صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

بین الملل >>  بین الملل >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۳۳۴۱۱۴
موفقیت در مذاکره برای آمریکا و دولت بایدن یک امری حیاتی است و بایدن ببرای پیروزی در انتخابات پیش رو باید مسئله ایران برای افکار عمومی آمریکا حل و فصل کند و گرنه اتفاق ترامپ ممکن است برای وی رقم بخورد. 
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی/ محمد اسدی

 نزدیک به 42 سال است که غرب به رهبری ایالات متحده تمام توان خود را برای تغییر ساختار حکومت در ایران را بکار گرفته است. راهبرد آمریکا در استراتژی های متفاوتی بکار گرفته شده است. حمله عراق به ایران با بازیگردانی صدام به نیابت از آمریکا، تجهیز منافقین و حملات تروریستی در داخل کشور و تلاش برای حذف شخصیت های تاثیر گذار و صدها دشمنی آشکارو وپنهان  دیگر که همگی در برای تغییر حکومت در ایران بکار گیری شد است. همه این دشمنی ها نشان می دهد که آمریکا با عدم شناخت از جمهوری اسلامی ایران دست به چنین دشمنی زده است.  اخیرا پروژه ای بل عنوان «بازتأملی درباره ایران» در «دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌الملل در دانشگاه جان‌هاپکینز» (SAIS)  با هدف تعامل پژوهشگران با سیاست‌گذاران جهت تولید ایده‌ها و راه‌حل‌های ابتکاری و نوین در خصوص ایران راه‌اندازی شده است.
این گروه به تازگی در گزارشی با عنوان «اصول بنیادین» مربوط به سیاست‌های ایران به اشتباهات محاسباتی دولت‌های آمریکا در قبال تهران اعتراف کرده و نظام حکومتی ایران را سیستمی عقل‌گرا و دارای پشتوانه مردمی دانسته است که بر خلاف دیگر نظام‌های انقلابی در برابر فشار و تحریم آسیب‌پذیر نیست. 
SAIS در این گزارش به توضیح درباره 10 «سیاست بنیادین» پرداخته که محور توصیه‌های این گروه به سیاستمداران درباره تحریم‌های ضد ایرانی را تشکیل می‌دهد. در مقدمه این گزارش آمده است: «سیاست ما حول تحریم‌ها بر 10 اصل بنیادین در ارتباط با سیاست‌های آمریکا که از سوابق تجربی اقتباس شده‌اند استوار است. بسیاری از این اصول، صرفنظر از نتایج مذکرات جاری میان آمریکا و ایران برای بازگشت آمریکا به برجام و پایبندی کامل ایران به توافق کاربست‌پذیرند.»
بخش‌هایی از این 10 اصل، در زیر آورده شده‌اند:
1- جمهوری اسلامی ایران اثبات کرده در قیاس با سایر حکومت‌های انقلابی از نوعی ظرفیت منحصربه فرد برای بقا برخوردار است. حکومت ایران قادر است به طور مداوم، طیف گسترده‌ای از کنشگرانِ بخش‌های متفاوت جامعه ایران را با خود هم‌قطار کند. فروپاشی حکومت در نتیجه فشار خارجی-خواه از طریق مداخله سخت و خواه از طریق تحریم یا حمایت از سازمان‌های معارض- امری به شدت بعید است.
2- حکومت ایران بازیگرانی عقلانی دارد که تصمیم‌هایشان در سیاست خارجی و داخلی را بر مبنای منافع ملی و بقای حکومت اتخاذ می‌کنند. حکومت تئوکراتیک ایران در محاسبات سخت قدرت خود نه موعودباوری غیرعقلانی دارد و نه یهودستیز است. 
3- جامعه و سیاست ایران از تب انقلاب مذهبی به سمت تحکیم ملی‌گرایی ایرانی حرکت کرده است. چنین عواملی، پایگاه حمایت حکومت را در داخل جامعه ایران گسترش داده و به آن امکان تاب‌آوری در برابر فشارها را داده است. ترور شخصیت‌های ارشد مانند قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده توسط آمریکا و اسرائیل و خرابکاری‌های خارجی در تأسیسات هسته‌ای ایران این وضعیت را تشدید کرده است.
4-  قرار گرفتن آمریکا در موضع جنگ سرد علیه ایران، انعکاس واقع‌بینانه‌ای از پیچیدگی روابط آمریکا و ایران، آن هم در شرایط کنونی روابط میان قدرت‌ها که شکل‌دهنده جامعه بین‌المللی و پویایی‌های منطقه‌ای ملازم آن است نیست. به علاوه، ایران، اتحاد جماهیر شوروی نیست و قرار گرفتن در موضع جنگ سرد و پی گرفتن راهبرد مهار با الگو گرفتن از سیاست‌های آمریکا علیه شوروی نه مناسب است و نه واقع‌بینانه.
5- تحریم‌های فشارحداکثری در دوران ترامپ و ترور سلیمانی و فخری‌زاده نه به بازنگری ایران در سیاست‌های منطقه‌ای منجر شده و نه موجب شده این کشور پیگیری توانمندی‌های هسته‌ای را رها کند. این اقدامات در عوض نتایج کاملاً متضادی به بار آورده‌اند. چنین فعالیت‌هایی تنها دست بازیگرانی که مخالف افزایش همکاری و گفت‌وگو با ایالات متحده بودند را تقویت کرده است.
6- انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور ایران در سال 2021، علی‌رغم چالش‌های جدی، فرصتی منحصر به فرد پیش روی آمریکا قرار می‌دهد تا با مقامی مذاکره کند که کاملاً از لایه‌های داخلی حکومت است و نماینده جریانی است که مسیر سیاست خارجی و امنیتی ایران را تعیین می‌کند.
7- بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای بایستی با مکانیسم‌هایی همراه شود که به شرکت‌های تجاری خارجی (به خصوص شرکت‌های مستقر در اروپا) اجازه می‌دهد در سرمایه‌گذاری‌هایشان در داخل ایران اطمینان خاطر داشته باشند. تداوم تهدیدهای تحریمی وزارت خزانه‌داری آمریکا بعد از اجرایی شدن توافق هسته‌ای باعث تضعیف جایگاه دولت روحانی، حتی قبل از خروج ترامپ از برجام شد. ایرانی‌ها شاهد مزایای اقتصادی چندانی از وعده‌هایی که روحانی به آنها داد نبودند.
8- بازگشت به توافق و رفع تحریم‌ها بایستی نخستین گام از گفت‌وگوهای ایران و آمریکا در خصوص مسائل مربوط به امنیت منطقه باشد نه آخرین گام آن.
9- عدم بازگشت آمریکا به برجام یا نبود مکانیسم‌های ملموسی در این توافق در خصوص تجارت اروپا با ایران تنها موجب بهره‌مندی‌های ژئواستراتژیک و اقتصادی چین خواهد شد.  در شرایطی که آمریکا به دنبال کاستن از حضور نظامی‌اش در خاورمیانه بعد از ترک افغانستان و برنامه‌ریزی برای خروج از عراق تا دسامبر 2021 است بازگشت به توافق هسته‌ای، گامی عمده در جهت کاستن از تنش‌ها و ایجاد ثبات در خاورمیانه است تا امکان تمرکز بیشتر آمریکا روی آسیای شرقی و روسیه فراهم شود.
10- ایالات متحده بایستی به دقت با متحدان اروپایی و روسیه و چین هماهنگی‌های لازم را انجام دهد تا توافق هسته‌ای بیش از پیش در چارچوب‌های بین‌المللی ریشه بدواند. برجام نشان داده که روسیه و چین، نگرانی‌های عمده‌ای از احتمال تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران دارند. با وجود این، چنانچه پس از تلاش‌های کافی ایران و نشان دادن نرمش از سوی این کشور در مواضع مذاکراتی‌اش ایالت متحده از بازگشت به برجام خودداری کند روسیه و چین همکاری‌های اقتصادی و امنیتی‌شان با ایران را در جهت مخالف منافع آمریکا افزایش خواهند داد. با توجه به نقش سازمان ملل در مشروعیت بخشی به سیاست‌های تحریمی آمریکا و تسهیل آن، تعامل هوشمندانه و خردمندانه آمریکا در سازمان ملل هم با متحدان و هم با روسیه و چین از اهمیت بسزایی در تدوین سیاست‌های موثر تحریمی برخوردار خواهد بود.

نکات تحلیلی: اعتراف اندیشکده های آمریکایی از عدم تغییر حکومت در ایران علی رغم اینکه نشان دهنده جایگاه مردمی انقلاب اسلامی را نشان می دهد اما گواه موضوع دیگری نیز می باشد و آن اینکه ایالات متحده با عنوان تغییر حکومت چندین دهه است که از گروهگ ها و کشورهای مخالف جمهوری اسلامی، امتیازات فراوانی را اخذ کرده است. جان بولتون مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ رئیس جمهور اسبق آمریکا در سال 2018 در کنفرانس تروریست های منافقین در پاریس، وعده تغییر حکومت در ایران بر اساس سیاست فشار حداکثری را داد و حتی اعلام کرد که جشن کریمسس را در تهران برگزار خواهند کرد. بعدا معلوم شد که وی رقم گزافی از منافقین به خاطر چنین سیاستی دریافت کرده است. 

نکته بعدی این است که  دشمنان به خوبی متوجه شده اند که سیاست تحریم هیچ گونه کارگردی در تغییر رفتار ایران در قبال خواسته ای آمریکا  نخواهد داشت و ادامه تحریم ایران درمرحله اول بشدت به ضرر تحریم کنندگان و دو مرحله بعدی این موضوع به نفع بازیگر رقیب آمرکا، یعنی چین می باشد. در واقع جمهوری اسلامی با توجه به جایگاه ژئوپلتیک خود تاثیر عمیقی بر تغییر معادلات بین المللی از همه جهات نظامی، اقتصادی و امنیتی در جهان دارد.

نکته سوم که بسیار مهم است و توجه به آن می تواند جلوی سیاست فریبنده غرب در قبال ایران را بگیرد. ایالات متحده و تروئیکای اروپایی درصدد که با کشاندن دولت رئیسی به میز مذاکره، اقتصاد شرطی را تداوم بخشند و اجازه شکوفایی تولید داخلی و سیاست حل مشکلات ب توان داخلی را ندهند. اهمیت این موضوع آنجا نمایان می گردد که دولت سیزدهم با شعار انقلابی و از دل نیروهای انقلابی تشکیل شده است. تاثیر پذیری و اعتماد دولت فعلی به سراب غرب، به مراتب تبعات سنگین تری نسبت به دولت روحانی خواهد داشت. 

نکته چهارم  در تحلیل رفتار غرب نسبت به کشوزرمان این است، رسانه و اندیشکده های غربی  در تلاش اند تا برنامه هسته ای ایران را بر خلاف واقعیت آن، غیر صلح آمیز معرفی کنند و از این رو کشورهای غیر همسو با سیاست های آمریکایی، متحد علیه ایران کنند. چین و روسیه جزو کشورهای مدنظر آمریکا است تا با همراهی آنها سیاست اجماع سازی بر ایران را در قالب سازمان های بین المللی اجرایی کنند. مسیری که قبلا آزموده شده وباز هم تغییری در سیاست استکباری جمهوری اسلامی نگذاشته است. دولت سیزدهم باید با دیپلماسی فعال، رفتار متناقض گونه غرب درقبال مسائل هسته ای، جلوی موفقیت آمریکا را اجماع سازی را بگیرد. 

نکته پنجم این است که شروع مذاکرات در وضعیت فعلی به نفع منافع ملی نخواهد بود. دولت باید در ساماندهی اقتصاد به مرله ای برسد که بتواند تاثیر مذاکره بر اقتصاد به حداقل ممکن برساند و جلوی امتیاز خواهی غرب به بهانه های واهی را از دشمن بگیرد. مذاکره تنها و اخرین اهرم آمریکا قبل فروپاشی ایالات متحده در قبال ایران خواهد بود.  موفقیت در مذاکره برای آمریکا و دولت بایدن یک امری حیاتی است و بایدن ببرای پیروزی در انتخابات پیش رو باید مسئله ایران برای افکار عمومی آمریکا حل و فصل کند و گرنه اتفاق ترامپ ممکن است برای وی رقم بخورد. 

نکته پایانی این است که نظام اسلامی از یک پشتوانه قوی مردمی برخوردار است که چنین وضعیتی را در دنیا  حکومتی ندارد. در حال حاضر جامعه آمریکا دچار یک دو قطبی شدیدی شده است که برخی از فروپاشی ایالات متحده خبر می دهند. البته  بیشتر کشورهای منطقه که پیشتبان آمریکا در ضدیت با ایران می باشند از هیچ گونه حامی مردمی برخوردار نیستند و همراهی آنها با کخ سفید، صرفا تلاش برای بقای حکومت خود می باشند.  برگزارس انتخابات در ایران به زعم برخی، در تناقض با بقای برخی از حکومت های منطقه است. 

نام:
ایمیل:
نظر: