صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۲  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۹۰۸
مفهوم لغوی کرامت، انعام و بخشش نعمت است به طوری که این نیکی، در ظاهر نیز بروز و ظهور کامل داشته باشد. لکن با توجّه به آیات قرآن، به نظر می‌آید معنای اصطلاحی این واژه عمیق تر از این باشد.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی / زهرا گوهری

مفهوم لغوی کرامت، انعام و بخشش نعمت است به طوری که این نیکی، در ظاهر نیز بروز و ظهور کامل داشته باشد. لکن با توجّه به آیات قرآن، به نظر می‌آید معنای اصطلاحی این واژه عمیق تر از این باشد. در آیۀ 40/نمل، در ماجرای آوردن تخت بلقیس _ ملکۀ سبا _ توسط یکی از یاران حضرت سلیمان (ع) که به چشم برهم زدنی انجام شد، حضرت این عمل خارق العاده را به خداوند نسبت داده و می‌فرماید: «اِنَّ رَبّی غَنیٌّ کَریم» از آن جا که خداوند سبحان، انسان را با هدف خلیفۀ الهی در زمین آفریده است: 30/ بقره اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خَلیفَه پس این انسان باید در صفات الهی نزدیک‌ترین شخص به خداوند باشد. از طرف دیگر در آیۀ 70/اسراء خداوند می‌فرماید: «وَ لَقَد کَرّمنا بَنی آدَم» بنابراین خداوند اعطای کرامت به انسان را به خود نسبت می دهد.

این مقدّمات، نشان می دهد انحصار معنای کرامت در انعام و بخشش نعمت های مادّی، معنای عمیق این صفت را نشان نمی دهد. تدبّر در آیۀ «وَ لَقَد کَرَّمنا بنی آدم» نشان می‌دهد این صفت در بین مخلوقات مادّی الهی به انسان داده شده و حیوانات و نباتات از آن بی‌بهره‌اند. بنابراین باید انسان به واسطۀ ویژگی خاصّی قابلیّت کسب کرامت را داشته باشد. این ویژگی خاص، همان استعداد تعقّل و تفکر است که در انسان به ودیعه گذاشته شده است. عقل در انسان، وظیفۀ شناخت حق از باطل، خیر از شر، منفعت از ضرر را به عهده دارد. امام صادق (ع) در تعریف عقل می فرماید: «العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرّحمن و اکتُسِبَ به الجِنان» عقل، نیرویی است که به واسطۀ آن خداوند رحمان ستایش شده و بهشت به دست می آید.

از طرف دیگر، صفت کرامت به فرشتگان الهی هم داده شده است. در آیۀ 26و27/انبیاء، در پاسخ به سخن مشرکین که ملائک را شریکان الهی می‌دانند، خداوند این مطلب را نفی کرده و آن‌ها را بندگانی کرامت داده شده، معرفی می‌نماید: «بَل عِبادٌ مُکرَمُون لا یَسبِقُونَهُ بِالقَولِ و َ هُم بِاَمرِهِ یَعمَلُون» سپس در تعریف عبارت « عِبادٌ مُکرَمُون» می‌فرماید: کسانی که در قول و عمل و گفتار و کردار بر خداوند پیشی نگرفته و فقط طبق اوامر خداوند عمل می‌کنند. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که تقدّم عبارت « هُم بِاَمرِهِ » بر فعل « یعمَلُون » دلالت بر این دارد که فرشتگان الهی فقط به امر خداوند عمل می‌کنند. به این معنا که در مسائل گوناگون، نظری از خود نداشته و فقط به دستورات الهی توجّه می‌کنند. این تعریف کرامت برای فرشتگان، می‌تواند مسیر فهم معنای اصطلاحی کرامت در انسان را مشخّص کند. کرامت در انسان، صفتی است که انسان به واسطۀ آن فقط به دستورات الهی عمل کرده و در قول و فعل از آن ها تبعیّت می‌کنند. برای متّصف شدن به این صفت، داشتن عقل در انسان ضروری است که خداوند رحمان، انسان را به این نیرو، تجهیز کرده است.

با در نظر گرفتن مطالب فوق، اکنون این سؤال پیش می آید که راه کسب کرامت چیست؟ داشتن عقل در انسان، قدرت و زمینه و استعداد کسب کرامت را فراهم می کند. امّا راه کسب کرامت چیست؟

خداوند رحمان در آیۀ 14/حجرات می‌فرماید: اِنَّ اَکرَمَکُم اَتقیکُم با کرامت‌ترین شما، با تقواترین شماست. پس راه کسب کرامت، رعایت تقوا است. تقوا از ریشۀ «وقی» به معنای نگهداری است. در فرهنگ عرب از این لغت هنگامی استفاده می‌شود که انسان در جایی مانند بیابان چنان با احتیاط حرکت می‌کند که خارهای گیاهان به دامن او نچسبد. این طرز حرکت را «وقایه» می‌گویند. اگر انسان در سلوک و مشی زندگی خود به گونه ای حرکت کند که قول و فعل او مبتنی بر اوامر خداوند بوده و از چهارچوب‌هایی که تشریع شده، تخطّی نکند، این شخص در مدار تقوا حرکت کرده و به او متّقی می‌گویند. پس راه کسب تقوا، حرکت در مسیر اوامر و نواهیی است که خداوند تشریع کرده است. به اصطلاح تقوا، انجام واجبات و ترک محرّمات است. طی این طریق جز با بصیرت و شناخت، ممکن نمی شود. به این معنا که واجبات و محرّماتی قابل اعتنا است که در قرآن و سنّت نسبت به آن ها دستور رسیده باشد. این همان است که امیرالمؤمنین (ع) در خطبۀ دوم می‌فرماید: «اِلَیهِم یَفئُ الغالی و بِهِم یَلحَقُ التّالی» ملاک در تطبیق کردار و گفتار با اوامر الهی، اهل بیت علیهم السّلام هستند که از آن‌ها، نه کسی عقب بیفتد و نه پیشی بگیرد.

دهۀ کرامت با اسوه قرار دادن دو بزرگوار از خاندان عصمت و طهارت، راه کسب کرامت را در تأسّی به امام رضا(ع) ـ امام رئوف ـ و خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه علیهاالسلام به جامعۀ شیعیان معرفی می‌کند. نکتۀ ظریف این جاست که برای جامعۀ مؤمنین، یک اسوۀ خانم نیز تعریف شده است. درنتیجه هم اهتمام دین اسلام در بزرگداشت شأن زن، مشخّص و هم الگوی عملی برای جامعۀ نسوان، ایجاد می‌شود که در سلوک رفتاری و اجتماعی و سیاسی و سایر ابعاد زندگی، بتوانند مطابق اوامر الهی حرکت کنند.

اگر افراد بتوانند با بهره مندی از استعداد عقلی که خداوند در فطرت انسان به ودیعه قرار داده و  بارعایت تقوا،  به واجبات الهی پایبند بوده و از محرمات دوری کنند، در این صورت به صفت کرامت متّصف خواهند شد. این همان است که نبی مکرّم اسلام می‌فرماید:« اِنّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاَخلاق» غایت بعثت، پایبندی به موازین اخلاقی در اعلی درجه است. امیرالمؤمنین(ع) غایت بعثت را اثارۀ عقول، یعنی زنده کردن عقل های انسان‌ها و آزادی آن از بند هواهای نفسانی معرفی می‌کند. این دو تعریف با یکدیگر همپوشانی داشته و به عبارت دیگر دو روی یک سکه هستند. نتیجۀ بارور شدن عقول انسان ها، پایبندی به موازین اخلاقی است که از آن به مکارم اخلاق تعبیر می‌شود.

در پایان، ولادت با سعادت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) و خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه علیهاالسلام را تبریک گفته و از ساحت مطهرشان خواستاریم در ایجاد و تبلور صفت کرامت در سلوک معنوی و مادی، ما را مشمول عنایات ویژۀ خود قرار دهند.

نام:
ایمیل:
نظر: