صحبت از برجام و احیای آن در حالی مطابق با منافع ملی قلمداد می شود؛ که زذف مقابل بحصوص آمریکا تحریم های یک جانبه را کنار بگذارد و رفتار خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران تغییر دهد. در واقع بیم آن می رود که غرب به نگاه تاکتیکی به مساله احیای برجام می نگرد که در این صورت نه تنها مذاکره برای احیای برجام نفعی برای کشور نخواهد داشت بلکه می تواند در چنین وضعیتی بعنوان یک تلکه سیاسی- اقتصادی نیز باشد.
موفقیت سفر جوزب بورل نیز با هدف احیای برجام نیز می تواند در راستای رفتار آمریکا قابل بحث و بررسی شود. به بیان بهتر سفر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران با هدف متقاعد کردن کشورمان برای بازگشت به "برنامه اقدام جامع مشترک" در حالی انجام میشود که اصرار آمریکا برای حفظ تحریمهای نامشروع و یکجانبه، مانع از احیای این توافق شده است. گرچه اروپا در مواضع خود برای حمایت از حقوق ایران اندکی از لاک دفاعی در زمین بازی آمریکا خارجشده است، اما تا به رسمیت شناختن کامل مطالبات جمهوری اسلامی راهی طولانی در پیش دارد.
تلاش سه کشور اروپایی در صدور قطعنامه ضد ایرانی در آژانس در کنار رفتارهای ضد ایرانی دیگر عدم قابل اعتماد بودن به اتحادیه اروپا را در داخل کشورمان تقویت کرده است.
انفعال قاره سبز در مواجهه با این اقدام غیرحرفهای دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نحوه گزارش دهی دروغین و پیگیری سیاست صهیونیستی، نوعی سکوت همراه با رضایت بود که درنهایت به زیانشان تمام شد. جمهوری اسلامی ایران با خارج کردن دوربینهای فراپادمانی آژانس از مدار، به رژیم موقت صهیونیستی و حامیان غربی آن این پیام را ارسال کرد که در پاسخ دادن به بازی نیابتی غرب و گرفتن دست پیش برای فرار از زیر بار تعهدات، تردید نخواهد کرد.
علاوه بر این، تعهدات پیشین اروپا همچون اجرایی کردن ساز و کار "اینستکس" برای جبران تحریمهای آمریکا در چنبره ابهام و انفعال باقیمانده است و دهها مورد از این دست، نشان می دهد جوزپ بورل، باید در مرحله اول اروپا و آمریکا را ملزم به انجام تعهدات خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران کند.
اما چرا تردید داشت
رفتار آمریکا و اروپا نشان داده است که آنها به همواره در تلاش بودند که از انتفاع اقتصادی ایران در برجام جلوگیری کنند. آمریکا نه تنها به تعهدات خود در برجام حتی یک نمونه عمل نکرد، بلکه تحریم های جدیدی را بعد از توافقنامه هسته ای علیه کشورمان وضع کرد و به اصلاح کارزار فشار حداکثری را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفت که دولت بایدن نیز به نوعی رفتار ترامپ را ادامه داده است.
حال در شرایطی که تحریم آمریکا تاثیر گذاری خود را از دست داده است و دولت سیزدهم؛توانسته است با دپلماسی اقتصادی، روند توسعه اقتصادی را تسهیل دهد، ممکن است صحبت از اجرای برجام توسط غرب، جلوگیری از وضعیت پیش آمده باشد.
نسخه انگلیسی عربنیوز در این باره مینویسد: "زمانی، تحریمها علیه رژیم ایران به شدت اثرگذار بود، اما تحولات اخیر نشان میدهند که تحریمهای واشنگتن موفقیت کمتری در مهار رژیم کسب کردهاند".
در ادامه این تحلیل آمده است: "قبل از سال ۲۰۱۵ که توافق هستهای حاصل شد تحریمها علیه جمهوری اسلامی به چند دلیل موفقیتآمیز بودند. اول از همه، آمریکا توانست روسیه و چین را برای اعمال فشار علیه تهران متقاعد کند."
عرب نبوز اضافه کرده است: "اما اکنون به نظر میرسد در میان قدرتهای جهانی شکاف عظیمی وجود دارد که باعث شده آمریکا، انگلیس و فرانسه در یک سمت و روسیه و چین در سوی دیگر قرار بگیرند."
تحلیلگر عربنیوز به تلاش ناکام پیش دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا برای جلوگیری از انقضای ممنوعیتهای تسلیحاتی علیه ایران به عنوان نمونهای از شکافهای موجود در جامعه جهانی علیه ایران اشاره کرده است.
از طرفی به تعبیر علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت رشد اقتصادی کشور در سال 1399 و نیمه نخست سال ۱۴۰۰ حدود 3.5 درصد بود که در پاییز سال گذشته این میزان به 4.8 و در زمستان به 5.7 درصد افزایش یافت. همچنین رشد بدون نفت کشور در زمستان ۱۴۰۰ به 6.3 درصد رسید.
تحقق رشد اقتصادی ۴.۴ درصدی در سال ۱۴۰۰ در امتداد رشد اقتصادی 4.1 درصدی سال ۱۳۹۹ حکایت از روند رو به بهبود فعالیتهای اقتصادی در کشور با وجود تداوم تحریمهای اقتصادی دارد.
از طرفی با توجه به بحران اوکراین و در پیش بودن زمستان سرد در اروپا، می تواند تصور کرد که رفتار اروپا در شرایط فعلی در تلاش برای احیای برجام، یک تاکتیک باشد و نه راهبرد. در واقع نیاز اروپا به انرژی ایران آنها را به این سمت سوق دهد تا به بهانه برجام آمریکا را متقاعد کنند تا اجازه موقتی به اروپا برای وارد کردن انرژی از ایران بدهد؛ و زمستان خود را گرم کنند و بعد از گذر زمان تحریم و رفتار ضد ایرانی خود را تداوم دهند.
نکته مهم آن است که باید با نگاه بدبینانه باید به تلاش غرب برای احیای برجام نگریست. ممکن است احیای برجام یک رویکرد سوری و تنها بازی رسانه ای باشد که جلوی موفقیت دولت را در زمینه ای اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی بگیرد.
احیای برجام باید بر مبنای حرف قطعی نظام باشد. در این خصوص رهبر معظم انقلاب حرف قطعی را اعلام کردند. رهبری فرمودند: "طرفی که حق دارد شرط معین کند، ایران است. چون جمهوری اسلامی به همه تعهدات عمل کرد. ما حق داریم برای ادامه برجام شرط بگذاریم و این شرط را گذاشتیم و گفتیم و هیچکس هم از آن عدول نخواهد کرد. اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد، آمریکا بایستی تحریمها را کلا در عمل لغو کند و ما بعد راستیآزمایی کنیم و ببینیم که درست تحریمها لغو شده، آنوقت به تعهدات برجامی برمیگردیم. این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست برنخواهیم گشت."
بنابراین لغو عملی تحریم ها توسط آمریکا و راستی آزمایی رفتار آن، می تواند جلوی خسارت برجام را به حداقل برساند و بازی آمریکا با تحریم را در زمین برجام که بر خلاف منافع ملی کشورمان است را خنثی کند.