یکی از چالشهای مهم کشور در حوزه اقتصاد که در بیش از یک دهه گذشته محل بحث و تردید بوده است، موضوع یارانهها، پرداخت یارانه و اشکال پرداخت آن است که متأسفانه در هر حالتی ناکارآمدی خود را نشان داده است.
با توجه به اینکه در دولت نهم و دهم روی موضوع پرداخت نقدی و غیرنقدی و پرداخت یارانه به کدام دهکها به صورت جدی کار کارشناسی دقیق و مهمی در کشور صورت نگرفت، همواره بر این موضوع تأکید شده است که پرداخت یارانه به صورت کوپنی الگویی موفق از دوران جنگ تحمیلی بوده است و دولتها تلاش کردهاند تا به اشکال مختلف سراغ این روش بروند، در حالی که دورانهای مختلف در بستهها و طرحهای اقتصادی باید متمایز از هم دیده شود.
متأسفانه سوءمدیریتها در سالهای گذشته در بخشهای مختلف اقتصادی باعث شده امروز نقدینگی کشور به رقمی نزدیک به 5هزار و 700 هزارمیلیارد تومان برسد؛ عددی که متناسب با نقدینگی کشور رقم بسیار بزرگی است و عامل تورم به شمار میرود.
در چنین شرایطی که تورم بیش از40 درصدی را به صورت مستمر تجربه میکنیم و زندگی بسیاری از مردم تحتتأثیر تورم است، قطعاً پرداخت یارانهها موفق نخواهد بود، لذا هر روز شاهد افزایش قیمتها، افزایش تورم، شرایط سخت اقتصادی و بیارزش شدن مقدار و مبلغی هستیم که از محل سوبسید و یارانهها به مردم پرداخت میشود. با این شرایط باید به مردم گفت که یارانهها اقدامی عوامگرایانه در ایران است که متأسفانه دولت همچنان بر آن اصرار دارد در حالی که نتوانسته مشکلات مردم را حل کند و در حوزه مسائل مدیریتی از پشتوانه کارشناسی دقیق و محکمی برخوردار نیست؛ چراکه روشی کاملاً ناموفق است و نتوانسته مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را رفع کند. بنابراین تأکید میشود یارانهها با تمام گستردگی که در کشور دارد، اقدامی عوامگرایانه در اقتصاد است که متأسفانه با همین رویکرد در ایران در دولت آقای احمدینژاد این موضوع کلید زده شد، به طوری که از آن سال تاکنون برخی مدیران همچنان بر این شیپور میدمند و این روش ناموفق را ادامه میدهند.
اگر واقعاً برخی از مسئولان معتقدند که از طريق پرداخت یارانهها میتوانند مشکلات بخش بزرگی از جمعیت کشور را با سوبسید حل کنند، بهتر است این کار را در محک سنجش قرار دهند؛ چراکه نزدیک یک دههونیم است که در ایران یارانه پرداخت میشود لذا وقت آن رسیده که این روش حمایتی از معیشت مردم مورد ارزیابی قرار گیرد.
بیتردید برای سنجش موضوع اثرگذاری یارانهها باید شاخصههای اجتماعی، اقتصادی و حتی نظرسنجی مردم مد نظر قرار گیرد تا نتیجه مشخص شود که آیا پرداخت یارانهها توانسته مشکلات مردم را رفع کند؟
متأسفانه دولتها تاکنون اجازه چنین کاری را به کارشناسان امر ندادهاند تا متوجه شویم پرداخت یارانه تا چه میزان موفقیت کسب کرده است. به همین خاطر انتظار میرود در خصوص پرداخت یارانه، کار کارشناسی دقیق و ارزیابی درستی صورت گیرد و مسئولان باید اجازه دهند شاخصها و معیارها به صورت دقیق تعریف شود که یکی از این شاخصها، تعریف خط فقر است. باید از این موضوع ارزیابی درستی در کشور صورت بگیرد تا بتوان مشخص کرد چه کسانی، چگونه و در چه میزانی یارانه دریافت کنند.
وقتی مساله مشخص نشود، نمیتوانیم متوجه شویم که یارانهها در تأمین معاش مردم و نیازهای حداقلی معیشتی موفق بوده یا خیر؟ لذا این موضوع باید به صورت میدانی مورد ارزیابی قرار بگیرد. قطعبهیقین مردم نسبت به مسائل اقتصادی و تورم بالا معترض هستند و این موضوع نشان میدهد پرداخت یارانهها را نمیتوان اقدامی موفق عنوان کرد، لذا اصل این حرکت باید مورد ارزیابی و بررسی قرار بگیرد تا متوجه شویم کدام دهکهای درآمدی باید مورد حمایت قرار بگیرند و مبالغی که به عنوان سوبسید به مردم تخصیص داده میشود تا چه حد میتواند خط فقر نسبی و مطلق را در کشور پوشش دهد.
تا زمانی که به مساله و به ریشه اصلی مشکل نپردازیم، پرداخت یارانهها چه به شکل نقدی و چه به شکل کوپن، اقدام تورمی است که مشکلی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه را حل نمیکند.