«شهید عبدالله نوریان» در سال ۱۳۴۰ در محله شمیران تهران به دنیا آمد. سال ۱۳۵۸ همزمان با اخذ دیپلم برای یاری دین خدا به عضویت سپاه درآمد و در سال ۱۳۶۱ با تأسیس تیپ سیدالشهداء (ع) به عنوان فرمانده گردان تخریب لشکر سیدالشهداء (ع) مشغول به کار شد. شهید نوریان سرانجام در چهارم اسفند ۱۳۶۴ در ۲۴ سالگی در عملیات «والفجر ۸» در حالی که مسئولیت مهندسی و تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) را بر عهده داشت، در حین هدایت بلدوزرها به منظور ایجاد خاکریز بر اثر اصابت خمپاره در منطقه فاو به شهادت رسید. پیکر این سردار شهید در امامزاده علیاکبر (ع) چیذر آرام گرفت.
«سیدعلی هاشمی» از رزمندگان گردان قمربنی هاشم (ع) آخرین نماز شهید نوریان را این چنین روایت میکند: «شب قبل از شهادت با نیروهای تخریب آمد محور گردان قمر بنی هاشم (ع) کنار کارخانه نمک در شهر فاو ... حال و هوای خاصی داشت. گفت: باید جادههای جلوی خط لشکر را با انفجار خرج گود برش بدهیم تا تانکهای دشمن اگر جلو آمدند، زمینگیر شوند و نتوانند در پاتکها به سمت نیروها پیشروی کند.
آن شب حاج عبدالله و بچههای تخریب از خط خودی عبور کردند و مشغول کار شدند و تا اذان صبح طول کشید. قبل از روشن شدن هوا حاجی بچههای تخریب را عقب آورد و پشت خاکریز دو جداره نماز صبح را خواندند. این آخرین نماز صبح حاج عبدالله بود.
آخرین نماز صبحش را با آن خشوع مثالزدنی خواند. سپیده صبح بود. من و آقای سعیدی، فرمانده گردان قمر بنی هاشم (ع) حضور داشتیم و در حال صحبت و خداحافظی با حاج عبدالله بودیم که خمپاره کنار ما منفجر شد. از بین جمع دیدم حاجی روی زمین افتاد. ترکش به پشت سرش خورد. انگار در کمال آرامش به خواب رفته بود، فوراً به اورژانس پشت خط انتقال داده شد و اقدامات به نتیجه نرسید و پس از عمری مجاهدت به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد.»
یکی دیگر از همرزمان شهید تعریف کرده است: «عادات عجیب و غریبی داشت! با همین عادات عجیب و خاص، سوگلی بچههای تخریب شده بود. هر روز صبح هفتاد مرتبه صلوات میفرستاد تا خورشید طلوع کند. حاجی اعتقاد داشت که باید با سلام و صلوات به استقبال خورشید رفت و با صلوات بدرقهاش کرد. غروب آفتاب که میشد، دست از کار و تلاش میشست. گوشه دنج و آرامی را انتخاب میکرد و به تنهایی به قرص نارنجی و کمرنگ خورشید زل میزد و هفتاد مرتبه صلوات میفرستاد و بعد خورشید را تا آخرین لحظهای خداحافظی بدرقه میکرد.»