هر صبح جمعه به یاد شما روزمان سپید است؛ همچون برفی که بر نوک قله کوه مینشیند. روز جمعه برای ما روز باورهای سپید است، روز نگاههای سپید، لبخندهای سپید و هزار و یک اتفاق سپید که انتظارش را میکشیم.
در این روزهای سرد پاییز که خبری از باران و برف نیست، دلمان به باران رحمت شما خوش است تا شکوفه دهیم و دستهایمان را به سوی شما باز کنیم.
مولاجان، به امید روزی که شما را زیارت کنیم و ابرهای انتظار و غربت را از مقابل نگاهتان کنار بزنیم، زمانها را کنار میزنیم؛ آقاجان آن روز که شما را ببینیم، ماه را و دریا را و گل را و باد و باران را و برف را و پروانه را و نام را و کلمه را کنار میزنیم تا درست ببینیمتان و درست بشناسیمتان.
یا صاحبالزمان (عج)، نگذار قصه ما بدون دیدار شما به پایان برسد. نگذار مانند پرندهای باشیم که سرزده از پشت بام عمر، بدون هیچ دیداری پر بزنیم و برویم. نگذار این قصه ما ناتمام بماند که قصه زندگی با دیدار شما معنا میدهد.