا برای آنکه وضعیت یک سیستم یا نظام را بتوان سنجید، به دانش تجزیه و تحلیل سیستم‌ها روی می‌آورند و اثرات متقابل زیرمجموعه‌های سیستم کلی را مورد توجه قرار می‌دهند. ایران به‌عنوان یک سیستم کلی در جهان می‌تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و سیستم‌های مختلف آن اعم از آنچه به‌عنوان سخت‌افزاری در کشور وجود داشته و دارد از قبیل امکانات طبیعی خداداد یا امکانات ساخته دست بشر و نیز نیروی انسانی و آنچه به‌عنوان نرم‌افزاری مطرح است، به صورت تفکیکی مورد بررسی قرار گیرد. حال اگر خط‌کش مقایسه یا استاندارد مقایسه‌ای کمتر موجود باشد، می‌توان به رتبه ایران در جهان در مقایسه با دیگر کشور‌ها و مقایسه با کشور‌های مشابه مراجعه کرد و وضع زیرسیستم‌های کشور را مورد سنجش قرار داد. طبعا انتظار نمی‌رود که ایران بتواند در همه موارد به‌عنوان برترین و قوی‌ترین کشور شناخته شود. در یک نگاه کلی کشوری می‌تواند قوی شود یا قوی شناخته شود که پیکان‌های حرکت زیرمجموعه‌های آن کشور حرکت به سمت جلو داشته باشد. اطلاعات مندرج در رسانه‌های کشور و مراجع رسمی کشور مانند بانک مرکزی و مرکز آمار ایران و نیز مراجع بین‌المللی حاکی از عدم حرکت رو به جلوی پیکان‌های زیرمجموعه‌های ایران است و البته در این اطلاعات کمتر به زیرمجموعه‌های امنیتی و نظامی پرداخته شده و اطلاعات آن منتشر نشده است. از واضح‌ترین پیکان‌های رو به عقب که مورد تصدیق همگان بوده و در آن مناقشه نیست، وضعیت محیط زیست ایران و نیز وضعیت کشاورزی است که غذای مردم را تهیه می‌کند. بی‌پرده باید گفت اگر چنین ادامه یابد، قوی‌بودن هرگز نمی‌تواند رنگ واقعیت به خود بگیرد بلکه تقریبا به جز بخش دفاعی و برخی خدمات مانند انرژی‌رسانی به مردم (که آن‌هم خود جای بحث دارد) می‌توان گفت که پیکان‌های حرکت پدیده‌های متشکله ایران اگر رو به عقب نباشد، رو به جلو حرکت ندارد. از‌جمله این پیکان‌ها علاقه به آب و خاک و نداشتن حسرت زندگی در دنیای غرب است. به گفته وزیر امور خارجه شش میلیون ایرانی در خارج زندگی می‌کنند. حال چند میلیون نفر سودای زندگی در غرب را دارند، معلوم نیست. امید است که این حرف خشم دوستان را برافروخته نکند؛ زیرا به قول سعدی دلایل باید قوی و منطقی باشد و از رگ‌های گردن برآمده از خشم کاری ساخته نیست. امید است جناب رئیس‌جمهور حرف این دانش‌آموز عقب‌افتاده را نیز شنیدنی به شمار آورند و همان‌طور که از ابتدا گفته‌اند، راه قوی‌ترشدن نه از غرب و شرق می‌گذرد و نه از شانگهای، بلکه نگاه به داخل و افزایش امید مردم به آینده راه قوی‌ترشدن است.

********************************************************

نام:
ایمیل:
نظر: