«سرباز وظیفه علیرضا وفایی» متولد ۱۹ دی ۱۳۸۲ در تهران، از جمله شهدای جنگ ۱۲ روزه است که در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۴ در حمله وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به زندان اوین به شهادت رسید.
پدر شهید میگوید: «علیرضا از همان سنین کودکی آموزشهای قرآنی را تحت نظر مادرش آغاز کرد. در یک مکتب قرآنی نامنویسی شد و از ۱۱ـ ۱۲ سالگی قرآن را بهطور کامل تلاوت میکرد. علیرضا علاوه بر فعالیتهای قرآنی، به مداحی اهل بیت (ع) نیز علاقهمند بود و در سنین نوجوانی در کلاسهای مداحی هم شرکت کرد. یادم میآید، اولین مداحی رسمی علیرضا در حسینیهای در خیابان محلاتی بود که برنامههای آن به زبانهای فارسی و عربی برگزار میشود. علیرضا بعد از اخذ دیپلم، در رشته حسابداری در دانشگاه مشغول به ادامه تحصیل شد؛ پس از پایان تحصیلات دانشگاهی هم برای انجام خدمت سربازی اقدام کرد و در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ برای گذراندن دوران سربازی به سازمان زندانها اعزام شد. بعد از گذراندن دوره آموزشی، بهدلیل مهارتهای خود در قرائت قرآن و مداحی، وارد فعالیتهای فرهنگی شد و در مراسم و برنامههای مختلف بهعنوان قاری قرآن و مداح حضور پیدا کرد. علیرضا با پایان دوره آموزشی و برای گذراندن ادامه خدمت سربازی به مجموعه زندان اوین معرفی شد که در آنجا هم علاوه بر انجام امور محوله، فعالیتهای فرهنگی میکرد.
علیرضا در طول دوران خدمت سربازی همواره با اخلاص و ایمان در خدمت مردم و انقلاب اسلامی بود و در هیچ شرایطی از مسئولیتهای خود عدول نکرد. او در کنار مسئولیتهای خود در زندان اوین، حضور پررنگی در فعالیتهای فرهنگی داشت و با شهادتش، ادامهدهنده راه پدران و اجداد خود شد که در طول تاریخ در راه انقلاب اسلامی و دفاع از اصول دینی و ملی مبارزه کردهاند. مادر علیرضا همواره او را در مسیر یادگیری قرآن کریم و تربیت دینی تشویق میکرد. علیرضا از همان دوران کودکی آموزش قرآن را آغاز کرد. از سنین پایین، قرآن را بهطور کامل و با قواعد صحیح تلاوت میکرد. با وجود درد و اندوه فقدان فرزندم، افتخار میکنم که علیرضا در راه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی به شهادت رسید و مسیر پدران و اجداد خود را که همواره در راه انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی فداکاری کردهاند، ادامه داد. شهادت فرزندم نهتنها از نظر شخصی، بلکه از نظر اجتماعی و دینی نیز موجب افتخار خانواده است و باعث میشود تا در این مسیر پر افتخار همچنان استوار باقی بمانیم.
صبح روز شهادت علیرضا، پیامی از او دریافت کردیم که با پیامهای همیشگیاش تفاوت داشت. در آن پیام نوشته بود: «سلام بابا، دارم میروم. دوستتان دارم. مراقب خودتان باشید.»