طلوع منبع مهر و باران رحمت حق، ولادت سرچشمه هدایت و تقوا حضرت امام زین العابدین(ع) مبارک باد
«رضاخان» عامل انگلیس بود که در کودتای ۱۲۹۹ با حمایت بیگانگان به صندلی قدرت نشست تا برنامه بیگانگان را در این کشور اجرایی کند. «حسین فردوست» یار غار «محمدرضا پهلوی» در کتاب خاطراتش نقل میکند:
«شاپور جی، روزی کتاب محرمانهای را به من نشان داد که در یک بند آن نوشته شده بود که نایبالسلطنه هندوستان میخواست فرد مناسبی را برای اداره ایران پیدا کند و به دستور او پدر شاپور جی این فرد را که رضا بود پیدا کرد و به نایبالسلطنه معرفی نمود. شاپور جی منظورش این بود که سلطنت پهلوی به دست پدر او تأسیس شده است.
سالها پس از اینکه محمدرضا به سلطنت رسید، فکر میکنم سالهایی بود که محمدرضا فوزیه را طلاق داده و هنوز با ثریا ازدواج نکرده بود هر از چندی فردی را به کاخ دعوت میکرد. او (خان اکبر) نام داشت. این فرد تا زمان مرگش مورد علاقه و احترام محمدرضا بود. خان اکبر با خودش فرد دیگری را میآورد و محمدرضا هم مرا خبر میکرد. چهار نفری با هم شام میخوردیم و بعد بازی ورق میکردیم در این مجالس، اکثراً خان اکبر صحبت میکرد او به کرات به محمدرضا میگفت: «پدرتان نسبت به من کم لطفی کرد که مرا خانهنشین کرد مگر من همان نبودم که بلافاصله پس از کودتا و سپس بعد از سلطنت و سالها پس از سلطنت هفتهای چند بار او را ملاقات میکردم و بین سفارت انگلیس و رضا واسطه: و همیشه در سفارت نظر رضا را تأمین میکردم؟»
محمدرضا پاسخ میداد: «پدرم بارها درباره شما صحبت کرده و زحمات شما را به خوبی به خاطر داشت. شاید وضع ایجاب میکرد که شما دیگر در صحنه نباشید. خان اکبر میشنید؛ ولی قانع نمیشد و مجدداً در جلسه دیگر همین مطالب را تکرار میکرد و میافزود: «رضا این نبود شما دیدید. او با یک عده معدود که من هم جزء آنها بودم خیلی خودمانی بود و اکثراً چند نفری با هم آس بازی و شوخی میکردیم.»
از این موارد میتوان فهمید که رضا و مقامات انگلیسی واسطههایی داشتند که یکی از آنها خان اکبر و دیگری پدر شاپور جی بود. سردار اسعد بختیاری که مدتی وزیر جنگ رضا بود نیز با سفارت انگلیس تماس داشت و شاید او هم مدتی از همین واسطهها بوده است.