خسارتهای سیل اخیر و آمار کشتهشدگان ناشی از سیلابها نشان میدهد که مدیریت بحران در کشور باوجود تلاشهای مؤثر در بعد از وقایع، نتوانسته آنطور که انتظار میرود در جلوگیری از خسارت و صدمات سیلاب موفق عمل کند.
اگرچه بررسی فنی و دقیق این موضوع در این مقال نمیگنجد؛ اما در این خصوص میتوان گفت:
1- متأسفانه ما مکرر غافلگیر میشویم؛ حتی اگر پیشتر سامانههای هواشناسی در خصوص وضعیت پیشرو و وقوع سیلاب در وضعیت هشدار قرمز داده باشد، باز هم غافلگیر میشویم.
بهواقع باورپذیری و اعتماد ما در خصوص هشدارها در سطح پایینی است؛ ازاینرو از یک سوراخ برای چندمین بار گزیده میشویم و در گلولای سیلاب فرو میرویم.
2- باید بپذیریم که مدیریت سیل مسئلهای پیچیده و چندلایه است که کنترل و مهار آن نیازمند همکاری مشترک میان سازمانهای مختلف است تا بدانیم خطر سیل در کجا ممکن است رخ دهد، چه اقداماتی را برای کاهش این خطر باید انجام دهیم و در صورت وقوع آنچه واکنش و برنامهای باید انجام شود، مسئلهای که نیازمند دکترین و نگاه کلان حاکمیتی است.
3- در حوادث اخیر ناشی از بارشهای شدید تابستانی در کشور، علیرغم همه کاستیها در سامانههای هشداردهنده، کمتر کسی از احتمال وقوع سیل و آبگرفتگی در نقاط مختلف کشور بیاطلاع ماند؛ حداقل با قاطعیت میتوان گفت سازمانهای متولی این هشدار را دریافت کرده بودند؛ بااینحال آنچه که دیده شد گویای آن است که در همچنان بر پاشنه گذشته میچرخد و هماهنگیها موکول به دقایق آخر و به شکل آنی انجام میشود.
4- مدیریت آنی نقطه مقابل مدیریت زیرساختی و آیندهنگر است.
در نگاه زیربنایی مسائلی همچون دادن فضای تنفسی بیشتر به رودخانههای منقبض، ممانعت از ساختوساز در بستر رودخانهها، عدم دستکاری در مسیر طبیعی آب، کاهش توسعه دشتهای سیلابی و دادن وزن برابر به عوامل محیطی و اقتصادی در طرحهای توسعهای و ... مور توجه قرار میگیرد.
بهطورکلی سیلاب بهعنوان یکی از شدیدترین بلاها در بین ۱۵ نوع از بلایای طبیعی شناخته شده است که وقوع آن همواره کموبیش با خسارات و ضایعات جانی و مالی همراه بوده است؛ بااینحال خسارتهای ناشی از سیلابهای اخیر نشان داد که علیرغم همه پیشرفتهای صورت گرفته در مهار بلایای طبیعی، نسبت به تحولات پرسرعت طبیعت، دچار عقبماندگی زیادی هستیم؛ موضوعی که نیازمند بازبینی و تقویت سازوکارها و ساختارهای مدیریت بحران است.
(نویسنده: حسین حسینی نژاد)