صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۳  ، 
کد خبر : ۳۳۹۹۴۱

یادداشت روزنامه های دوشنبه، 28 شهریورماه

جنگ اراده ها در اروپا

وضعیت جنگ در اوکراین از حالت تهاجمی روسیه به شرایط تدافعی برای این کشور تبدیل شده است. گرچه به نظر نمی‌رسد طرف اوکراینی نیز توان چندانی برای عقب راندن واقعی روسیه داشته باشد اما مهم این است که روسیه دیگر پیشروی جدی در خاک اوکراین ندارد. برخلاف وضعیت میدانی که در نوعی رکود است، نزاع سیاسی و اقتصادی به ویژه در عرصه انرژی با شدت ادامه دارد. اروپا که روزبه‌روز با مشکلات بیشتری در زمینه سوخت و به تبع آن تورم فزاینده مواجهه است، قصد دارد به سیاست شدید تحریمی خود علیه روسیه ادامه دهد. در این میان روسیه نیز به مرور با مشکلات جدیدی مواجه شده یا خواهد شد. برخلاف اروپا که امکان تامین سوخت -حداقل نفت- از غیر از روسیه را دارد، روسیه بازار چندانی برای فروش نخواهد داشت. روس‌ها میلیاردها دلار خرج خط لوله‌هایی کرده‌اند که باید به مرور بی‌استفاده شود. از طرف دیگر اروپایی‌ها نیز مشکل تامین گاز خود را نمی‌توانند به راحتی حل کنند. ظرفیت‌های جهانی برای تولید گاز مایع کفایت نیاز اروپا را نمی‌کند و برای به تعادل رسیدن در این زمینه نیاز به حداقل دو سال زمان است. گرچه همین زمان برای پیدا کردن بازار جدید برای گاز روسیه بسیار بیشتر خواهد بود. پس می‌توان گفت که اروپا برای سمت تقاضا و روسیه برای سمت عرضه با مشکل جدی مواجه هستند و دورنمای روشنی در این زمینه ندارند. این وضعیت در موضوع تورم هم صادق است. تورم اروپا و کاهش ارزش پول این اتحادیه در حال درنوردیدن رکوردهای چند دهه اخیر است. وضعیتی که احتمالا بدتر هم می‌شود. این شرایط در روسیه هنوز به صورت کامل نمایان نشده اما باتوجه به گستردگی تحریم‌ها، نیاز اقتصاد روسیه به دلارها و یوروهای نفتی و گازی و خروج کشورها و شرکت‌های مختلف از روسیه به زودی نمایان خواهد شد. شرایط نظامی و تسلیحاتی نیز همین وضعیت را دارد. زرادخانه های روسیه و اروپا با مشکل کمبود مواجه شده‌اند و اثر این موضوع خود را در سکون نظامی روی زمین جنگ نمایان ساخته است. مهم آن است که هیچ کدام از طرف ها نمی‌توانند از آن چه اعلام کردند، عقب نشینی کنند. اگر اروپا کوتاه بیاید، عملا همین جایگاه متزلزل خود در عرصه جهانی را باخته و مهری بر سقوط تمدنی خود زده است. در طرف دیگر روسیه نیز نه می‌تواند در همین جایی که هست بماند، نه می‌تواند پیشروی کند و نه می‌تواند عقب بکشد. اگر عقب بکشد، حداقل برای یک دهه آینده جایگاهی در مناسبات بین‌المللی نخواهد داشت و فرصت جهان چندقطبی را از دست خواهد داد. از طرف دیگر اگر در همین جا بماند، اوکراین احتمالا پیشروی را آغاز خواهد کرد. پیشروی نیز دیگر غیرممکن می‌نماید چراکه روحیه سربازان روس از دست رفته و تسلیحات جدید غربی، حرکتی جدید را برای اوکراین به وجود آورده است. همه این ها نشان از آن دارد که روسیه و اروپا در جنگ اراده‌ها قرار دارند. هر طرف تلاش می کند با افزایش فشار، طرف مقابل را مجبور به عقب نشینی کند در حالی که طرف مقابل ایستادگی بیشتری از خود نشان می‌دهد. این فرایند به یک خود تخریبی بزرگ انجامیده که هر روز عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود. بدون شک  بزرگ ترین بازنده این میدان اوکراین است که در میانه جنگ بزرگان، خود را به زمین سوخته تبدیل کرد، اما روسیه و سپس اروپا شکست خوردگان بعدی این نبرد اراده‌ها هستند، اگرچه آمریکا با توجه به دور بودن از میدان نبرد، خود را برنده این نزاع می داند؛ بازیگری موثر در وضعیت بازار جدید نفت و گاز، تضعیف همزمان روسیه و اتحادیه اروپا، نزدیک ساختن اروپا و ناتو به خود و... نفع‌هایی است که آمریکا از این نبرد به دست می‌آورد. اگرچه  این ریسک را هم باید بپذیرد که این میزان از مداخله قطعا قدرت های شرقی به ویژه چین را  که منافع حداقلی از این منازعه را دارد به این صرافت خواهد انداخت که نفر بعدی او خواهد بود، بنابراین به احتمال قوی شاهد بروز جدی تر اتحادهای شرقی علیه توسعه طلبی آمریکا خواهیم بود. باید صبر کرد و دید در این جنگ اراده‌ها کدام طرف امکان ایستادگی بیشتر را خواهد داشت؟  


تحول در رویکرد‌ها وجه تمایز دولت سیزدهم

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، علاوه بر تغییر در هندسه سیاسی جهان، با تشکیل نظامی مبتنی بر ارزش‌های دینی، کارآمدی دین در عرصه تشکیل و اداره نظام‌های سیاسی را به اثبات رساند و مردم ایران باوجود تحمل کم‌نظیر‌ترین فشار‌ها و تحریم‌ها، در پرتو مقاومت و ایستادگی، سنگر‌های استکبار جهانی را یک‌به یک تسخیر و در راستای تحقق آرمان بلند انقلاب اسلامی پیش رفتند. فروپاشی مارکسیسم، افول و زوال قدرت امریکا و از دست دادن حوزه نفوذ در منطقه غرب آسیا، شکست گروه‌های تکفیری دست‌ساخته استکبار و مرتجعین منطقه و سلسله شکست‌های رژیم صهیونیستی، ناشی از گسترش و تعمیق فرهنگ انقلاب و مقاومت در میان مردم منطقه است. تردیدی در این نیست که این دستاورد‌های نظام اسلامی در طول ۴۴ ساله گذشته محصول تلاش مردم ایران و دولتمردان در ادوار مختلف است. مروری بر ویژگی‌ها و کارنامه این دولت‌ها نشانگر آن است که کلیه جریان‌های عمده و فعالان سیاسی کشور در طی چهار دهه گذشته در بستر مردم‌سالاری در نظام دینی توانستند با در اختیار گرفتن قوه مجریه و مقننه توان و قابلیت خود را برای خدمت‌رسانی به مردم و اداره کشور به مرحله آزمون بگذارند.
تحمل هشت سال جنگ و توطئه‌های مختلف امنیتی و فشار‌های اقتصادی دشمنان در طی این سال‌ها، شرایط ویژه را بر ایران تحمیل کرد و به همین دلیل اگرچه ممکن است به هر یک از دولت‌های گذشته نقد‌هایی وارد باشد، به‌جرئت می‌توان گفت که هیچ کشوری را در جهان نمی‌توان یافت که در شرایط مشابه با ایران توانسته باشد به این سطح از دستاورد‌ها در عرصه‌های مختلف علمی، صنعتی، دفاعی و... دست یابد. رهبر معظم انقلاب در تبیین این روند در بیانیه گام دوم انقلاب یادآور می‌شوند: «عظمت پیشرفت‌های چهل‌ساله ملّت ایران آنگاه به‌درستی دیده می‌شود که این مدّت، با مدّت‌های مشابه در انقلاب‌های بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. دستاورد مدیریت‌های جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما می‌توانیم» که امام بزرگوار به همه ما آموخت، ایران را به عزت و پیشرفت در همه عرصه‌ها رسانید. محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزت، متدین، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، رکورددار دررسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است.»
البته باید تأکید کرد که حضور مردم درصحنه و هدایت‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در ادوار گذشته پشتیبان و حامی دولت‌ها برای انجام وظایف مذکور بودند و دولت‌ها نیز به‌تناسب سبک و سلیقه سیاسی و میزان بهره‌گیری از این حمایت‌ها توانستند در تحقق این دستاورد‌ها ایفای نقش کنند. در نقطه مقابل وقوع برخی از فتنه‌ها و چالش‌های داخلی نظیر فتنه تیرماه ۱۳۷۸ و خردادماه ۱۳۸۸ و برخی از اعتراضات اجتماعی مانند ماجرای فتنه بنزینی در آبان سال ۱۳۹۸ متأثر از عملکرد همین دولت‌ها بود که هزینه‌های زیادی را بر کشور تحمیل و دشمنان را به تداوم فشار‌ها و تحریم‌ها مصمم‌تر کرد، نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره و یادآور می‌شوند: «بدانید که اگر بی‌توجهی به شعار‌های انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمی‌بود ــ که متأسفانه بود و خسارت‌بار هم بود ــ بی‌شک دستاورد‌های انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان‌های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی‌داشت.»
بدیهی است که دستاورد‌های مذکور به‌رغم همه عظمت و اهمیت، آنچنان‌که باید در تراز نظام اسلامی که منبعث از دین مبین اسلام و فرهنگ عاشورا و مکتب انتظار است، نیست و کشور در این فرصت نزدیک به نیم‌قرن باید به دستاورد‌های مطلوب و مورد انتظار نظام اسلامی که همانا تمدن نوین اسلامی بود، دست می‌یافت. البته زمانی که چرایی این عدم تحقق موردبررسی قرار می‌گیرد کاستی‌های دولت اسلامی در تحقق مراحل پنج‌گانه اهداف انقلاب اسلامی (۱- پیروزی انقلاب اسلامی، ۲-تشکیل نظام اسلامی، ۳-تشکیل دولت اسلامی، ۴-تشکیل جامعه اسلامی و ۵-تحقق تمدن نوین اسلامی) خودنمایی می‌کند و رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب در توصیه‌های هفت‌گانه خود الزامات رسیدن به این هدف را ترسیم نمودند. اگرچه تحقق این توصیه‌ها در دولت گذشته به‌دلایلی‌چند که در این مقال مجال پرداخت به آن نیست، قابل‌انتظار نبود، اما تعابیری که رهبر معظم انقلاب در یک‌سالگی دولت سیزدهم نسبت به رویکرد‌ها و تلاش‌های دولت داشتند، نویدبخش گام برداشتن در آن راستا است. ایشان زنده کردن امید و اعتماد مردم را مهم‌ترین توفیق دولت سیزدهم دانستند و یادآور شدند‌: مردم می‌بینند که دولت در وسط میدان و مشغول کار و تلاش برای حل مشکلات و خدمت‌رسانی به آن‌ها است و این واقعیت، امید و اعتماد عمومی را تا حد زیادی احیا کرده است البته این تلاش‌ها در برخی زمینه‌ها به نتیجه رسیده و در بعضی زمینه‌ها نیز هنوز به نتایج لازم نرسیده است. بر اساس بیانات ایشان در این دیدار رویکرد‌ها و کارکرد یک‌ساله دولت سیزده در ابعاد زیر قابل دسته‌بندی است:

رویکردها:
۱-زدوده شدن رقابت‌های منفی و مناقشه‌برانگیز در روابط بین قوا که موجب آشفته کردن ذهن مردم می‌شد. ۲-خارج کردن جامعه از چشم‌انتظاری برای تصمیم‌گیری و اقدام دیگران و اینکه حالا باید حتماً با فلان کشور ارتباط برقرار کنیم تا مشکلاتمان حل بشود یا فلان گره باید از فلان جا باز بشود تا مشکلات ما حل بشود، این خیلی برای کشور مضر است؛ این شرطی کردن حوادث کشور و در انتظار دیگران نگه‌داشتن، چیز بدی است که این الحمدلله در این دولت به میزان زیادی کاسته شده است. ۳- مسئولیت‌پذیری و اینکه در یک سال اخیر شنیده نشد که دولت فرافکنی و بهانه‌تراشی کند و بگوید اختیار نداریم و یا نمی‌گذارند، این دولت از فرافکنی و بهانه‌تراشی احتراز کرده و مسئولیت‌پذیر بوده. ما در این مدّت از مسئولین محترم دولتی نشنفتیم که بگویند: «نمی‌گذارند کارکنیم، اختیار نداریم، اختیارات دست ما نیست». ۴-درزمینه سیاست خارجی و همچنین درزمینه فرهنگ، رویکرد‌های خوبی دیده می‌شود؛ حالا این رویکردها، به‌خصوص در زمینه‌های فرهنگی، تا به عملیات منتهی بشود یک مقداری فاصله دارد، امّا همین رویکردها، رویکرد‌های خوبی است؛ این‌ها را بایستی دنبال کرد که یکی از توفیقات شما است. ۵- برجسته شدن شعار‌های انقلاب، شعار‌های اسلام، مثل عدالت‌طلبی، مثل پرهیز از اشرافی گری، حمایت از مستضعفان، استکبارستیزی که این‌ها شعار‌های اصلی انقلاب است؛ این‌ها در زبان‌ها برجسته‌تر شده، واضح‌تر شده، و این خیلی چیز خوبی است؛ این‌ها را ادامه بدهید.
کارکردها:
۱- ۳۱ سفر در سال اول دولت به سراسر کشور ازجمله نقاط محروم و دورافتاده، نظارت میدانی بر کار‌ها و همدلی عمیق با مردم از توفیقات دولت سیزدهم است. ۲-جوان‌گرایی از دیگر توفیقات دولت است، البته مدیران و مسئولان جوان هم در مواردی اشتباه و خطا می‌کنند، اما درمجموع دمیده شدن روح جوانی در دولت و مجلس و پرورش مدیران قوی، ارزش صبوری در مقابل این خطا‌ها و رفع تدریجی آن‌ها را دارد. ۳-توفیق دیگر سرعت عمل شما است در قبال حوادث پیش‌بینی‌نشده مثل سیل، مثل حوادثی که اتّفاق می‌افتد. این سرعت عمل خیلی چیز مهمی است. اینکه یکجایی زلزله بشود، سیل بیاید، بلافاصله مسئولین خودشان را برسانند آنجا و بالای سرکار بِایستند و کار را سامان بدهند، این خیلی چیز باارزشی است. رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنانشان ضمن بیان چند توصیه، با تأکید بر پرهیز از نیمه‌کاره ر‌ها کردن کار‌ها و ضرورت پیش گرفتن صبر و استقامت و افزایش کار جهادی برای حل مشکلات متراکم و به جا مانده، گفتند: اگر به این توصیه‌ها عمل شود، ثابت خواهد شد که دولت سیزدهم دولتی کاملاً کارآمد، فعال و برطرف‌کننده مشکلات زندگی مردم است که نتیجه آن رضای پروردگار و مردم خواهد بود.


چای کمرنگ در قهوه‌خانه اصلاحات!

  ۱- می‌گویند در دوران طاغوت شخصی وارد قهوه‌خانه‌ای شد و از قهوه‌چی پرسید؛ حشیش دارید؟ قهوه‌چی پاسخ مثبت داد و مشتری گفت یک بست بیار! بعد پرسید تریاک و شیره چی؟ باز هم پاسخ مثبت بود و از هرکدام یک نخود بالا ‌انداخت! پرسید؛ توی دَم و دستگاهت هروئین هم پیدا میشه؟ قهوه‌چی گفت؛ داریم! بعد، کوکائین و‌... همه را که مصرف کرد، به قهوه‌چی گفت؛ داداش! قربون دستت حالا یک استکان چای بیار ولی کمرنگ باشه! قهوه‌چی با تعجب پرسید؛ شما و چای کمرنگ؟! و یارو با صدای بلند که همه بشنوند گفت؛ خُب برای اینکه چای پر رنگ برای قلب ضرر داره!
۲- شاید باور نکنید ولی با اسناد و شواهدی که ارائه می‌شود کمترین تردیدی باقی نمی‌ماند که مدعیان اصلاحات نظیر محمد خاتمی، جهانگیری، عبدالله نوری، جبهه اصلاحات، حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران و یک مشت آدم‌ها و گروه‌های دم دستی دیگر‌، نه فقط از فوت خانم مهسا امینی متأسف نیستند بلکه از این اتفاق ناگوار خشنود و خوشحال نیز هستند و این رخداد تاسف‌آور را فرصتی برای خالی کردن عقده‌های فرو خورده خود از پیروزی‌های چشمگیر اسلام و انقلاب و مخصوصاً حماسه بی‌نظیر راهپیمایی اربعین تلقی می‌کنند.
نگاهی -هرچند گذرا- به کارنامه این طیف به وضوح نشان می‌دهد که ابراز تاسف آنها از فوت خانم مهسا امینی نمی‌تواند با هویت برملا شده آنها همخوانی داشته باشد! و به ماجرای همان شخصی شبیه است که به استفاده از انواع مواد مخدر آلوده بود و در همان حال برای فریب دیگران ادعا می‌کرد که برای سلامت قلب حتی از نوشیدن چای پُر رنگ هم خود‌داری می‌کند! تعجب نکنید. بخوانید!
۳- اسناد ارائه شده از سوی مسئولان و مخصوصاً فیلمی که از محل وقوع حادثه منتشر شده است کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که فوت خانم مهسا امینی بر اثر سکته قلبی بوده است اتفاقی که در هر جای دیگری نیز احتمال وقوع آن وجود داشته و نمی‌تواند کمترین ربطی به نیروی انتظامی داشته باشد و برخلاف آنچه که طیف مورد اشاره ادعا می‌کنند، ضرب و شتم و یا هیچ برخورد فیزیکی دیگری در میان نبوده است. پزشک قانونی نیز تاکید کرده است که هیچ آثاری از ضرب و شتم در پیکر متوفی وجود ندارد. با این حال مسئولان ذی‌ربط اعلام کرده‌اند که به تحقیقات خود ادامه خواهند داد. اکنون سؤال این است که کدام انسان برخوردار از ‌اندک شعور و یا کمترین احساس مسئولیت به خود اجازه می‌دهد که از ماجرای تأسف‌آور یاد شده با عنوان «‌قتل‌»! یاد کرده و این ادعای دروغ را با هدف حمله به نظام و نیروی انتظامی در بوق و کرنا کند؟!

۴- مدعیان اصلاحات در جریان فتنه آمریکایی‌- اسرائيلی ۸۸، قتل مشکوک ندا آقا سلطان را نیز به نظام نسبت دادند و حال آن‌که فیلم منتشر شده از آن ماجرا به وضوح نشان می‌داد که از دقایقی قبل از اصابت گلوله به خانم آقا سلطان، دوربین روی چهره او زوم شده بود! و حکایت از آن داشت که فیلمبردار از قبل منتظر وقوع حادثه بوده است! شبکه بی‌بی‌سی یک‌بار این فیلم را پخش کرد و بعد از آن که در کیهان به این نکته مشکوک اشاره کردیم از پخش مجدد آن خود‌داری کرد و حتی با اصرار کیهان برای پخش مجدد آن فیلم هم حاضر به پخش آن نشد!
۵- همین طیف در همان جریان فتنه آمریکایی‌- اسرائیلی ۸۸ از دختر خانمی نام بردند که در آشوب‌های خیابانی به قتل رسیده است و برای او مجلس ختم هم برگزار کردند. چند روز بعد آن دختر خانم با اعلام تنفر از اصلاحاتچی‌ها اعلام کرد که خبر قتل او دروغ بوده است و از خاتمی و موسوی ابراز انزجار کرد ولی
نه ملاقات‌کننده با جرج سوروس صهیونیست و نه موسوی عضو تشکیلات فراماسونری لام تا کام پاسخی ندادند!
۶- مدعیان اصلاحات با بوق و کرنا اعلام کردند که دختری بنام «‌ترانه موسوی توسط نیروهای به اصطلاح لباس شخصی دستگیر، و بعد از تجاوز و شکنجه به قتل رسیده است‌»‌! اما تحقیقات برای یافتن فردی با این نام به نتیجه‌ای نرسید و نام چند خانم با همین نام به دست آمد که همگی به زندگی عادی خود ادامه می‌دادند!
۷- «سعیده پورآقایی»‌، یکی دیگر از قربانیان پروژه کشته‌‌سازی مدعیان اصلاحات بود که ادعا شده بود پس از دستگیری، شکنجه و هتک حرمت توسط بسیجیان، سوزانده شده و در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا دفن شده است! اما چندی بعد، این دختر که از خانه فرار کرده بود شناسایی و به خانواده‌اش تحویل داده شد. او در گفت‌و‌گو با رسانه ملی ماجرای فرار خود و تلاش برخی برای سوءاستفاده از او را این‌گونه روایت کرد: «روز ۱۳ تیر از خانه بیرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت می‌کرد از تراس پریدم و پایم شکست، وقتی رفتم بیرون خیلی حالم بد بود و بدنم زخمی شده بود. من را به بیمارستان بردند و از من ‌پرستاری کردند. در این مدت یک‌بار یکی از افراد به من گفت که عکس من را به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده در سایت‌ها زده‌اند!»!
۸- فردی به نام احمد باطبی که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبود با در دست گرفتن یک زیرپیراهن خونی (که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات،
آن را رنگ کرده است‌) مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. او که با همین عکس در رسانه‌های خارجی معروف شده بود‌، مدتی بعد از ایران فرار کرد و در آمریکا به فعالیت‌های ضدایرانی خود ادامه داد!
۹- مدعیان اصلاحات در ماجرای قتل «‌میترا استاد‌» همسر دوم آقای نجفی، شهردار اسبق تهران که با شلیک چند گلوله از سوی نجفی به قتل رسیده بود، به‌جای حمایت از مقتول، جانب هم‌حزبی خود را گرفتند و با تهمت‌های شرم‌آوری که به مقتوله زدند، در روزنامه‌های زنجیره‌ای او را فاسد! و مهدور‌الدم! نامیدند. اصلاحاتچی‌ها در اوج بی‌شرمی قتل را غیر‌عمد معرفی می‌کردند! و حال آنکه قاتل به صراحت بر عمدی بودن قتل تأکید کرده و گفته بود در قتل همسرش برای آن که صدای گلوله شنیده نشود از یک بالش استفاده کرده و گلوله را از پشت بالش به وی شلیک کرده بود! حالا میزان شرف برخی از مدعیان اصلاحات را حدس بزنید!
۱۰- چندی قبل یکی از اراذل زورگیر در اتوبان نیایش با قمه به راننده خانم یک خودرو حمله و از وی سرقت کرد. این زورگیر ‌اندکی بعد با تلاش نیروهای انتظامی دستگیر شد در حالی که به حدود ۱۰۰ فقره زورگیری با قمه اعتراف کرده و بیش از ۵۰ شاکی داشت. دستگاه قضایی وی را به اعدام محکوم کرد. ناگهان احساسات انسان‌دوستانه! (بخوانید قاتل پرور‌) مدعیان اصلاحات به جوش آمد و صدا به اعتراض بلند کردند که او نباید اعدام شود! مدعیان اصلاحات که سرو صدای آنها در دفاع از حقوق و جایگاه زنان به آسمان بلند شده بود، اصلاً به روی خود نیاوردند که این خانم مورد هجوم وحشیانه یک زورگیر قمه به دست قرار گرفته است و با کمال وقاحت به دفاع از زورگیر برخاستند! چرا؟!
۱۱- شامگاه روز ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ (۱۵ روز قبل‌) در روستای «چشمیدر» از توابع شهرستان مریوان واقع در استان کردستان‌، مردی به بهانه نیاز همسر بیمارش از «شلیر رسولی»، خانم جوان همسایه تقاضای کمک می‌کند‌. این مرد شیطان‌صفت بعد از ورود آن خانم به خانه‌اش قصد تجاوز به او را داشت که این خانم عفیف و پاکدامن برای نجات از دست او، خود را از پنجره به پایین پرتاب کرده و جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند. این زن پاکدامن به نماد عفاف کردستان تبدیل شده است ولی مرگ شهادت‌گونه او سبب واکنش هیچ رسانه و سلبریتی، اصلاحاتچی و‌... نشد!
۱۲- فقط یک نیم نگاه به مواضع طیف یاد‌شده و مقایسه آن با مواضع آمریکا و اسرائیل و انگلیس و شبکه‌های تلویزیونی ضد انقلاب نشان می‌دهد که مواضع آنها بی‌کم و کاست شبیه یکدیگر است. آیا این‌همه همراهی و همسویی می‌تواند تصادفی باشد؟! این همسویی و اشتراک مواضع، یک‌بار و دو بار و سه بار و ... نیست که خطا تلقی شود! پای هماهنگی کامل در میان است! به عنوان مثال، در ماجرای مورد اشاره به مواضع اسرائيل، انگلیس، رابرت مالی، جیک سالیوان و... نگاهی بیندازید آیا می‌توانید کمترین احتمالی درباره اتفاقی و تصادفی بودن این همسویی بدهید؟!
۱۳- هیاهوی مشترک طیف یاد شده و اسرائیل و آمریکا و انگلیس در حالی است که حماسه عظیم راهپیمایی اربعین، دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها را عمیقاً به خشم آورده است. حالا به تیتر‌ها و صفحات اول روزنامه‌های زنجیره‌ای نگاه کنید تقریباً (و در مواردی تحقیقاً‌) هیچ خبری از این رخداد عظیم و بی‌نظیر دیده نمی‌شود و در همان حال موضوعاتی نظیر آنچه به آن اشاره شد، به تیتر و عکس صفحه اول آنها تبدیل می‌شود. مدعیان اصلاحات و نشریات و سایت‌های آنها در حالی به بزرگ‌نمایی همراه با سیاه‌نمایی برخی از مسائل مشغولند که درباره رخدادهای شرم‌آور و ضد‌بشری دوستان آمریکایی و اسرائيلی خود زبان به کام و قلم به نیام کشیده‌اند. به عنوان مثال، اعتراف رسمی مقامات آمریکایي که سالانه بیش از هزار شهروند آمریکا و عمدتاً سیاه‌پوست در خیابان‌های این کشور به دست پلیس کشته می‌شوند و یا تیراندازی‌های منجر به قتل صدها انسان در آمریکا و انگلیس، چاقو‌کشی‌های پی‌درپی صهیونیست‌ها و‌... را نادیده می‌گیرند و...
۱۴- و بالاخره این حق مسلم و قانونی و شرعی مردم است که با این پلشتی‌ها برخورد قاطعانه شود و به عنوان یک گام موثر و افشا‌کننده پیشنهاد می‌شود دستگاه قضایی افرادی نظیر آقایان محمد خاتمی و جهانگیری و عبدالله نوری و‌... چند مدعی اصلاحات دیگر را احضار کند و در یک نشست رو‌در‌رو از آنها بخواهد دلائل و اسناد خود را درباره ادعای قتل‌! خانم مهسا امینی ارائه کنند و از این نشست فیلم تهیه کرده و برای اطلاع عموم مردم از تلویزیون پخش شود. در این حالت، اگر آقایان سند و شاهد و قرینه‌ای برای ادعای خود داشته باشند ارائه می‌کنند و چنان‌که سند و دلیلی در چنته نداشته باشند (که ندارند‌)، دروغ‌پردازی‌های آنها برای همگان برملا خواهد شد. بسم‌الله این گوی و این میدان! حسین شریعتمداری

آخرین ارشاد مهسا

وحید استرون روزنامه نگار
در میان همه اظهارنظرها و برخوردهای منطقی یا احساسی درباره ایست قلبی دختری 22 ساله که خود را در محیطی غریبه و صدها کیلومتردورتر از زادگاه‌اش (شهرستان سقز) می‌دید، یک پست اینستاگرامی بیشتر از همه نظرم را به‌خود جلب کرد. «فرزندان آنها می‌روند، فرزندان ما می‌میرنند» این پست اینستاگرامی علی کریمی یک واقعیتی است که آن جمله کارشناس برنامه افق در تلویزیون را در ذهن تداعی می‌کرد که به صراحت گفت: «هر کسی مثل من فکر نمی‌کند، جمع کند و از ایران برود!» اما باید به‌‌کجا برویم؟ مگر همه امکانات شرکت‌های فروش vpn را در کانادا دارند یا فلان آقازاده که خود را «خودساخته و جدا از پدر می‌داند» قادر هستند که دلارهای مردم ایران را برسر پلنگ‌های فرنگی بریزند؟ یا آقازاده‌ها در بهترین کالج‌های دنیا برای تحصیل و البته برای  مبارزه نرم با دشمن در «بلاد کفر» تلاش ‌کنند؟!. خیر؛ ما این امکانات را نداریم و باید بمانیم و با درد قلب دختر بیمار که چند تار موی او بیرون است، زندگی کنیم. ما باید بمانیم تا هر روز برخی از ماموران گشت امنیت اخلاقی که از روی ناآگاهی تفاوت فرهنگسازی و اقدام سلبی را نمی‌دانند، بنویسیم که واقف نیستند در برخورد با نامحرم چگونه برخورد کنند؟ آن‌وقت برای اینکه فرد «بدحجاب»، «بی‌حجاب» یا افرادی که در مواجهه با آنها دچار گناه نشوند، به قول حجت السلام رسول منتجب‌نیا، سیاست‌مدار اصلاح‌طلب: «زنان و دختران مردم را بغل می‌کنند و به خشن‌ترین نحو وارد خودروی وَن برای «ارشاد» راهنمایی می‌کنند!.» هنوز پس از 40 سال به این نتیجه نرسیده‌ایم که موضوع حجاب یک امر فرهنگی است، نه پلیسی و بگیر و ببند! کدام بار از برخورد با بدحجابی مثل جنجال دانشگاه سوهانک، درگیری ماموران زن گشت ارشاد که اتفاقا به او لوح شجاعت و سپاس از سوی فرمانده نیروی انتظامی اهدا شد در پارکی در تهران، فریادهای مادری که فریاد می‌زد: «فرزندم بیمار است» یا بغل کردن یک زن که مشکوک به مصرف مواد مخدر بود، توسط یک مامور در جاده شمال، آنها متنبه شدند و یا منجر به لجبازی بیشتر شد؟ آیا آن زنی که تا کمر در سطل زباله خم می‌شود تا روزیش را جست‌وجو کند، منکر نیست؟! کسانی که متوسل به زور و قوه قهریه می‌شوند آیا نمی‌دانند که هنر مدیران و تصمیم گیران این است که بدون اعمال زور و فشار امری را در جامعه رواج دهند. اصولا در سیاست هرگاه از قوه قهریه استفاده می‌شود، آن جریان شکست خود را اعلام کرده‌اند! همین امور است که حالا برای نظام جمهوری اسلامی ایران هزینه بردار شده و هر دشمنی می‌خواهد از خون «مهسا امینی» به‌نفع مقاصد سیاسی خود بهره ببرد. اگر عکس این دختر سقزی برروی مجله گاردین یا روزنامه بریتانیایی دیلی میل قرار می‌گیرد، قطعا بی‌دلیل نیست و آنها دل‌شان برای این مهسا نمی‌سوزد. وقتی کشور درگیر تهاجم فرهنگی است، آیا پلیس وظیفه «آموزش» دارد؟ اصلا در کجا، «آمورش در خصوص بدحجابی» برعهده پلیس است؟ آیا همین مردمی که در مقابل گشت‌های ارشاد موضع منفی گرفته‌اند، در برخورد پلیس با اوباش و گشت‌ مبارزه با زورگیری نیز همین دید منفی را داشتند، قطعا خیر! شاید خیلی‌ها آن روایت پیامبر اکرم (ص) در مواجهه با یک زن خواننده غیر مسلمان و مشرک را شنیده‌اند. در ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ ۲۳۲ آمده است: «زنی دﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: مسلمان شده‌ای؟ او گفت: نه، ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟ زن گفت: نه، شما همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامه‌ای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی‌ام را بگذرانم. پیامبر (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ! ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است. ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ! ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟ش

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات