مدیریت داهیانه و شجاعانه رهبری معظم انقلاب در پیوستگی با حمایت و اتحاد ملت در سایه انسجام نیروهای مسلح و تواناییهای تهاجمی راهبردی در این جنگ را میتوان اضلاع سهگانه مثلثی دانست که منجر به غلبه ایران بر دشمن صهیونیستی و ناکامی او در تحقق اهدافش در قبال ایران شد. در مطلب پیشرو تلاش میشود تا به اجمال نقش هر یک از این اضلاع و ارکان پیروزی تبیین شود.
نقش رهبر معظم انقلاب در مدیریت صحنه نبرد
رهبر معظم انقلاب با ورود مستقیم به مدیریت صحنه، ابتدا جایگزین فرماندهان شهید نیروهای مسلح را منصوب کردند و سپس در پیامی تلویزیونی، اقتدار و امید را در فضای کشور احیا کردند و در ادامه، مدیریت اتاق عملیات جنگ را بر عهده گرفتند. به عبارت دقیقتر، مهمترین نقشهای رهبری معظم انقلاب در این زمینه عبارتاند از:
الف: انسجامبخشی و روحیهبخشی؛ معظمله هم در حوزه نظامی و مرتبط با مدیریت میدان عملیات نظامی و هم در برابر جنگ روانی- رسانهای (شناختی) دشمنان و مدیریت فضای ادراکی جامعه کارویژه انسجامبخشی داشتند. در توضیح باید گفت که ایشان با انتصاب سریع فرماندهان نظامی به جای فرماندهان شهید، آشفتگی نسبی حاکم بر فضای نظامی، ناشی از حمله دشمن و شهادت فرماندهان را سریع تبدیل به انسجام کردند و هم با ارائه یک تصویر باصلابت و مقتدرانه از خود و کشور در پیام تلویزیونی، پیام امید و اعتماد را به جامعه منعکس کردند. به بیان دقیقتر، در شرایطی که افکار عمومی در داخل کشور احساس میکرد که نوعی سردرگمی ناشی از ضربه اولیه دشمن در کشور وجود دارد، ایشان با پیام تلویزیونی خود و تأکید بر اینکه «رژیم صهیونیستی در زیر ضربات ایران لِه و بیچاره خواهد شد»، فضایی از امید، اعتماد و انسجام برای مردم ایجاد کردند.
ب: ترسیم اراده تسلیمناپذیر در برابر دشمن؛ برخلاف آنچه دشمن تصور میکرد که با حمله برقآسای خود میتواند در اندک زمانی ایران را وادار به تسلیم کند و حتی در این زمینه، تکههای جورچین را با دقت خاصی چیده بود، بهگونهای که علاوه بر تهاجم تمامعیار نظامی، یک شبکه نفوذ وسیع در ایران ایجاد و آن را وارد میدان عملیات کرده بود. در این زمینه، حتی دشمنان با پیام به تعدادی از مسئولان نظام و تهدید آنها به ترور، خواهان انتشار ویدئوهایی از آنها به نفع خود یا فرارشان از ایران شده بودند که رهبر معظم انقلاب در نخستین پیام تلویزیونی، این خواب آشفته دشمن مبنی بر تسلیم ایران را بر هم زدند و علاوه بر تغییر توازن روانی میدان، روحیه استقامت و انسجام ملی را تقویت کردند که همین عامل، در موفقیت حاصل شده در برابر دشمن صهیونیستی تأثیر تعیینکنندهای داشت.
ج: خنثیسازی تهاجم شناختی دشمن با تعریف مرکز ثقلی برای همبستگی ملی؛ اگرچه رژیم صهیونیستی با حمله نظامی به ایران در ساعتهای اولیه جنگ موفق به وارد کردن ضربه اول به ایران شد، اما واقعیت آن است که گام نهایی راهبرد رژیم صهیونیستی و آمریکا در برابر ایران و مکمل حمله نظامی آنها، امیدی بود که آنها به همراهی ملت ایران با حمله و توطئه خود داشتند. به همین دلیل، بعد از حمله رژیم صهیونیستی، اکانت نخستوزیر رژیم صهیونیستی در توئیتر خطاب به ملت ایران نوشت که حالا نوبت شما مردم ایران است که کار را تمام کنید (نقل به مضمون). رهبر معظم انقلاب با ارائه روایتی همهگیر و همهشمول از جنگ و توطئه دشمن برای از بین بردن ارزشهای دینی و ملی ایرانیان در خنثیسازی این ضلع از تهاجم ترکیبی دشمن نیز موفق عمل کردند. به گونهای که در شب عاشورا به مداح مراسم حسینیه امام خمینی (ره) دستور دادند که «ای ایران بخوان».
د: ارائه روایت اول از پیروزی؛ رهبر معظم انقلاب با تبریک سه پیروزی بر رژیم صهیونیستی و رژیم آمریکا و اتحاد فوقالعاده ملت ایران، در واقع، روایت اول صحنه نابرابر نبرد را به دست گرفتند و امکان تحریف نتیجه جنگ را از دشمن سلب کردند و جنگ شناختی دشمن پیرامون آتشبس را پیشاپیش خنثی کردند.
ه: بنبستشکنی؛ دشمن تلاش میکرد تا فضایی از رعب و وحشت در ایران ایجاد کند و نوعی زندگی در خفا را به مسئولان تحمیل کند و بهنوعی از این ناحیه ایران را در بنبست قرار دهد، اما رهبر حکیم انقلاب نه تنها این نقشه دشمن را خنثی کردند، بلکه با شجاعت کمنظیر و با حضور شب عاشوراییشان در حسینیه نشان دادند که در دفاع از کشور و ایستادگی در برابر دشمنان نه تنها صحنه را ترک نمیکنند، بلکه اتفاقاً در خط مقدم قرار میگیرند.
نیروهای مسلح منسجم
یک واقعیت بسیار مهم در صحنه رویارویی رژیم صهیونیستی با ایران، انسجام و وحدت فرماندهی نیروهای مسلح است، در تلاش برای واکاوی این انسجام نیروهای مسلح، دلایل متعددی میتوان ارائه کرد که به نظر میرسد، یکی از مهمترین دلایل این انسجام و قدرت سازواری نیروهای مسلح ایران با وضعیت موجود، ریشه در «نهادمندی» این نیروها دارد که بنا به موارد زیر حاصل شده است:
الف: تجربه بحرانهای حاد؛ با افزایش عمر یک سازمان یا شیوه عمل، سطح نهادمندی آن نیز بالاتر میرود. براین اساس، نیروهای مسلح در برابر شوک و ضربه اولیه توانست انسجام خود را با سرعت بازیابی کند؛ زیرا این نیروها پیش از این اساساً به صورت مکرر تجربه مدیریت شرایط دشوار و بحرانی از دوران دفاع مقدس اول گرفته تا مدیریت آشوبهای ادواری در کشور را در دهههای گذشته داشتهاند.
ب: عدمدگرگونی نسلی فرماندهان؛ حضور نسل اول فرماندهان نیروهای مسلح که همگی دوره فرماندهی و زبدگی خود را در شرایط دشوار جنگ و تثبیت و شکوفایی نظام اسلامی گذراندهاند در کنار شجاعت، صلابت و آگاهی نسل جدید که شاگردان مکتب انقلاب و فرماندهان پیشکسوت هستند، ترکیبی موفقیت آمیز ایجاد کرد.
ج: تطبیقپذیری کارکردی؛ تطبیقپذیری کارکردی عبارت است از توانایی در خلق کارکردهای جدید که میتوان از آن به «سازگاری با محیط متغیر» هم تعبیر کرد. براین اساس، کارکرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در برهه دفاع مقدس اول، دفع تهاجم دشمن بعثی بود و بهخوبی از عهده این امر برآمدند، در برهه بعد از جنگ با درک دقیق نیاز کشور و تحولات نظام بینالملل و تهدیدهای منطقهای، استحکام بنیه دفاعی کشور در دستور کار قرار گرفت تا اینکه در سالهای اخیر با درک دقیق
و بهموقع تغییرات در عرصهها و ابزارهای جنگ، تغییراتی در ساختار و کیفیت عملکرد نیروهای مسلح ایجاد شد که دستیابی به موشکهای بالستیک نقطهزن، انواع پهپادها و همچنین، ایجاد یک ارتش سایبری قدرتمند از نمودهای آن است.
د: پیچیدگی ساختاری؛ «پیچیدگی به بارآورنده پایداری است». نیروهای مسلح ساختار سادهای ندارند، بهگونهای که در کنار ارتش قهرمان، سپاه فداکار هم حضور دارد و هر کدام از این نیروها، علاوه بر یگانهای کلاسیک زمینی، دریایی و هوایی، یگانهای نوین جنگال، پهپادی و... نیز دارند. همین امر به انسجام و افزایش درجه نهادمندی نیروهای مسلح کمک شایانی کرده است.
ج: استقلال؛ واقعیتها گویای درجه بالای استقلال نیروهای مسلح است؛ زیرا این نیروها هیچگاه نماینده مصالح و منافع گروه خاصی نبوده و همواره جانفدای وطن، نظام و مردم بودهاند. درواقع، نیروهای مسلح با استقلالی که دارند، متمرکز بر کارویژههای قانونی خود بودهاند.
ه: توانایی در بسیج ظرفیتها و وحدت عمل؛ نیروهای مسلح بهویژه در برهههای حساس و بحرانی ثابت کردهاند که بهخوبی قادر به بسیج ظرفیتها هستند. مصداق بارز و بهترین نمونه آن را میتوان در دفاع مقدس دوم، یعنی برهه اخیر در برابر رژیم منحوس صهیونیستی دید.
و: ذخیرههای معرفتی و معنوی؛ بالاخره آنچه انسجام نیروهای مسلح را مضاعف میکند، همانا معنویت این نیروها و اتصال آنها به قدرت لایزال الهی از یک سو و فرماندهی عالی آنها از سوی رهبری الهی است که خودشان همواره متکی به نصرت و عنایات بیکرانهی خداوندی است.
همبستگی و انسجام ملی. عنصر حیاتی استحکام قدرت ایران
رکن مهم راهبرد رژیم صهیونیستی در این جنگ، امیدواری نسبت به کشاندن مردم ایران به میدان درگیری داخلی و قرار دادن آنها در برابر نظام اسلامی بود. اما آن عاملی که در این زمینه راهبرد دشمن را با شکست جدی مواجه کرد، عدمهمراهی مردم ایران با دشمن بود. در اینجا تلاش میشود تا ضمن واکاوی دلایل شکلگیری این انسجام، راهکارهای حفظ و ارتقای آن در برهه کنونی نیز بازگویی شود.
الف:دلایل شکلگیری انسجام ملی در ایران؛ مهمترین دلایل این امر که چرا با وجود پتانسیلهای نارضایتی، حمله نظامی خارجی سبب تقویت همبستگی و انسجام ملی در ایران شد، عبارتاند از:
اول، توافق خدشهناپذیر ایرانیان بر روی وطن و کشور: اگرچه در تاریخ ایرانیان دگرسازی با حکومتها دیده میشود، اما هیچگاه ضدایرانی نبودهاند. به عبارتی، منازعه در ایران ماهیت سیاسی دارد و معطوف به اصل موجودیت کشور نیست.
دوم، احساس تهدید وجودی: مردم ایران با دقت تشخیص دادند که با مسلط شدن دشمن بر ایران، نه تنها ایرانی دیگر وجود نخواهد داشت، بلکه امنیت، ثبات، پیشرفت و در کل، آیندهای برای آنها متصور نخواهد بود.
سوم، فرهنگ سیاسی ایرانیان: در فرهنگ سیاسی ایرانیان عناصر پرقدرتی از بیگانههراسی، استکبارستیزی، ظلمناپذیری، مقاومت، عدالتطلبی، حمایت از مظلوم، شهادتطلبی و... وجود دارد که به یکباره در برابر تهاجم صهیونیستها معتبر شد و به صورت مقاومت در برابر خصم متجلی گردید.
چهارم، ذخایر معرفتی منبعث از ارزشهای شیعی: ارزشهای اسلامی- شیعی یکی از منابع مهم تعیینکننده کم و کیف فرهنگ سیاسی ایرانیان است و این ارزشها وقتی در کنار ارزشهای ملی ایرانیان قرار میگیرد، ضریب تأثیرگذاری و تعیینکنندگی آنها را به صورت تصاعدی افزیش میدهد.
پنجم، آگاهی سیاسی ملی: عنصر آگاهی سیاسی همانگونه که در بالا هم تا حدودی مورد اشاره قرار گرفت نیز در ایجاد این همگرایی و انسجام تأثیر جدی داشت.
ششم، رهبری وحدتبخش: رهبری وحدتبخش نیز دیگر مؤلفه تحقق همبستگی و انسجام ملی در برابر تهاجم صهیونیستها بود.
ب: راهبردها و راهکارهای حفظ و ارتقای همبستگی و انسجام ملی در ایران؛ به منظور دستیابی به اهداف متعالی، توجه مضاعف به راهکارهای زیر توصیه و تاکید میشود:
اول، انقلابیگری: انقلابیگری زمانی میتواند منجر به تقویت همبستگی و انسجام ملی شود که گرفتار نگرشها و تفسیرهای مضیق نشود.
دوم، توجه به تحقق ایران قوی: تلاش برای تحقق ایران قوی یک نقطه اشتراک بسیار مهم برای تقویت همبستگی و انسجام ملی میباشد.
سوم، ایستادگی در برابر دشمنان: با توجه به عنصر عزتمندی و ضدیت با سلطه و استکبار در فرهنگ سیاسی ایرانیان، قطعاً کنشهای معطوف به تقویت استقلال کشور و مقاومت در برابر زیادهخواهیهای بیگانگان، انسجامآفرین است.
چهارم، حضور مؤثر دولت در جامعه: تقویت انسجام ملی در درجه اول منوط به کیفیت بروز و ظهور دولت در نظام اجتماعی است. بر این اساس، دولت در ایران باید بروز و ظهور مؤثری در ابعاد و حوزههای مختلف حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی ایران داشته باشد و در مقام حل مشکلات این مردم غیور برآید که لوازم آن عبارت از؛ تلاش برای بهرهگیری از ظرفیتهای متکثر جامعه؛ تلاش برای گردش نخبگان و جوانگرایی؛ ایجاد جریان تبیین و روشنگری در مقابل اقدامات جریان تحریف در قالب جنگ شناختی برای از بین بردن همبستگی و انسجام اجتماعی در ایران با ابزار دروغ، تحریف، جعل، وارونهنمایی، بنبستنمایی و...؛ ارائه روایت اول از رویدادهای کشور؛ ایجاد انبساط در حوزه فرهنگی به این معنا که با توجه به تغییرات فرهنگی اجتماعی رخداده در کشور برای جلوگیری از متراکم و تعارضی شدن شکافهای اجتماعی، تعدیل پتانسیلهای اعتراضی و تقویت گرایشهای معطوف به انسجام ملی باید بخشی از راه حل را در حوزه فرهنگی جستوجو کرد؛ جلوگیری از گره زدن منازعات سیاسی به شکاف¬های اجتماعی.