تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۴  ، 
کد خبر : ۳۸۲۹۳۶

پایان خدمت با امضای اباعبدالله‌الحسین(ع)

«شهید امیر‌علی فضلی» سال ۱۳۸۲ در محله سنگلج متولد شد. دانش‌آموخته هنرستان ماندگار صنعتی تهران در رشته ماشین ابزار بود و اهل ورزش و از بچه‌های «هیئت جان‌نثاران حسینی» بود. امیرعلی سرباز ۱۴ ماه خدمت بود و قرار بود بعد از پایان خدمت، برایش آستین بالا بزنند که با اصابت موشک رژیم صهیونی به زندان اوین در روز دوم تیر ماه، ساعت ۱۰ و نیم صبح به شهادت رسید.

«محمود فضلی» پدر شهید می‌گوید: «امیرعلی بچه اولم بود. شب قبل از حمله رژیم صهیونی با برادر کوچک‌ترش کل‌کل برادرانه داشتند. صبح قبل از اینکه راهی زندان اوین شویم، دو برادر با هم آشتی کردند. تقریباً ساعت ۹ صبح بود که امیرعلی را رساندم جلوی زندان اوین، امیرعلی اگر وسیله داشت خودش می‌رفت و اگر نه تا محل خدمتش همراهی‌اش می‌کردم. تازه رسیده بودم به محل کارم در کرج. تا آمدم بسم‌الله بگویم و کار را شروع کنم، حدود ساعت ۱۱:۳۰، یکی از کاسبان همسایه گفت: زندان اوین را زدند. نفهمیدم خودم را چطور از کرج به زندان اوین رساندم. مثل جمعیتی که آنجا بودند دنبال امیرعلی رفتم. امیرعلی تقریباً از آخرین کسانی بود که پیکرش را از زیر آوار بیرون آوردند. بعد از دوستانش شنیدم که او همان روز در محل خدمتش از همه دوستانش حلالیت طلبیده بود. من هیچ تلخی از او ندیدم. هرچه به‌یاد می‌آوریم لبخند اوست. رفاقتش با پدرومادرش خیلی عمیق بود. امیرعلی از سنش فهمیده‌تر بود؛ در کاسبی، دوستی و خانواده‌اش. آنقدر خوش‌خنده و پر از آرزو بود، تا چند روز هرکسی که زنگ می‌زد، می‌گفت نمی‌تواند باور کند که او رفته است. برای پایان خدمت پسرم برنامه‌ها داشتیم. قرار بود دامادش کنم؛ اما خدا او را برد پیش خودش و إن‌شاءالله با امام‌حسین (ع) محشورش کند. امیر از خدمت ترخیص شد؛ با شهادت کارت پایان خدمتش را اباعبدالله (ع) امضا کرد.»

«امیرمسعود فضلی» پسر عموی شهید می‌گوید: «او دغدغه همه زندانیانی را داشت که با رقم‌های ناچیز در زندان گرفتار بودند. در محفلی نبود که حرف این زندانیان را وسط نکشد و از آنها نگوید. دلسوز بود. خیلی هم دلسوز بود. همه رفقا و اقوام امیرعلی را به عنوان کسی می‌شناختیم که در دوران سربازی توجه به آزاد‌سازی زندانیان غیر‌عمد و مالی را به اطرافیانش منتقل می‌کرد. او درباره زندانیان مالی و اینکه چه شرایط سختی دارند زیاد صحبت می‌کرد؛ اینکه در میان زندانیان افرادی با بدهی ۵۰ میلیونی یا حتی ۲۰ میلیونی هستند که نیاز بیشتری به یاری و همراهی خیّران دارند. دوست داشت به این دست افراد کمک کند و دست همه آنها را بگیرد ولی قسمت نشد. امیدواریم امروز که با شهادتش دستش بازتر است، مشکل همه این زندانیان را حل کند.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات