صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

اقتصادی >>  اقتصاد بین الملل >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۵۶۷
برآوردی که از کاهش صادرات منطقه دریای سیاه میان روسیه و اواکراین برای سال زراعی ۲۰۲۱-۲۰۲۲ می‌شود، تنها بالغ بر هفت میلیون متریک تُن است. در حالی که این میزان، بیست تا سی درصد صادرات جهانی را شکل می‌دهد، تنها ۰.۹ درصد تولید جهانی گندم است (بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون متریک تن در سال).
شاید شما هم آمار و ارقام شوک آوری را درباره تاثیر یورش روسیه به اوکراین بر عرضه جهانی خوراکی ها دیده باشید و اینکه، برای نمونه، گندم اوکراین و روسیه با هم، بین 20 تا 30 درصد صادرات جهانی این فرآورده کشاورزی را تشکیل می دهد.
با این همه، حقیقت این است که گندم زیادی در گوشه کنار جهان به دست می آید و ما با کمبودی در این زمینه روبه رو نیستیم بلکه با توجه به حجم سر ریز سیلوها، گندم کافی در اختیار داریم.

در چنین شرایطی، به یک حساب ریاضی و فهم مشترک نیاز داریم حال آن که به جای آن، کشورهای ثروتمند، وحشت زده شده اند و پیامدهای آن، گریبان کشورهای فقیری را گرفته که به واردات خوراکی ها وابسته هستند و در خاورمیانه و شمال آفریقا متمرکزند. این کشورها، اکنون با گرسنگی و بی ثباتی سیاسی روبه رو هستند نه به این دلیل که خوراک کافی در جهان وجود ندارد بلکه به این دلیل که آرامش شان را از دست داده اند.

برآوردی که از کاهش صادرات منطقه دریای سیاه میان روسیه و اواکراین برای سال زراعی 2021-2022 می شود، تنها بالغ بر هفت میلیون متریک تُن است. در حالی که این میزان، بیست تا سی درصد صادرات جهانی را شکل می دهد، تنها 0.9 درصد تولید جهانی گندم است (بین 700 تا 800 میلیون متریک تن در سال). در اغلب موارد، گندم تولیدی در کشورها، توسط مردم همان کشورها مصرف می شود و تولیدکنندگان هم مثل بقیه در جریان خبرها قرار می گیرند.

در همین نوامبر گذشته، کشاورزان گوشه کنار جهان، شروع به کشت گندم بیشتری در مزارع خود کردند چرا که اخبار تجمع نظامیان روسی در مرزهای اوکراین را می شنیدند.

از این گذشته، میزان فراوانی از گندم هم در انبارهای جهان ذخیره شده است. چین، هند و آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها، گندم کافی برای مصرف شش تا دوازده ماه و شاید هم فراتر از یک سالِ جمعیت شان را ذخیره دارند.

هندوستان در سه سال گذشته، صادرات گندمش را به سرعت افزایش داد. در سال صادراتی 2021-2022، این کشور 5.75 میلیون متریک تن به عرضه جهانی گندم افزود که در سال پیش از آن وجود نداشت و تقریبا به تنهایی کاهش صادرات اوکراین و روسیه را جبران می کند.

استرالیا نیز در سال 2021، رکورد تولید گندم را شکست که هنوز هم صادرات آن در جریان است و بویژه با توجه به شرایط آب و هوایی مناسب اوایل 2022، آماده تولید پربازدهی در سال جاری است. انتظار می رود که امسال صادرات گندم استرالیا، به حدود 27.5 میلیون متریک تن برسد، کشوری که گندم تولیدی اش، بین 5 تا 10 تن بیشتر از محصول سال های 2015 تا 2020 است.

دیگر صادرکنندگان گندم همچون آمریکا، کانادا، آرژانتین و آفریقای جنوبی هم پیش از این سطح زیر کشت گندم خود را در واکنش به جنگ روسیه در اوکراین افزایش داده اند. البته همیشه امکان تاثیر منفی خشکسالی بر محصولات وجود دارد و مدیریت ریسک خشکسالی با عرضه جهانی گندم قرین شده است. به همین دلیل است که این همه مناطق صادرکننده گندم در جهان وجود دارد.

در هر سال، برخی از مناطق تولیدکننده گندم، با خشکسالی روبه رو می شوند اما سر جمع، همیشه موفق می شوند که گندم کافی را به بازار جهانی عرضه کنند. البته این امکان هم هست که خشکسالی بتواند به عرضه جهانی آسیب بزند اما سیاره ما، مناطق بسیاری زیاد صادرکننده گندم دارد.

به برکت تولید فزاینده گندم در خارج از اوکراین، انتظار می رود که برای نخستین بار در دو سال گذشته، محصول 2022 گندم جهان، عملا از نیاز مصرفی اش فراتر رود. اضافه تولید جهانی گندم در سال 2020، کشورها را واداشت تا به جای کشت بیشتر، به مدیریت ذخیره هایشان بپردازند. این است که اضافه تولید هم همچون خشکسالی، گاه به نوسانی در تولید می انجامد و چند سالی را با کاهش تولید روبرو می شویم.

تهاجم روسیه زمانی رخ داد که در دوران پسامازاد و کاهش تولید قرار داشتیم و اکنون به سمت افزایش تولید حرکت می کنیم که تنها محدود به محصول گندم هم نمی شود بلکه در مسیر جبران کاهش صادرات دانه های آفتابگردان و دیگر فرآورده های کشاورزی اوکراین هم هست.

بنابراین اگر گندم کافی هست، چرا کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در خطر واقعی گرسنگی قرار دارند؟ در اینجا با یک دلیل شناخته شده روبه رو هستیم: زنجیره عرضه. هرچند کاهش عرضه محصولات روسیه و اوکراین، بخش کوچکی از تجارت جهانی است اما بخش بزرگی از زنجیره عرضه کشورهایی است که وابستگی سنگینی به واردات دارند. 

دریای سیاه، یک کانون مناسب برای خاورمیانه بزرگ است اما هندوستان، استرالیا و دیگر صادرکنندگان گندم نه. چرخش به سوی دیگر منابع عرضه گندم، به زمان و ظرفیت ذخیره سازی ای نیاز دارد که بسیاری از این کشورها فاقد آن هستند.

برای نمونه، یک هفته طول می کشد تا یک کشتی، گندم را از شمال دریای سیاه به لبنان برساند اما همین کشتی برای حمل گندم از هندوستان به لبنان به دو هفته و از استرالیا به یک ماه زمان نیاز دارد. با دو تا چهار برابر شدن زمان حرکت کشتی ها، تنها می توان بین 20 تا پنجاه درصد از حجم انتقالی دریای سیاه را به مقصد رساند و به اندازه کافی هم کشتی های حمل گندم در دسترس نیست. 

روسیه در حال حاضر، کشتی های حمل گندم دریای سیاه را از ترک این منطقه و روی آوردن به خطوط دیگر باز می دارد و درست در زمانی که به کشتی های بیشتری برای حمل گندم نیاز داریم، کشتی های کمتری در دسترس هستند. پس مشکل، کمبود گندم نیست. کمبود کشتی برای حمل و نقل آن است و کمبود سرمایه برای خرید گندم به دلیل افزایش قیمت ها در یک بازار وحشت زده.

فاصله میان انتظارات وال استریت از قیمت ها با واقعیت مزارع غلات، انجام تراکنش توسط کشاورزان و خریداران غلات را ناممکن ساخت و قیمت های غیرمنطقی دولت های ضعیف را در معرض تهدید ورشکستگی قرار داد. در اینجا بود که برخی کشورها همچون آرژانتین و بلغارستان هم از سر ترس، اجازه صدور غلات را لغو کردند.

از سال 1975 به این سوی، هیچ اقتصاد ثروتمندی با کمبود گندم روبه رو نبوده است و بنابراین بسیاری از تاجران کنونی غلات، تجربه ای در این زمینه ندارند. حرفه ای های بخش مالی در کشورهای ثروتمند هرگز شاهد چیزی به جز اشباع بازار جهانی گندم نبوده اند.

این است که در مواجهه با شایعات کمبود و قحطی، بسیاری شان نمی دانستند که آیا با یک کمبود واقعی روبه رو هستند، این کمبود چقدر می تواند جدی باشد و درباره تجارت غلات به چه کسی باید مشورت کنند.

تاجران کارآزموده غلات و صنایع کشاورزی هم از افزایش بهای غلات سود می برند. آنها پیش بینی های بهتری دارند و می دانند که گندم در کدام مناطق در دسترس است اما هیچ انگیزه ای برای کاهش وحشت عمومی ندارند. آنها از این آشفته بازار اطلاع رسانی سود می برند. بازارها تنها زمانی می توانند بهای واقعی کالاها را بازتاب دهند که همه به اطلاعات درست دسترسی داشته و آن را درک کنند؛ وضعیتی که به ندرت در زندگی واقعی وجود دارد.

اگر غرب می خواهد که در آینده با چنین خطاهایی روبه رو نشود، باید چند گام روشن بردارد: نخست به سیاست احتکار غلات خاتمه دهد. دوم کشتیرانی را هم وارد برنامه های بشردوستانه کند و تنها به فروش غلات اختصاص ندهد. سوم، بازارهای هراسیده را آرامش دهد. غرب همچنین در درازمدت باید در زمینه پیش بینی محصولات کشاورزی سرمایه گذاری تازه ای انجام دهد.

آمریکا و دیگر کشورها در گذشته، دانشمندان این حوزه را استخدام می کردند تا تولید جهانی را پیش بینی کنند اما اکنون چنین کاری نمی کنند چرا که همیشه آنقدر مواد خوراکی دارند که حتی نیازی به تصور بروز مشکل در این زمینه هم نداشته باشند.

حتی در غرب هم خودکامگانی پیدا می شوند که اطلاعات درست را دوست ندارند: دولت ترامپ، بخش آمار کشاورزی کشور را توبیخ کرد چرا که تلاش نکرده بود داده هایی را بسازد که ادعاهای ترامپ را تایید کند!

 

منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نام:
ایمیل:
نظر: