صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۴۸۹

در فاصله پنج سال، سه دوره طولانی خشونت خیابانی فرانسه را به لرزه انداخته است؛ با مطالبات و شخصیت‌هایی که تفاوت‌های جدی با هم داشته‌اند. یکی شورش‌های جلیقه‌زردهای شهرهای دور از پایتخت و حومه‌ها در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ بود. بعد از آن در سال ۲۰۱۹ و سال جاری، گروه‌های حاشیه‌ای چپ افراطی، اعتراضات خشونت‌آمیزی داشتند. این کشور حالا در حومه‌های چندنژادی‌اش درگیر پنجمین روز خشن‌ترین و گسترده‌ترین قیام در ۱۸ سال اخیر است. از این سه طغیان، شورش فعلی شاید کمترین غافلگیری و بیشترین نگرانی را ایجاد کرده باشد.

روزنامه هم‌میهن نوشته است:

به چند دلیل باید نگران این بود که شورش‌های فعلی ممکن است از شورش‌های ۲۰۰۵ خطرناک‌تر باشند، چه سریع‌تر تمام شوند و چه نشوند. صحنه سیاسی فرانسه، از آنچه ۱۸ سال پیش بود، تکه‌تکه‌تر است. بخش‌هایی از چپ رادیکال، با نقش‌آفرینی ژان‌لوک ملانشون، حاضر نشده درخواست «آرامش» دهد و تا لب مرز حمایت از خشونت‌ها هم رفته است. راست افراطی که قدرتمندتر هم هست، دارد تلاش می‌کند روی آتش بنزین بریزد و از مکرون و دولتش خواسته با خشونت بیشتر شورشی‌ها را سرکوب کند، انگار که پاسخ شورش علیه خشونت پلیس، خشونت بیشتر پلیس است. مارین لوپن، به‌عنوان بخشی از کارزارش برای اینکه محترم‌تر به نظر بیاید، ادبیاتی نسبتاً آرام را به کار برده است، اما رقیبش اریک زمور چنین نیست، کسی که ماجرا را شورش «خارجی‌های نفوذکرده در میان ما» خوانده است.

این روزنامه نوشته است:

خارجی؟ ً این نوجوانانی که اکنون در خیابان هستند، تقریباً همه‌شان متولد فرانسه‌اند و متعلق به نسل دوم یا سوم خانواده‌های مهاجر هستند. حرف‌های زمور که در نظرات خوانندگان لوفیگارو و جاهای دیگر هم تکرار شده، گویا و رسواکننده هستند. دلایل بسیاری برای این شورش هست و در همه سمت‌ها ایرادات بسیار. اما دلیل مرکزی بیگانگی یک نسل دیگر از جوانان در بانلی‌های فرانسه، صرفاً خشونت پلیس نیست؛ بلکه آگاهی به این است که بخش بزرگی از بقیه جمعیت (و نه همه‌شان) هیچ‌وقت آنان را به‌عنوان «فرانسوی» نخواهند پذیرفت.

روزنامه آرمان ملی در سرمقاله خود درباره عواقب شورش در پاریس می‌نویسد:

هیچگونه سابقه سویی در پرونده زندگی کوتاه این نوجوان مهاجر وجود نداشت و قتل وی نشانه اوج گیری گرایش‌های نژادپرستانه نزد ماموران امنیتی و پلیس فرانسه تلقی می‌شود. کشور فرانسه که داعیه دار مهد دموکراسی و آزادی‌های فردی است اخیرا به دلیل نفوذ لابی صهیونیستی در زوایای پنهان این کشور مهم اروپایی، رفتارهای خشونت‌آمیزی را با مهاجران خارجی در پیش گرفته. مقابله جدی با اندیشمندان و سرکوب نخبگان سیاسی توسط دولت امانول مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه نشان می‌دهد که این دولت به‌شدت تحت تاثیر جریان‌های صهیونیستی قرار دارد.

طی سال‌های اخیر فرانسه همواره کانون بحران‌های داخلی بود زیرا تظاهرات خونین کشاورزان و نیز مخالفان قانون جدید دولت مبنی بر افزایش سن بازنشستگی هزینه‌های مالی و سیاسی بالایی برای دولت مکرون به همراه داشته. سقوط جایگاه فرانسه به لحاظ سیاسی و امنیتی در اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که این کشور در آینده نزدیک به سمت جنگ داخلی و فروپاشی تدریجی حرکت خواهد کرد. از سوی دیگر در سوئد نیز آتش زدن قرآن مجید توسط یک شهروند سوئدی عراقی الاصل نیز از نفوذ بالای لابی صهیونیستی در این کشور اسکاندیناوی حکایت دارد. پ

روزنامه‌های اصلاح‌طلب در رزوهای اخیر به صورتی کاملا هدفمند اعتراضات فرانسه را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از دلش گریزی به اغتشاشات سال گذشته در چند محله در تهران بزنند! روزنامه جوان در سرمقاله خود به این موضوع پرداخته و نوشته است:

می‌توانید در پوشش اخبار آشوب فرانسه حرف‌های خودتان را بزنید. شما همین الان نیز همه‌گونه حرف سیاسی را در روزنامه‌ها می‌زنید. به‌نظر نمی‌رسد فقط به این دلیل آشوب فرانسه را به حاشیه برده باشید. فرانسه بارها شاهد این آشوب‌ها بوده و با کم‌ترین تلفات از عهده خاموش‌کردن آن برآمده. باید دنبال مسائل مهم داخلی بود. ولی تیترهای این روزهای شما نشان نمی‌دهد که مسئله مهمی را به‌روز رسانی و گزارش کرده باشید!

در ادامه این یادداشت آمده است:

هر مسئله‌ای در داخل حتی پوشش فوت یک ایرانی یا مسائلی مثل کافی‌شاپ‌ها یک مسئله مهم است. به‌نظرم معیار دوگانه‌ای دارید؛ و به این دلیل به فرانسه نمی‌پردازید که آنجا هم بین یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز با شورش نوجوانان و غارت مغازه‌ها و آتش‌زدن اموال عمومی فرق می‌گذارند و اگر شما بخواهید مطابق اخبار، این‌گونه آشوب‌ها را از زبان مقامات فرانسه محکوم کنید، در روزهای مشابه نمی‌توانید در داخل ایران محکوم نکنید، چنانکه نکردید. از طرفی باید موضع روشنی هم در قبال نوع برخورد پلیس فرانسه با مردم و حکومت‌نظامی در شهرها داشته باشید. باید درباره سخنان ماکرون و مقامات سیاسی و پلیس فرانسه که معترضان را «وحشی» و «اراذل‌واوباش» نامیدند و درباره آشوبگر خواندن نوجوانان و تهدید به بستن شبکه‌های اجتماعی و تعیین مجازات زندان و جریمه نقدی سنگین برای والدین نوجوانان آشوبگر هم موضع‌گیری کنید.

نکته جالب توجه آنکه رسانه‌های هوادار غرب‌گرایی چندان علاقه ندارند تصویری که از غرب آرام و زیبا برای مخاطبان خود ساخته‌اند، فرو بریزد یا حتی اندکی دچار خدشه شود. برای همین هم خیلی لطیف و آرام از کنار آتشی که به جان فرانسه افتاده، رد می‌شوند. اخبار اعتراضات فرانسه تیتر اول رسانه‌های جهان شده، اما این رسانه‌ها همچنان از اعتراضات در ایران می‌نویسند!

رونمایی از راهبردهای انتخاباتی اصلاح طلبان از سوی حجاریان!

حجاریان بر اساس خطی که قریب به دو ماه است که توسط اصلاح طلبان ساختاری مرح می‌شود، دولت سیزدهم را خسارت محض تعریف کرده و بر ضرورت استفعاء و برکناری آن تاکید می‌کند. اخیراتئورسین اصلاح‌طلبان تندو برای شرکت در انتخابات شرط‌هایی گذاشته که حالا با واکنش باهنر روبرو شده است.

روزنامه اعتماد دراین‌باره نوشته است:

محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به شرط‌گذاری اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات مجلس گفت: آقای حجاریان برای آمدن شما حاکمیت شرط می‌گذارد، نه آنکه شما برای حاکمیت شرط بگذارید. اگر خواستید وارد انتخابات شوید یکسری شرط و شروط است، اینها را بپذیرید بعد تشریف بیاورید. باهنر در پاسخ به این پرسش که «اصلاح‌طلبان شروط ۶ گانه‌ای را برای حضور در عرصه انتخابات گذاشتند اما اخیرا آقای حجاریان مصاحبه کرد و گفت «دولت آقای رییسی هرچه زودتر استعفا بدهد و برود بهتر است» به عبارت دیگر او گفته «اگر آن ۶ شرط هم نشد، دولت آقای رییسی استعفا دهد ما می‌آییم.» نظرتان درباره این شرط چیست؟» می‌گوید: «این نوعی هنجارشکنی است. رفتن و آمدن دولت سازوکار دارد. همین مجلس یازدهم وقتی شروع کار کرد برخی از نمایندگان دنبال عدم کفایت سیاسی آقای روحانی بودند.

اصلاح طلبان ساختاری همچنان اولویت اصلی خود را نزاع با حاکمیت تعریف کرده و قائل به رقابت انتخاباتی به معنای مرسوم آن نیستنداز گفته‌های حجاریان بر می‌آید که اصلاح طلبان ساختاری تاکید دارند باید به سمت مشروطه سازی قدرت رفته و یا ریاست جمهوری و رهبری را در هم ادغام کنند. حجاریان می‌کوشد هرگونه جوشش و تفاوت در جریان اصولگرایی ذیل تصویر ذات رادیکالیسم و بی ایده تعریف کند که مهمترین آن‌ها به نظر می‌رسد شامل علی لاریجانی شود. به نظر می‌رسد حجاریان با برشرمدن تفاوت‌های اصلاح طلبان و اصولگرایان به دنبال قطبی سازی است!

نام:
ایمیل:
نظر: