به تازگی پارلمان اروپایی در اقدامی تحریک آمیز، طرح گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان ها و تشکیلات تروریستی اتحادیه اروپا را به رای گیری گذاشته است. رای گیری که در قالب آن چیزی نزدیک به 600 رای مثبت به این مساله حاصل شده و تنها 9 رای منفی به آن داده شده است.
البته که این رای گیری جهت نهایی شدن باید به تصویب شورای وزیران خارجه کشورهای اروپایی که در روزهای آتی تشکیل جلسه خواهند داد نیز برسد با این حال، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد اهداف اصلی اروپا از کنشگری جدید آن در حوزه سیاست های ضدایرانی اش مطرح شده و می شود و به طور خاص این سوال پرسیده می شود که هدف اصلی اروپا از انجام یکچنین اقداماتی چیست؟
به نظر می رسد کشورهای اروپایی با مهندسی آلمان و فرانسه و البته انگلستان به عنوان کشوری که مدتی است از چهارچوب اتحادیه اروپایی خارج شده اما هنوز نفوذ زیادی را بر این اتحادیه دارد، 3 هدف عمده و اساسی را از تنش‌زایی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دنبال می کنند.
1: تشدید دامنه فشارهای سیاسی و تقویت اجماع سازی بین المللی علیه ایران
یکی از نکات مهمی که در مورد تنش زایی اخیر پارلمان اروپایی علیه سپاه باید مد نظر داشت این است که نباید این رویداد را به مثابه پدیده ای مستقل و جدا از دیگر تحولات و طرح ها در نظر گرفت. بلکه برعکس، این اقدام اروپایی ها علیه سپاه تنها حلقه ای از زنجیره دور تازه ای از تنش زایی ها علیه تهران با هدف تشدید فشارهای سیاسی و البته تقویت اجماع سازی بین المللی علیه ایران است.
در واقع، قدرت های اروپایی با همکاری آمریکا سعی دارند با توجه به دعاوی مختلفی که در ماه های اخیر علیه ایران در قالب هایی نظیر مداخله تهران در جنگ اوکراین و یا آنچه نقض گسترده حقوق بشر در پی تحولات اخیر کشورمان مطرح کرده و می کنند، حداکثر سواستفاده را انجام دهند و تا جای ممکن ایران را به کنشگری منزوی، چه از حیث سیاسی و چه اقتصادی در عرصه بین المللی تبدیل سازند. موضوعی که به زعم آن ها نه تنها موجب خواهد شد تا ایران از مواضع خود در حوزه مسائلی نظیر توان هسته ای، قدرت منطقه ای، و قدرت نظامی اش(در حوزه هایی نظیر مسائل موشکی و پهپادی) کوتاه بیاید، بلکه عملا تهران را به کنشگری تبدیل خواهد کرد که به جهان غرب در موضوعات مختلف باج ها و امتیازات لازم را نیز خواهد داد.
از این منظر، تحرکات اخیر پارلمان اروپایی و به طور کلی اتحادیه اروپا علیه سپاه و ایران، بخشی از طرحواره و نقشه کلان تر جهان غرب با هدف تضعیف منافع و امنیت ملی ایران و پیشبرد منافع غرب به ضرر ایران محسوب می شود.
2: تشدید فشارها بر اقتصاد ایران
در سال های گذشته و همزمان با تشدید تحریم های جهان غرب علیه ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارکان وابسته به آن نظیر "قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا"، از جمله بازوان مهم پیشبرد پروژه های اقتصادی و مقابله با تحریم های غیرقانونی علیه کشورمان بوده اند( سپاه در دیگر حوزه های اقتصادی که برخی کمبود‌ها و ضعف ها به دلیل تحریم‌های خارجی وجود دارند و این حوزه ها برای کشور اهمیت زیادی دارند، نظیر صنایع نفت و گاز و پتروشیمی نیز فعال بوده است).
این مساله، موجب شده تا جهان غرب جدای از طرح و برنامه های خود مبنی بر رصد توان و قدرت نظامی و اطلاعاتی سپاه، بر کنشگری اقتصادی آن نیز متمرکز باشد و حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این میدان را تهدیدی جدی و تضعیف اقدامات نامشروع خود در زمینه وضع تحریم های اقتصادی علیه ایران بپندارد.
از این رو، شاهد آن هستیم که تقابل قدرت های غربی با سپاه صرفا محدود به حوزه نظامی و امنیتی نیست و اروپایی ها با اقدامات تازه خود علیه این نهاد رسمی و دولتی کشورمان سعی دارند سطح فشارها بر اقتصاد ایران و فعالیت های سپاه در این حوزه را افزایش داده و عملا جنگی همه جانبه را علیه ایران راه بیندازند. از این رو، یکی از اصلی ترین محرک های تحکرات اخیر اروپا علیه سپاه، پیشبرد دستورکار ادعایی فلج کردن اقتصاد ایران است که قدرت های غربی سال هاست در مواجهه با ایران بر آن تاکید دارند.
3: قدرت های غربی و توجیه سیاست های نامشروع خود در منطقه خاورمیانه
در نهایت باید گفت که بر کسی پوشیده نیست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال های گذشته و به طور خاص با توجه به اوج گیری خطر تروریسم در سطح منطقه خاورمیانه، کنشگری فعالی را جهت مقابله با سیاست‌های ریاکارانه قدرت های غربی که از یک سو ادعای مبارزه با تروریسم را دارند و از سوی دیگر و در پسِ پرده، در راستای منافع خود آن را تقویت می کنند، از خود نشان داده است.
در این فضا، سپاه عملا به یک کنشگر مهم در خنثی سازی طرح و نقشه های قدرت های غربی و متحدان منطقه‌ای آن ها برای منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. از این رو، غرب سعی دارد تا با استفاده از فضای روانی ایجاد شده توسط خود و طرح ادعای های گوناگون علیه ایران مبنی بر مداخله آن در جنگ اوکراین و یا نقض حقوق بشر، دستورکار تقابل با سپاه را به نحوی نهادینه به پیش برد تا بتواند در آینده، اقدامات سپاه در مقابله با طرح های نامشروع خود برای منطقه خاورمیانه را با این استدلال که اکنون یک تشکیلات تروریستی در مقابل جهان غرب در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است، خنثی کرده و هزینه سیاست ها و کنش های میدانی خود را تا جای ممکن به ویژه نزد افکار عمومی بین المللی پایین بیاورند.