صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۵:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۲۰۴۹
یکی از شگفتی‌های جام جهانی اخیر رفتار باورنکردنی عده‌ای از هموطنان ما در برابر تیم ملی کشورشان بود. شادی از باخت تیم ملی ایران و برد تیم‌های انگلیس و امریکا و در مقابل ناراحتی از برد تیم ایران در برابر ولز رفتار عجیبی بود که برای بسیاری از ایرانیان قابل‌هضم نبود و البته چیز جدیدی هم نیست
یکی از شگفتی‌های جام جهانی اخیر رفتار باورنکردنی عده‌ای از هموطنان ما در برابر تیم ملی کشورشان بود. شادی از باخت تیم ملی ایران و برد تیم‌های انگلیس و امریکا و در مقابل ناراحتی از برد تیم ایران در برابر ولز رفتار عجیبی بود که برای بسیاری از ایرانیان قابل‌هضم نبود و البته چیز جدیدی هم نیست. از دیرباز عده‌ای بوده‌اند که خلاف مصالح وطن مادرزادی خود اندیشیده و عمل می‌کرده‌اند و به‌طور مشخص در ۱۵۰ سال گذشته از طیفی از روشنفکران انگلوفیل گرفته تا مواجب‌بگیران سفارتخانه‌های خارجی عملاً منافع استعمارگران را دنبال کرده‌اند.

اما اکنون با عده‌ای قلیل، ولی پرسروصدا مواجهیم که نه‌تن‌ها از شکست کشورشان شاد می‌شوند، بلکه شادی خود را ابراز می‌کنند. قلیل بودن این عده صرفاً یک ادعا نیست بلکه پایش‌های معتبر نیز همین نکته را اثبات می‌کند. بر اساس نتایج نظرسنجی «ایسپا» که هفته گذشته منتشر شد، 6.8 درصد مردم از باخت ایران در مقابل انگلیس خوشحال و 1.3 درصد نیز از پیروزی ایران مقابل ولز ناراحت شدند. همچنین پیش از بازی ایران و امریکا، 4.8 درصد اعلام کردند که دوست ندارند تیم ملی ایران پیروز شود. روشن است که این پیمایش تنها ناظر به نگرش و دیدگاه افراد بوده و طبیعتاً افرادی که در خیابان این رفتار را از خود نشان دادند، بسیاربسیار کمتر از همین‌ها هم بودند.
پس واقعیت این است که شمار کسانی که به ناکامی کشورشان افتخار می‌کنند بسیاربسیار اندک است، اما به دلیل هم‌راستایی آن‌ها با منافع غرب، رسانه‌های بیگانه مایلند آن‌ها را ده‌ها برابر واقع و حتی اکثریت مردم معرفی کنند. روشن است که منظور در اینجا کسانی نیستند که ممکن است نارضایتی داشته باشند یا اعتراضاتی در گوشه‌وکنار نیز نشان دهند. اینجا دقیقاً منظور کسانی هستند که آگاهانه تضعیف و شکست کشورشان را می‌پسندند و اصرار دارند که خود را اکثریت جامعه معرفی کرده و عموم مردم و نظام را به تبعیت از خودشان وادار کنند. وقتی رسانه‌های لندنی و به تبعیت از آن‌ها برخی تریبون‌دار‌های داخلی می‌گویند: «صدای مردم را بشنوید» دقیقاً منظورشان همین عده است. این در حالی است که مردمی که صدای‌شان باید شنیده شود همان اکثریت ملتند که ایران، استقلال ایران و منافع ملی خود را دوست دارند، نماد‌های آن را پاس می‌دارند و هیچ‌گاه از تضعیف و تجزیه ایران شاد نمی‌شوند. این اقلیت مغرور و پرسروصدا چه بدانند و چه ندانند جاده‌صاف‌کن منافع نظام سلطه در ایران هستند و هویت خود را به این منافع گره زده‌اند. به همین دلیل است که با شادی آن‌ها شاد و با خشم آن‌ها خشمگین می‌شوند؛ تنها زمانی راضی می‌شوند که منافع غرب در ایران تأمین شده باشد، حتی اگر به قیمت زیر پا نهاده شدن منافع ملت ایران تمام شود. آرزوی‌شان کسب تابعیت کشور‌های غربی است و برای کسب این تابعیت ممکن است به هر ذلتی تن در دهند. اگر تابعیت نصیب‌شان نشود به اقامت و حتی سفر کوتاه‌مدت به غرب نیز قانع می‌شوند.
بااین‌همه شناسنامه ایرانی دارند و هموطن ما هستند. درست است که راه اشتباهی را برگزیده‌اند، اما در میان ما هستند و باید اذعان کنیم که از خود ما هستند، هرچند آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. با این‌ها چه باید کرد؟ آیا باید از حق زندگی در ایران یا دریافت خدمات اجتماعی محروم شوند؟ خیر، تا زمانی که علیه امنیت و جامعه خود اقدامی نکرده‌اند از آزادی‌های قانونی برخوردارند و کسی متعرض‌شان نخواهد شد، اما نباید انتظار داشته باشند که اکثریت مردم وطن‌دوست مقدرات خود را به دست این بیگانه‌پرستان بسپارند. تا وقتی‌که این وطن‌ستیزی تنها جنبه فکری داشته باشد و بر مبنای آن عملی علیه کشور خود نکنند، کسی با آن‌ها کاری ندارد و حتی با گفتگو می‌توان آن‌ها را متوجه اشتباه‌شان کرد، اما اگر بخواهند از تجزیه ایران و تهدیدکنندگان تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور حمایت کنند، این آزادی از آن‌ها سلب خواهد شد، چنان که در همه دنیا همین‌گونه است.
مجدداً تأکید می‌شود که حساب این اقلیت ایران‌ستیز از انبوه مردم که ممکن است بخشی‌شان معترض نیز باشند، جداست. حمایت از تجزیه‌طلبان چه به‌صورت اغتشاش خیابانی و چه شعار دادن و چه حتی حمایت زبانی و قلمی در رسانه‌ها و حتی تمسخر کشور و نماد‌های آن، تضعیف هویت ملی و تمامیت ارضی کشور تلقی شده و مستوجب اقدام قانونی متناسب با آن است. اگر خدای‌ناکرده چنین افرادی در مسئولیت‌های تأثیرگذار و حساس اجتماعی باشند و از این طریق به منافع ملی ضربه بزنند، چه تبعات و پیامد‌هایی خواهد داشت؟ «ایران» خط قرمزی است که نباید کسی از آن عبور کند و اگر کسی چنین کرد باید آماده پرداخت هزینه‌های آن هم باشد.

منبع: روزنامه جوان / محمدجواد اخوان
نام:
ایمیل:
نظر: