«مصلحتسنجی» نباید به ازخودبیگانگی در عرصههای فرهنگ و هویت منجر شود. به عبارت دیگر، ممکن است در استفاده از تجربههای علمی و فرهنگی و هویتی دیگران، به گونهای عمل شود که در نهایت احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ و هویتِ خویش پیدا کنیم. این مسئله در مصلحتسنجیها، میتواند نمود زیادی داشته باشد. برای نمونه، میتوان به سند ۲۰۳۰ اشاره کرد که به منزله یکی از شرطهای سازمان ملل و یونسکو برای سنجش شاخصههای پیشرفت و توسعه مطرح شد و از سوی برخی مسئولان دولتی ایران در دهه ۹۰ پذیرفته و حتی برای مدتی اجرا شد. رهبر معظم انقلاب در واکنش به این ماجرا به صراحت اعلام کردند: «اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند در اینجا اینجور اِعمال نفوذ کند. البتّه متأسّفانه اِعمال نفوذ دارند میکنند و از طُرق مختلف وارد میشوند، امّا [اینکه]اینجور بهطور رسمی سند به ما بدهند که «تا پانزده سال دیگر باید شما اینجوری بکنید، اینجوری بکنید»، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار.»
این موضوع در مسائل اقتصادی نیز قابل تطبیق است. اسلام برای نظام اقتصادی خویش، ملاکهای مشخصی دارد و به همین دلیل، هم با نظام سوسیالیستی تفاوت دارد و هم با نظام اقتصاد لیبرال. «اینطور نیست که نظام اقتصادى اسلامى، عبارت باشد از هرچه که در هر دورهاى مصلحت باشد ... اسلام روش خاص خود را دارد» که باید بر اساس آن، مصلحتسنجی کند. برای نمونه، مصلحتسنجیهای مرتبط با حوزه اقتصاد باید در چارچوب تولید رفاه عمومی و عدالت اجتماعی صورت بگیرد. دین مبین اسلام از محتوا و روشهای مخصوص به خود در مواجهه با پدیدهها و حل مسائل و معضلات برخوردار بوده و به طهارت و برکت وسیله و هدف در ایصال به مطلوب باور دارد، یعنی اینگونه نیست که به دلیل انجام هدفی مقدس و مفید برای منافع مردم و کشور از هر وسیلهای استفاده کند، البته در این میان از توجه به مصحلتها غفلت نمیکند.
در حوزه فرهنگ نیز باید توجه کرد که در تعامل با فرهنگهای دیگر، لازم است زنده و پویا عمل کرده و نباید مشکلات را بر اساس معیارهای دیگران حل کرد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که «این اقتصاد، این فرهنگ و سیاست استقلال که پایه و مبناى سیاست نظام جمهورى اسلامى است، شعار اصلى ماست. استقلال کامل، در همه جهت، یعنى زور و زورگویى را از هیچکس قبول نکردن؛ مسائل جهانى را طبق معیارهاى خود حل کردن و راهِ آن را پیمودن.»