صبح صادق >>  صفحه آخر >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۶۷۶۳۷

تو را می‎بینم...

ای آفتاب پنهان در پس ابر‌های زمان،‌ای آنکه نامت آرامشی است برای دل‌های آشفته! خود را برسان و ما را اسیر انتظار نکن که فرموده‌اند: «چشم‌انتظاری بدتر از مرگ است.»

در این سینه پرنده‌ای است که آوازی جز نام تو ندارد. تو را در اینجا می‌جویم، در کوچه‌های بارانی شهر، در چشم‌های منتظر کودکان و در نجوا‌های شبانه پیرمردها. نامت ورد زبان هر عاشق و هر دلداده‌ای است.‌ای آنکه وعده‌ات، نور امیدی است در دل تاریک شب‌های‌مان! کی می‌آیی؟ بیا که آمدنت همچون بهار است بر تن پاییزی ما! بیا که در این روز‌ها سلاحی جز انتظار بر دوش نداریم! انتظار همان واژه‌ای است که با آن فریاد می‌زنیم، می‌نویسیم و می‌جنگیم.

در لابه‌لای فریاد‌های مظلومانه مظلومان جهان نام تو را می‌شنوم! در قطره‌های حلقه زده به دور چشم تو را می‌بینم! در بغض‌های فرو خورده نام تو را می‌خوانم!‌ای آفتاب پنهان، بیا تا جهان را روشن کنی.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات