تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۸۴۴۷۷

شهیدی که پیش از شهادت شهیدانه زندگی کرد

«شهید پاسدار مرتضی طیب‌مسعود» از شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه است که عمری از زندگی خود را در لباس سبز نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذرانده بود. پدر شهید درباره او می‌گوید: «آقا مرتضی متولد سال ۱۳۵۵ و اولین فرزند خانواده بود. شاید بهترین توصیف از خصوصیات اخلاقی پسرم همان جمله‌ای باشد که شهید حاج‌قاسم سلیمانی گفته بود. اینکه برای شهیدشدن باید شهید بود و مثل یک شهید زندگی کرد. البته من نمی‌خواهم در مورد پسرم و خصوصیات اخلاقی‌اش غلو کنم، الا اینکه باید بگویم آقا مرتضی سعی می‌کرد همیشه به وظایف دینی و انسانی‌اش عمل کند. اهل اجرای دستورات الهی بود و در این مسیر تلاش می‌کرد. در مواجهه با مردم و نوع رفتارش با دوست و آشنا و خانواده، سعی داشت بهترین رفتار را داشته باشد. در مسائل اخلاقی و رفتاری بهتر از منی که پدرش هستم، رفتار می‌کرد و نهایتاً هم عاقبتش به شهادت ختم شد. 
پسرم علاقه زیادی به دوران دفاع‌مقدس و خاطرات آن زمان داشت. جنگ که تمام شد ایشان یک نوجوان ۱۲ ساله بود، اما با توجه به مسئولیت‌هایی که درخصوص جذب، آموزش و اعزام نیرو‌های بسیجی داشتم، چند بار او را همراه خودم به منطقه عملیاتی بردم تا از نزدیک فضای جبهه‌ها را درک کند. با نفس گرم رزمنده‌ها و فضای معنوی جبهه‌ها، این علاقه از همان زمان در وجود او شکل گرفت و وارد بسیج شد. نهایتاً هم وقتی که درسش را تمام کرد، به عضویت سپاه درآمد. یک نکته‌ای را عرض کنم، من ۲۶ مرداد ۱۳۵۹ در حالی که هنوز یک ماه و چند روز به شروع جنگ تحمیلی مانده بود، در منطقه عملیاتی مجروح شدم. این مجروحیت خیلی روی پسرم تأثیرگذار بود. آن زمان آقامرتضی سن کمی داشت، ولی به موازاتی که بزرگ‌تر می‌شد، دیدن مجروحیت من و حضورم در جبهه‌ها باعث شد که شوق مبارزه با استکبار و صهیونیست‌ها از همان زمان در وجودتش شعله‌ور شود.
به دلیل حساسیت‌های شغلی‌اش، هیچ حرفی از نوع کار و وظایفش نمی‌زد. بسیار به کارش و ملزوماتی که داشت اهمیت می‌داد و اگر قرار بود به مأموریتی برود، حتی به ما که خانواده‌اش بودیم حرفی نمی‌زد. در ماجرای سوریه رفتنش یا در مواقع دیگر که آموزش‌هایی را پشت‌سر می‌گذاشت تا مدت‌ها کسی متوجه نمی‌شد کجا رفته و چه کاری انجام می‌دهد، اما خب به هرحال ما که خانواده‌اش بودیم، پس از غیبت‌های طولانی که داشت، پیگیر و متوجه می‌شدیم که مثلاً به سوریه رفته یا برای گذراندن دوره آموزشی به فلان‌جا رفته و مدت‌ها قرار نیست او را ببینیم.‌
می‌توانم بگویم آنچه در توانش بود، برای دیگران کار انجام می‌داد. ولو شده در تهیه دارو به یک بیمار باشد یا کار‌های دیگری که باری از دوش مردم و مستمندان بردارد. من نمی‌خواهم اینجا خیلی از کار‌های او را باز کنم. چون خودش دوست داشت در گمنامی کار خیر انجام بدهد و حتی الان که شهید شده، شاید راضی نباشد این کار‌ها بیان شود.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات