کمالالدین پیرموذن
گرانی بیداد میکند، این درد دل همۀ مردمانی است که درآمدشان کم و بیش ثابت است و بههمراه قشر متوسطِ جامعه، مراتب را به هر نحو ممکنه به گوش ما و به مراکز تصمیم گیری و تعمیم سازی میهن میرسانند. هزینه های جاری و حیاتی زندگی، خوراک، مسکن، درمان و تعلیم و تربیت فرزندان، یعنی عمده ترین نیازهای مادّی و معیشتی مردم اکنون چنان با شتاب روی به فزونی دارد که سالی چند است شاهد انتقال بخش مهمّی از طبقۀ متوسط جامعه به خیل محرومان میباشیم. امروز بسیاری شرمندۀ تأمین نان شب خانوادۀ خویش است، امروزه بیمارانی بسیار و دردمندانی آبرومند، روز به روز دستشان از دارو و درمان خود و خانوادۀ خویش کوتاهتر میشود و به ناچار تسلیم به بیماری و درد و حتّی مرگ زودرس خود میشوند. خانوادههایی، از فرط نداری و استیصال، به شکل روزافزون افت تحصیلی یا خروج از تحصیل فرزندان خود را تحمّل میکنند. اینها همه شواهد و عوارضی از گرانی و مواردی از غم و اندوه طبقۀ متوسط به پایین جامعه است، وقتی به خصوصی شدن و اشرافی شدن تعلیمات عالیه و تجارتی شدن تعلیمات متوسطه می نگریم، چنین به نظر می رسد که گویی قرار است از این پس، مهر عقب ماندگی و محرومیّت از سواد و دانش روز بر پیشانی اخلاف و نسل های آیندۀ این مردمان نیز خورده شود و اینها همه در حالی است که در مقدّمه و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که تأکید و تصریح بر بهره مندی عادلانۀ همۀ شهروندان از امکانات و مواهب اجتماعی شده است. بدیهی و خیلی طبیعی است که باید نسبت به این مهّم، فکری بشود و اگر دولت در این ایّام نسبت به مبارزه و مقابله با گرانی و گران فروشی اهتمام مجدّانه بعمل نیاورد، جای تعجّب و سؤال است. امّا مهّم تر از این اهتمام آنکه قبل از هر کار بایستی معلوم نمود که گرانی علّت است یا معلول، خود بیماری است یا علامت بیماری!
پدیدۀ گرانی یک امر اتّفاقی باتوجّه به سیاستهای پولی و اقتصادی که در کشور پیاده می کند نبوده و نیست، امری ذاتی و ضروری سیاست های اعمالی دولت بوده و است. در اقتصادهای وابسته و غیرمولد، عرصه و قیمت کالاهای وارداتی خارجی، نقش مهّمی در معیشت و تولید و مصرف جامعه بازی می کند. قیمت این کالاها نیز تابع نرخ برابری پول داخلی با ارزهای خارجی بوده و هر نوسانی که در نرخ برابری پول ها حاصل شود، تأثیر مستقیم و بلافاصله ای بر قیمت کالاهای وارداتی و یا کالاهای داخلی وابسته به واردات بر جای می گذارد. بیش از چهل سال است که در کشور ما، چنین وابستگی فزاینده ای نسبت به کالاهای خارجی، بخصوص در مورد کالاهای اساسی (غذا، دارو، حمل و نقل) وجود داشته و دارد و نمی توانیم آن را تنها در مسئولیّت دولت کنونی قلمداد کنیم، امّا جای انتقاد و اعتراض بر سیاست ها و عملکرد ضعیف تیم اقتصادی دولت محفوظ و بجاست. اقتصاد کشور با این ضعف مدیریّتی و سیاست های غیرمولد دولت که کماکان نیاز ارزی کشور هم، بدون هیچ دلیل منطقی اقتصادی و عقلایی، بسیار بالاتر رفته است، از هرجهت استعداد و آمادگیِ گران شدن کالاها و خدمات، در کنار تورم کمرشکن مطروحه در اثر این سیاست ها و موانع اقتصادی در میهن، بطور فزاینده ای، پیامدهای مستمر و بحران ساز را کسب کرده است
مقامات کم توان علمی و اندیشمندیِ رده اوّل اقتصادی – اجرایی کشور، نه تنها نسبت به توصیههای سالانۀ رهبری و تحلیلهای افراد مجرّب و نیروهای کارشناس راستین خارج از خود، کمترین اعتنا و توجّهی ندارد و واقعیّات جامعه را درست مشاهده نمی کند، بلکه قدرت پیش بینی حوادث و روندهای اقتصادی را هم ندارد و بویژه قادر به زدودنِ عوامل شخصی یا ساختاری فساد و ضعف از درون سیستم، با این نمایندگان پرحاشیۀ مجلس شورای اسلامی ایران، هم ندارد و نیست.
تمام این نارسایی ها و سیاست های بیمار اقتصادی دولت، نه تنها موجب تحرّک و رونق اقتصادی نشده است بلکه سرمایه گذاری تولید را رو به صفر و منفی بُرده و می برد و رشد روزافزون بیکاری پنهان و آشکار و ضعیف و ضعیف تر شدن قدرت خرید مردم، رشد مستمر و بی سابقۀ نقدینگی و تورم لجام گسیخته گشته و هم به نحوی شتابان واحدهای تولیدی را به سوی تعطیل و ورشکستگی می کشانند و هم این همه موارد مطروحه و علل متعدّد دیگر، معلول هایی هستند که در کنار گرانی به ارمغان آورده این سیاست های غلط اقتصادی موجود در کشور، علایمی خطرناک برای یک بیماری مرگ آورند که جدای از گرانی فزایندۀ خزان آور و زیانبار، نه فقط طبقۀ خاص، بلکه کلّ مملکت را به فقر و انحطاط میبرند.
تأکید مؤکّد میکنم که راه حل مسایل و مشکلات اقتصادی لزوماً و صرفاً در اقتصادات خلاصه و منحصر نمی شود. تحوّل در تقنین و تغییر در فرهنگ و پیشنهاد سیاسی – اجتماعی و تحوّل در مواضع سیاسی حکومت و دولت نسبت به درون و بیرون ایران است که می تواند دروازۀ ورود به راه حل های بنیادی تر باشد
جمهوری اسلامی در عمل و با رفتار مبتنی بر اصول حکمت، عزت و مصلحت به تمام کشورهای منطقه و بلکه جهان نشان داده که نه تنها قدرت و توان نظامی ایران برای کشورهای همسایه و منطقه تهدید محسوب نمیشود، بلکه عامل ثباتآفرین و امنیتبخش هم هست، اما با توجه به این که ساختار، فناوریها، سلاحها و مؤلفههای قدرت نظامی ایران خلقالساعه نبوده و در بستر زمان و طی دهههای گذشته ایجاد شده، سؤالی که هم اینک ذهن بسیاری از تحلیلگران، اصحاب رسانه و فعالان عرصه سیاست را به خود مشغول ساخته این است که اهداف امریکاییها از بمباران سنگین تبلیغاتی و تهدیدنمایی توان نظامی ایران در شرایط کنونی چیست؟ تردیدی نیست که اهداف امریکا در تهدیدنمایی از قدرت نظامی ایران در چارچوب راهبرد ایران هراسی بسیار متنوع است. قرائن و شواهد موجود و مواضع شتابزده و همراه با عصبانیت مسئولان امریکایی بیانگر این است که آنان بر روی ریل بیم و امید حرکت میکنند و خودشان در تله هراس از ایران گرفتار شده اند.
وقایع و رخدادهای دوسال اخیر و پیامدهای نبرد روسیه علیه ناتو بر اقتصاد امریکا و کشورهای اروپایی، سبب افول نفوذ و هژمون جهانی امریکا شده و سرنگون شدن پرچم ابرقدرتی، سلسلهای از بحرانها و مشکلات داخلی را برای سران کاخ سفید رقم زده و قدرت برنامهریزی و تصمیمگیری عاقلانه را از آنها سلب کرده است.
شاید تأمین کسری بودجه از طریق تهدیدنمایی و فروش سلاح به کشورها، دمدستیترین هدف این تهدیدنمایی باشد، اما ضمن اذعان به این هدف، در تحلیل علل تهدیدنمایی باید به اتفاقات و مسائل منطقه نیز توجه داشته باشیم. منطقه غرب آسیا در یک سال گذشته آبستن حوادث و اتفاقات بزرگ (تجدید روابط سیاسی، اقتصادی و... ایران با عربستان، حرکت به سمت حل مناقشه یمن، آب شدن یخ روابط اتحادیه عرب و سوریه، تقویت کمی و کیفی محور مقاومت، بروز و تشدید مشکلات درونی صهیونیستها و...) بوده که مستقیم و غیر مستقیم بر مواضع امریکاییها تأثیرگذار بوده است. تحلیلگران از تجدید رابطه ایران و عربستان بهعنوان گام نخست اخراج امریکا از منطقه (به عنوان کف انتقام سخت از قاتلان شهید سلیمانی) نام میبرند. خروج مفتضحانه و ذلتبار امریکا از منطقه زمانی به ابرکابوس امریکاییها تبدیل میشود که شاهد خنثی شدن راهبرد انگلیسی تفرقه جهان اسلام هستیم و کشورهای اسلامی در مسیر تقویت پیوندهای منطقهای و خروج از همکاری و همراهی با امریکا قرار گرفتهاند. اتحاد جهان اسلام از یکسو و تقویت پیوند چین با دولتهای منطقه به ویژه روسیه و ایران و پدیدار شدن افقهای جدید از نظم جدید جهانی، سران امریکا را به دل بستن به تشدید تهدیدنمایی قدرت نظامی ایران امیدوار ساخته است. به نظر میرسد امریکاییها به این باور رسیده باشند که از طریق تهدیدنمایی توان نظامی ایران بتوانند با یک تیر مجموعهای از اهداف را نشانه بروند.
اما ورای آنچه گفته شد هماینک بزرگترین مشکلات فوری امریکاییها مشکل ناشی از «بند غروب برجام» است. برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شامل محدودیتهای هستهای و غیرهستهای برای ایران بود که آن را بند غروب میگویند؛ بخشی از این محدودیتها که در مهرماه سالجاری (اکتبر ۲۰۲۳) به پایان میرسد به قرار زیر است:
۱- برداشتن محدودیتهای سازمان ملل در زمینه تحقیق و توسعه (R&D) و تولید موشکهای بالستیک ایران که قابلیت حمل کلاهک اتمی دارند. ۲- سازمان ملل ممنوعیت واردات و صادرات فناوری مرتبط با صنایع موشکی نظیر موشک و پهپاد با برد ۳۰۰ کیلومتر (۱۸۶ مایل) یا بیشتر را برمیدارد. ۳- امریکا طبق برجام ملزم به درخواست قانونی از کنگره (لایحه) برای پایان دادن به تحریم بخشهای اقتصادی است که به عنوان بخشی از توافق هستهای آن را تعلیق کرده بود. ٤- ایالات متحده ملزم به حذف تحریم برخی از افراد و نهادهای مرتبط با برنامه هستهای ایران است. ۵- اتحادیه اروپا باید تحریمهای باقیمانده خود علیه برنامه هستهای ایران را بردارد.
نکته مهم این اتمام محدودیتها مربوط به تحریم حوزه پهپادی و موشکی است. همین موضوع به نقطه تمرکز جریان رسانهای غرب پیرامون برجام تبدیل شده است. این درحالی است که محدودیتهای مربوط به برنامه هستهای کشورمان نظیر موضوع سانتریفیوژهای پیشرفته در سال جاری به پایان نمیرسد. شبکه CNBC امریکا نوشت: «محدودیتهای اصلی [برجام]اواخر سال ۲۰۲۳ با اجرای بندهای غروب منقضی میشوند.»
نشریه نیویورک سان نوشته: «تاریخ انقضای برجام در حال نزدیک شدن است. یکی از این مفاد به ایران اجازه میدهد تا از اواخر سال جاری میلادی موشکهای بالستیک صادر کند که احتمالاً به معنای کمک بیشتر به روسیه در جنگ اوکراین است.» نیویورک سان مدعی شده که بند غروب بعدی برجام مستقیماً مربوط به جنگی است که در قلب اروپا در حال وقوع است: «ممنوعیت تحقیق و توسعه (R&D)، تولید و فروش موشکهای بالستیک ایران تا اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱٤۰۲) برداشته میشود و ایران در واردات و صادرات فناوری مرتبط با موشک آزاد خواهد بود.» در حال حاضر مهمترین دغدغه امریکاییها، یافتن راهی برای غلبه بر مشکل «بند غروب برجام» است. به نظر میرسد امریکا به این حقیقت پی برده که همه چیز به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر امریکا و متحدان اروپایی به پیش میرود و به همین دلیل با تهدیدنمایی توان نظامی ایران و تشدید ایران هراسی در پی الگوی مراجعه به سازمان ملل متحد و فعال کردن مکانیسم ماشه (بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل) است. هوشمندی جمهوری اسلامی به فضل الهی این توطئه امریکا را نیز خنثی خواهد کرد.
فردوسی، نماد خردورزی در تقویت هویت و وفاق ملی
دكتر علي دارابي
سرزمین، تاریخ، باورها، دین، آیین، زبان، هنرها، نشانه ها، اساطیر، آداب و مناسک ،ارزش ها و... با همه ابعاد ملموس و ناملموس تاثیرگذارترین مولفه های هویت ملی یک کشور محسوب می شوند وانتقال آن به نسل های بعدی به منظور تقویت و بازتولید مولفه های فرهنگی و هویتی، امری ضروری برای حیات یک ملت است. از بین تمامی شخصیت هایی که ایران فرهنگی در تاریخ به خود دیده، صاحب حکمت خسروانی، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی از نوادر است. ندرت از این رو زیبنده حکیم است که به یکی از مهم ترین مولفه هویتی این سرزمین، «زبان پارسی» جاودانگی بخشیده و با آفرینش «شاهنامه»، گنجینه ای ماندگار از میراث ناملموس زبانی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی را در قالبی روایی و حماسی که هم نغز است و هم غرور آفرین؛ به فرهنگ ایرانی امانت سپرده است. فردوسی و شاهنامه اش در بین مولفه های هویتی این سرزمین از این رو جزو مستثنیات به شمار میروند که اوج خردورزی را در بهره گیری از زبان هنر، در بعد زمانی و مکانی التقاط های فرهنگی سده چهارم و پنجم هجری، مصروف پاسداری و صیانت سرزمینی کرده و پیوندی گران بها از تداوم و یکپارچگی فرهنگی را رقم زده است و آن چنان غنی بوده که درچشم انداز بعد از هزاره آن همچنان به قدرت و کیفیت می درخشد. 25 اردیبهشت ماه که در تقویم رویدادی ایران، به نام فردوسی مزین شده بزنگاه مغتنمی است که یادآور شویم این میراث گران بهای بشری که ایران فرهنگی، بخش مهمی از مولفه های اصالتش را وامدار آن است شایسته خوانش و روایتی مناسب نیازها و شرایط اجتماعی و فرهنگی روز است تا همان گونه که در تاریخ، هویت بخش بوده امروز نیز مسبب وفاق و هویتمندی میهنی و رشته اتصال و تداوم بین نسلی شود.
مسعود اکبری
«یک ناو جنگی، صد هزار تن دیپلماسی است»؛ این توصیفی است که «هنری کیسینجر» دیپلمات کارکشته آمریکایی درباره نسبت میان توان نظامی و دیپلماسی مطرح کرده بود. دیپلماسی دریایی- naval diplomacy- از جمله استراتژیهایی است که آمریکا و انگلیس در بزنگاهها از آن با هدف تهدید و ارعاب دیگر کشورها استفاده میکنند.
اما در حال حاضر این رویکرد زورگویانه و مستکبرانه، در مقابل کشورهای قدرتمند و از جمله جمهوری اسلامی ایران، کارایی خود را از دست داده است. چرا؟! به این موارد توجه کنید:
1- در حال حاضر ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حدود ۷ ماه دریانوردی و پیمایش بیش از 70 هزار کیلومتر و با عبور از دریاها و تنگههای مختلف و گذر از اقیانوس هند، اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام، در حال بازگشت به کشورمان است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پیش از این در اظهارنظری گستاخانه بااشاره به مأموریت ناوگروه ارتش ایران گفته بود:«ما معتقدیم و گفتهایم که اینگونه کشتیهای جنگی جایی در نیمکره غربی ندارند.»
این لفاظی و لافزنی مقام آمریکایی هیچ مانعی در اراده پولادین جوانان غیور کشورمان ایجاد نکرده و صد البته این جوانان عزیز را مصممتر کرد. نتیجه آن شد که ناوگروه ۸۶ ارتش بیاعتنا به تهدیدها و تحریمها، در سواحل قاره آمریکا پهلو گرفت و مأموریت خود را به نحو احسن انجام داد.
پایگاه خبری «واشنگتن فری بیکن» چندی پیش در مقالهای با عنوان «کشتیهای جنگی ایران در کانال پاناما» نوشت:«نیروی دریایی ایران قرار است برای اولین بار کشتیهای جنگی خود را در کانال پاناما مستقر کند. این گذرگاه آبی که یک مسیر تجاری مهم در حیاط خلوت آمریکا است تا به حال شاهد حضور نظامی ایران نبوده است.»
2- این اولین بار نبود که ایران در پهنه دریاها و اقیانوسها، اینچنین هیمنه پوشالی آمریکا را در هم میشکست. ما در جنگ ارادهها، بارها و بارها پوزه دشمن را به خاک مالیدهایم. در هفتههای گذشته سپاه پاسداران ویدئویی از مواجهه شناورهای خود با ناوگان دریایی آمریکا در خلیجفارس منتشر کرد.
در این ویدئو، افسر ایرانی با تاکید بر اینکه حفظ امنیت خلیجفارس با نیروی دریایی سپاه است، به ناو آمریکایی تذکر میدهد منطقه را ترک کرده و از رفتاری که موجب ایجاد خطر و تنش میشود، خودداری کند. ناو آمریکایی نیز پس از این تذکر جدی، رفتار خود را اصلاح کرده و این تغییر را به اطلاع شناور ایرانی میرساند.نکته قابل توجه اینجاست که تمامی این مکالمات به زبان فارسی انجام شده است.
به گفته فرماندهان عالیرتبه سپاه، شناورهای خارجی و بهخصوص آمریکایی در بسیاری مواقع ملزم هستند پس از حضور در تنگه هرمز و خلیجفارس، مکالمات خود با نیروی دریایی سپاه را به زبان فارسی انجام دهند.
3- «برد کوپر» فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا پیش از این با اعتراف به اقتدار ایران در آبهای نیلگون خلیجفارس گفته بود:
«ما به این برآورد رسیده بودیم که ورود ناو هواپیمابر به خاورمیانه (غرب آسیا) موجب میشود که ایرانیها منفعل شده و با حجم ناوهایی که وارد منطقه میکنیم به وحشت بیفتند. اما قایقهای تندروی ایرانی ما را مسخره میکنند. ایرانیها یک قایق تندرو در مقابل ناو هواپیمابر ما میآورند و میگویند مسیر خود را تغییر بده!»
4- محمدرضا پهلوی در شهریور ۱۳۴۹ در مصاحبه با روزنامه گاردین در توجیه بیکفایتی و وطن فروشی خود در جدایی بحرین از ایران گفت: «با توجه به اینکه ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد.»! امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت هم در اظهارنظری تأملبرانگیز گفت: «به هیچکس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هرکس میخواستیم شوهرش دادیم!».
نکته قابل توجه اینجاست که جدایی بحرین از ایران به دستور انگلیس انجام شد. یعنی در دوران رژیم پهلوی وضع بهگونهای بود که حکومت در ایران با دستور انگلیس، تمامیت ارضی را زیر پا گذاشته و بخشی از کشور را جدا کرده و چوب حراج به آن زد. اما اکنون کار به جایی رسیده که ایران با توقیف نفتکش متخلف انگلیسی، پاسخ دزدی دریایی «بریتانیای صغیر» را داده و او را گوشمالی میدهد.
5- در سال گذشته ایران در راستای اجرای دیپلماسی اقتصادی، با ارسال نفتکشها به حیاط خلوت آمریکا، چندین میلیون بشکه نفت خام به ونزوئلا صادر کرد. همچنین در سال گذشته چندین نفتکش ایرانی بدون هیچ تأخیر و مزاحمتی در سواحل سوریه پهلو گرفتند و این رویداد اولین نشانههای فعال شدن خط اعتبار جدید بین ایران و سوریه را نمایان کرد. در همان مقطع سیانان در گزارشی تاکید کرد که «گزینههای آمریکا علیه ایران تمام شده است.»
6- در روزهای گذشته، «سردار تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در جمع دانشجویان راهیان پیشرفت گفت:«در آینده ناو هواپیمابری را شاهد خواهیم بود که در دنیا وجود ندارد. این ناو هم قابلیت حمل هواپیما و هم قابلیت حمل تعدادی شناور موشکانداز را در درون خود دارد که مشابهی در دنیا برای آن وجود ندارد.»
فرمانده نیروی دریایی سپاه همچنین اخیرا در اظهارنظری دیگر تاکید کرده است که «بُرد موشک ابومهدی هزار کیلومتر است، ما موشکهای کروز 2هزارکیلومتری را در شناور شهید مهدوی دیدهایم که تولید خودمان است و نام این موشک 2هزارکیلومتری «قدر474» است...این موشکها بسیار هوشمند هستند و تا لحظه اصابت امکان هدایتپذیری و تغییر هدف در مسیر را دارند.»
7- در روزهای گذشته وزارت امنیت داخلی آمریکا اعلام کرد که به مدت یک سال قادر به توقیف کشتیهای حامل نفت تحریم شده نیست. همزمان «واشنگتن فری بیکن» در گزارشی نوشت:«دولت بایدن در حوزه فروش نفت، هشت تحریم علیه ایران اعمال کرده و در دوران ترامپ دهها تحریم در این زمینه اعمال شده بود. اما ایران عمدتا این تحریمها را نادیده گرفته و نفت خود را در همه جا از چین گرفته تا سوریه و آمریکای لاتین فروخته است.»
خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی مشابه با اذعان به شکست ابزار تحریم نوشت:«در حالی که ایران کشتیها را توقیف میکند، برنامه آمریکا برای توقیف محمولههای نفتی ایران کاملاً رو به زوال است.»
8- در سال گذشته دو کشتی غولپیکر اقیانوسپیمای ایرانی - هرکدام به ارزش بیش از ۲۴۰ میلیون دلار- ساخته و فروخته شد. نکته قابل توجه اینجاست که ۸۰ درصد از تجهیزات و سازههای مورد نیاز این نفتکشها از تولیدات داخل تامین شده است و چند سفارش دیگر هم در لیست انتظار است و جوانان توانمند و غیور کشورمان مشغول کار بر روی سفارشهای بعدی هستند. بخش افتخارآمیز ماجرا اینجاست که فقط چند کشور معدود در جهان از این تکنولوژی برخوردار هستند.
شرایط این روزهای جهان و منطقه در کنار مسائل داخلی آمریکا، واشنگتن را به ببر کاغذی تبدیل کرده است. این در حالی است که در این سالها دولت آمریکا به طرق مختلف تقلا میکرد تا با ایجاد فضای مهآلود از خود صدای ببر غرّان درآورد. اما هرچه میگذرد، این هیمنه پوشالی بیشتر فروریخته و چهره بدون روتوش آمریکا بیشتر نمایان میشود. با اینحال جریان غربگرا در داخل، چشمان خود را بر واقعیت بسته و ضمن سرپوش گذاشتن بر نتایج نسخه خسارتبار خود در دیپلماسی، باز هم آدرس «ناکجاآباد» میدهد.
کار دشمن و پادوهای داخلی آن دلهره افکندن، تحقیر و ایجاد تردید است و این دقیقا کار شیطان نیز هست. در نقطه مقابل، اعتماد به وعده الهی موجب شجاعت، خودباوری، اعتمادبهنفس و ثبات قدم میشود. «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَنِعمَ الوَکیلُ»؛ اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به)
شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.» (سوره مبارکه آلعمران، آیه ۱۷۳)
کاستیها را با نقدپذیری کمی جبران کنید
مسعود پیرهادی
یک. نقد عملکرد و تاباندن نور به نقاط تاریک، هدیه به مجریان است؛ اما گویا گاهی بد فهمیده میشود. در واکنش به نقد، بیتاب و کمتحملاند و عجیبتر آنکه کسانی مردم را در برابر نداری و درد بیسرپناهی و اجارهخانه و گرانی خودرو به صبر و سازگاری دعوت میکنند که خودشان در برابر کوچکترین نقدی، آشفته میشوند و واکنش عجولانه نشان میدهند.
دو. این چند سطر را نه از باب نقد که از باب دلسوزی و نصیحت مشفقانه مینویسم. حالا که سایه سنگین مطالبه و توصیه عزیزان و اطرافیان بر این قلم افتاده و به احترامشان، نقد صریح سیاستهای اقتصادی و اجتماعی را تقلیل دادهام، حداقل چند نکته را باید یادآور شوم؛ هرچند تداوم وضع کنونی، شاید چارهای جز نقد صریحتر هم باقی نگذارد.
سه. مسئله راحت و روان است، دولت و دولتمردانی بر سر کار آمدهاند که ریشه بسیاری از ناکامیها و نقایص در دولت قبل را ناکارآمدی مدیران میدانستند، حالا همانها بر سر کارند و وضع در برخی حوزههای اساسی نهتنها تکانی نخورده بلکه بدتر شده است. اما این همه ماجرا نیست؛ طبیعی است که افراد پس از مواجهه با مسئولیت، بیشتر متوجه سطح پیچیدگی مسائل و دشواری مشکلات کشور میشوند. مسئله بزرگتر، آن است که همچنان در موضع مطالبه ایستادهاند و هیچ متوجه نیستند که امروز باید پاسخگو باشند نه مطالبهگر و حوالهدهنده به دولت قبل؛ اصل مسئله اینجاست.
چهار. اصل مسئله یک فرع هم دارد که گاهی از اصل، پررنگتر هم میشود و تحمل مشکلات اقتصادی را برای مردم دشوارتر میکند. مردم، عیال حکومتاند و بهواسطه موقعیتی که خودشان به دولتها دادهاند، مهمان دولتاند و بر سر سفره دولت نشستهاند. دولت باید درک میزبانی داشته باشد؛ اگر هم بهواسطه انبوه مشکلات یا بیتدبیری یا فشار بیرونی، غذا کم آمده و عدهای در فشارند، حداقل آن است که میزبان با آرامش و شرمساری، از مهمانان عذرخواهی کند، نهآنکه مهمانان معترض را شناسایی کرده و بخواهد بهنحوی صدایشان را خاموش کند.
این مهم است که اگر مهمانی گرسنه از خانه میزبان رفت، حداقل خسته و دلگرفته نرود و اخلاق خوش میزبان او را آرام کرده باشد.
پنج. ممکن است بعد از این نصایح، عدهای بگویند رئیس دولت فعلی که از اسلاف خود اخلاق مدارتر و خوشروتر است که البته نکته درستی است و حق هم همین است. اما تأسف آنجاست که ناچاریم مطلبی از «داستان راستان» شهید مطهری نقل کنیم که امام صادق که سلام و صلوات خدا بر او و اجدادش باد، دوستی داشت که آنقدر ملازم و همراه امام بود که گاهی در خطاب، نه به نام خودش بلکه به «رفیق امام صادق» خوانده میشد، این رفاقت و همنشینی تا روزی ادامه داشت که رفیق قصه ما، به کسی دشنامی داد، امام فرمودند: «من گمان میبردم که تو اهل تقوایی». امام صادق، رفیق دیرین را طرد کرد و دیگر کسی آن دو را با هم ندید. ما انتظارمان از رئیس محترم دولت آن است که برخی حواشی و اطرافیان را از متن دولت بزداید تا دولتی در تراز خدمت به مردم ایران اسلامی و پیراسته از کوتهبینیهای مرسوم و شلختگیهای معمول در انظار شکل بگیرد.
شش. مسئله پیراستن دولت و اساسا هر مجموعهای از حواشی و اطرافیان نااهل یا هزینهساز، غیرقابل چشمپوشی است. اصرار به حفظ افراد نااهل و هزینهساز ولو نزدیکترین افراد به دولت باشند، همانند اصرار نوح علینبیناوآلهوعلیهالسلام برای نجات فرزندش است؛ اما در نهایت، این خطاب آمد: «قالَ یا نوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ». خدا فرمود: «ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز میدهم که مبادا از ناآگاهان باشی.»
هفت. نکته پایانی آن است که نباید فراموش کرد حتی اميرالمؤمنين علیهالسلام از اصحاب خود طلب موعظه میکرد. هیچکس، از نصیحت و موعظه بینیاز نیست، بهویژه آن که مسئول و متولی سفره مردم باشد. شهید مطهری در دهگفتار آوردهاند که ممکن است فردی از تعلیم شخص دیگری بینیاز باشد اما از موعظه او بینیاز نیست. زیرا دانستن، یک مطلب است و متذکر شدن و تحت تأثیر تلقین یک نفر واعظ مؤمن متقی قرار گرفتن، مطلب دیگر است. میگویند علی علیهالسلام به یکی از اصحابش میفرمود «عظنی» مرا موعظه کن؛ و میفرمود در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست.