تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۷۱۷۵۶
واکاوی صبح صادق از منطق سیاست نگاه به شرق

جنگ سرد تکرار نمی‌شود

پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی

راهبرد «نگاه به شرق» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در برهه‌های گوناگون، با شدت و ضعف‌هایی مورد توجه بوده است. با این حال، به نظر می‌رسد در برهه کنونی، این راهبرد بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و از حد حرف خارج شده و در عمل متجلی شده است. در این زمینه، می‌توان به امضای سند توافق راهبردی ایران و روسیه اشاره کرد که به‌خوبی گویای عملیاتی کردن سیاست نگاه به شرق است. در نوشتار حاضر تلاش می‌شود به این پرسش پاسخ داده شود که جمهوری اسلامی بر اساس چه دلایل و ملاحظاتی درصدد تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی خود است؟

منظور از نگاه به شرق چیست؟ 
پیش از پرداختن به منطق نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، باید حدود و ثغور مفهومی این راهبرد مشخص شود. مفهوم نگاه به شرق، ابتدا به ساکن، سه حالت را در ذهن تداعی می‌کند؛ توسعه روابط با شرق و محدودیت ارتباط با غرب، تعادل متوازن در روابط با شرق و غرب، تعادل نامتوازن در روابط با شرق و غرب با اولویت شرق. به نظر می‌رسد، نگاه به شرق با نوع سوم قرابت بیشتری دارد؛ زیرا سیاست نگاه به شرق مبتنی بر احتراز از یک‌جانبه‌گرایی غرب‌محور در سیاست خارجی و نگاه همه‌جانبه به سیاست خارجی به منظور مزیت‌آفرینی و خلق فرصت است. بنابراین، متفاوت از معنای نخست است و در عین حال، با معنای دوم هم تفاوت‌های ظریفی دارد؛ زیرا سیاست نگاه به شرق مبتنی بر تلاش برای برقراری ارتباط هم‌زمان با شرق و غرب، با اولویت قائل شدن برای شرق بنا به دلایل ژئوپلیتیکی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. بنابراین، این رویکرد به معنای نفی و بی‌توجهی به غرب هم نیست. در واقع، تأکید بر شرق در اینجا، نافی غرب نیست. در همین زمینه باید گفت نگاه به شرق، راهبردی واقع‌بینانه بوده و بیش از هر چیزی، درصدد استفاده از فرصت‌های ارتباط با کشورهاست. 
براساس آنچه گفته شد، اکنون این سؤال پیش می‌آید که آیا نگاه به شرق، سرخوردگی از غرب و غلتیدن در دامن شرق نیست و مغایر با شعار محوری سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیست؟ در پاسخ می‌گوییم که اولاً سیاست «نه شرقی نه غربی» به معنای قطع رابطه با کشور‌های شرقی و غربی نیست؛ کما اینکه تلاش برای برقراری ارتباط با کشور‌های غربی در گذشته و حال به معنای نقض نه شرقی نه غربی نبوده است. ثانیاً قاعده «نفی سبیل» مهم‎ترین مبنای فقهی سیاست نه شرقی نه غربی است که بر مبنای این قاعده، بر خودداری از پذیرش سلطه «غیر» و سد کردن راه سلطه آن در مراودات مختلف تأکید شده و نه بر اصل ارتباط با آنها. ثالثاً در شرایطی که نه واقعیت مشخصی به نام «بلوک شرق» وجود دارد و نه داعیه‌های ایدئولوژیک شرق مطرح است، نگاه به شرق به معنای پیروی از شرق و غلتیدن در دامن کشور‌های شرقی، مانند آنچه در دوره جنگ سرد تصور می‌شد، نیست. بنابراین، ویژگی‌های راهبرد نگاه به شرق را می‌توان به شرح زیر فهرست کرد:
۱- در موازنه ارتباط با شرق و غرب، اولویت را به شرق می‌دهد؛ اما غرب را نفی نمی‌کند، بلکه عمدتاً با تمایل بیش از حد به غرب مخالف است.
۲- مبتنی بر خلق مزیت و فرصت‌سازی است. بنابراین، از انعطاف و سیالیت برخوردار است. به عبارتی، حوزه ارتباط با کشور‌ها را موسع در نظر می‌گیرد. 
۳- مغایر با سیاست «نه شرقی نه غربی» نیز نیست؛ زیرا هم روی آوردن به شرق به معنای پذیرش سلطه شرق نیست و هم شرق، به مفهوم سابق، به لحاظ واقعی و ایدئولوژیکی دچار فروپاشی شده است. 

منطق سیاست نگاه به شرق
در اینجا به سؤال اصلی نوشتار حاضر، یعنی دلایل و ملاحظات جمهوری اسلامی برای تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی برمی‎گردیم. مهم‎ترین این دلایل و ملاحظات عبارتند از:
۱- واقع‌بین کردن غربی‌ها در قبال ایران: نگاه به شرق به منزله وزنه تعادلی در برابر غرب پیوسته در نظام تفکر راهبردی جمهوری اسلامی مطرح بوده است. به عبارت دیگر، با توجه به میل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به کشور‌های غربی در چهار دهه اخیر، ضروری است با توجه بیشتر به کشور‌های شرقی، تعادلی میان شرق و غرب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایجاد شود. این موضوع با توجه به اشتراکات فراوان و منافع مشترک کشورمان با کشور‌های شرقی و بدعهدی‌های مکرر غربی‌ها، به ویژه آمریکا در پرونده‌های گوناگون، موضوعی بااهمیت است. به عبارتی، توسعه روابط با شرق می‌تواند در متعادل کردن و واقع‌بینانه‌تر کردن سیاست غربی‌ها در مقابل ایران و اینکه بتوان از آنها امتیاز‌های بیشتری کسب کرد، مؤثر باشد.

۲- علایق و مسائل مشترک با کشور‌های شرقی: عمده کشور‌های شرقی علایق و مسائل مشترکی با ایران دارند. درواقع، تقویت نگاه به شرق فرصتی مناسب برای بحث و تبادل‌نظر کشور‌های آسیایی پیرامون مسائل جدید و نوظهور قاره آسیا همچون هیدروپلیتیک، انرژی، امنیت غذایی، گردشگری، توسعه انسانی و توسعه پایدار است و می‌تواند زمینه همکاری کشور‌های این حوزه برای مقابله با بحران‌های مشترک را فراهم کند. به طور مشخص باید گفت، عمده این کشور‌ها همسویی زیادی با ایران دارند و در ارتباط با مسائل گوناگون جهان و بحران‌هایی که در غرب آسیا در زمینه تروریسم و حل بحران‌های منطقه‌ای وجود دارد، تضاد مواضعی با جمهوری اسلامی ندارند.

۳- امکانات ایران برای ارتباط با شرق: فرصت‌ها و امتیاز‌های ایران در رابطه با کشور‌های شرقی، از جمله موقعیت ویژه ژئوپلیتیکی (موقعیت کریدوری) که بر اساس آن مـی‌توانـد پیونددهنده دو بخش شرق و غرب آسیا باشد، دارا بودن منابع عظیم انرژی از یک‌سو و نیاز جدی کشور‌های بزرگ شرقی، چون هند و چین به این منابع از سوی دیگر، امکان بالقوه‌ای است که می‌تواند در تحکیم و توسعه مناسبات با کشور‌های شرقی و همسایه مؤثر باشد. در همین زمینه می‌توان به متغیر‌های فرهنگی و تمدنی نیز اشاره کرد. 

۴- منافع سیاسی ارتباط با شرق: با توجه به اینکه دو کشور قدرتمند شرقی، یعنی چین و روسیه جزء اعضای دائم شورای امنیت هستند و در شرایطی که کشور‌های غربی عضو این شورا همواره در تصویب قطعنامه‌های ضدایرانی پیش‌قدم بوده‌اند، با حمایت‌های روسیه و چین می‌توان مانع از تصویب قطعنامه‌های ضدایرانی در این شورا شد. 

۵- تغییر محور قدرت در نظام بین‌الملل از غرب به شرق در آینده: با توجه به قدرت‌گیری روزافزون کشور‌های شرقی و ضرورت بهره‌مندی از تجربیات کشور‌های شرقی در زمینه توسعه، تقویت نگاه به شرق نیز ضروری است. آمار و ارقام در این زمینه، گویای آن است که برای یک تا دو دهه آینده، سیاست نگاه به شرق برای ایران، از حالت الزام خارج و به اجبار تبدیل خواهد شد. برای نمونه، بنا به اعلام سازمان توسعه همکاری‌های اقتصادی، تا پایان سال ۲۰۴۰ میلادی، اقتصاد چین ۷۷ درصد بزرگ‌تر از اقتصاد آمریکا خواهد بود و هند نیز تا پایان سال ۲۰۳۷ موفق خواهد شد اقتصادی به بزرگی اقتصاد آمریکا داشته باشد. جالب آنکه حتی آمریکا نیز درصدد تقویت نگاه به شرق است؛ به گونه‌ای که گفته می‌شود راهبرد آینده آمریکا این است که ثقل سیاسی و اقتصادی خود را در شرق آسیا و حضور در منطقه ژاپن، چین و کره متمرکز کند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات