باید به هزاران روش در ترویج این نامه رهبری کوشید. این گونه نیست که بگوییم یک شبه پیام منتشر و ترویج شود؛ لازمه ترویج پیام، تکرار و تنوع آن است و با تکنیک های گوناگون باید دامنه، بُرد، عمق، اثربخشی و بهره وری آن را بالا برد. به ویژه در بین زنان، روشنفکران، دانشمندان و اساتید دانشگاه های غرب زمینه برای پذیرش این پیام ها بیشتر فراهم است.
در حالی که سایه تهدید گروه تروریستی داعش بر سر اروپا سنگینی می کند و از آنجا که این گروه خود را مدعی اسلام می داند، رهبر معظم انقلاب در هفته قبل، بار دیگر نامه ای را خطاب به جوانان غربی ارسال کردند و تروریسم را درد مشترک ما و آن ها دانستند. معظم له سال قبل نیز بعد از حادثه حمله به دفتر مجله شارلی ابدو در پاریس به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نامه نوشتند و از آنان خواستند تا اسلام را از منابع اصیل آن بشناسند.
درباره تأثیر این نامه نگاری ها و فضای افکار عمومی غرب نسبت به اسلام، بعد از اقدامات تروریستی داعش در پاریس، گفتگویی را با دکتر علیرضا صدرا، استاد دانشگاه تهران، انجام داده ایم که در ادامه می آید:
بصیرت: نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان کشورهای غربی از منظر دیپلماسی عمومی چه اهمیتی دارد و چه نتایجی خواهد داشت؟
دکتر صدرا: نامه رهبر معظم انقلاب از منظر دیپلماسی یک پیام و خطاب به مخاطبانی که جهانی هستند، می باشد و مستقیما جوانان را خطاب قرار داده و کسانی که خطاب کرده دارای شخصیتی شاخص هستند. قطعا جوانان اروپایی در دیپلماسی عمومی نقش تاثیرگذار و تعیین کننده ای را در حال و به ویژه در آینده به صورت فزاینده ای تدریجا خواهد داشت.
این پیام دارای دو رکن اساسی است. 1- حکمت؛ 2-رحمت
این دو رکن چیزی است که بیشتر جوانان به آن نیاز دارند. بشر به خاطر دانش بشری و توسعه های غریزی و مادی پیشرفت زیادی کرده، اما چون بر اساس حکمت نبوده برای خود غرب و کل دنیا تهدید شده است. حتی به اندازه ای که رونق ایجاد کرده به مراتب بیشتر از آن بحران ایجاد کرده است. از آن طرف می توان به تفکر داروینیستی و تنازع بقایی که بن مایه امپریالیسم، استکبار جهانی و سلطه گری است که نمونه هایش را در آشوب های منطقه ای می بینیم، مانند ترور، به وجود آمدن تکفیری ها، ارتجاع منطقه ای، دولت هایی که رژیم صهیونیستی را حمایت کردند. این عوامل می تواند ناشی از آن روحیه درون زایی هژمونیک، تنازع بقا و داروینیستی در این تفکر و تمدن مدرنیستی باشد.
جوانان خلاء معنویت و رحمت و دوستی را بیشتر درک می کنند. متاسفانه انسانیت ابزار ثروت و سلطه در جهان شده است. وضعیت خشم و خشونتی که در جهان صادر می شود همین استکبار جهانی است و بازخورد آن را هم مشاهده می کنیم که به خودشان بر می گردد. این موضوع را جوانان خوب درک می کنند. در این پیام، رهبر معظم انقلاب هم اشاره ای به درد کرده هم درمان را گفته است. حکمت و رحمت دو پیامی است که جهانی می باشد. پیام اصلی این نامه حکمت و رحمت است. قطعا اثرگذار بوده و مخاطبین خودش را بین آزادگان پیدا می کند. به ویژه جوانان که هنوز فطرتشان آلوده و آغشته به داروینیسم و فرویدیسم نشده اند.
بصیرت: رهبر معظم انقلاب سال قبل هم بعد از ماجرای حمله به دفتر مجله شارلی ابدو، نامه ای را به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نوشتند. آن نامه در کنار نامه اخیر ایشان، چه تاثیری بر تغییر نگاه جوانان اروپایی نسبت به اسلام خواهد داشت؟
دکتر صدرا: این سنت و دیدگاه از زمان رسول گرامی اسلام بود. پیامبر نامه هایی را در دوران خود به سران دنیا ارسال کرد. در این خصوص زمینه های فراوانی را در حرکت های بعدی برای گرایش به اسلام فراهم کرد. حتی نسبت به دولت ایران هم این نگاه وجود داشت. نامه هایی بابت این موضوع از طریق پیامبر به خسرو پرویز ارسال می شد که خسرو پرویز نسبت به آن مقاومت می کرد و حتی نامه های ارسالی را پاره می کرد. با این حال ایرانیان در پذیرش اسلام و پیشبرد اهداف آن پرچم دار شدند.
در زمان معاصر این موضوع را می توان در پیام امام(ره) به گورباچف دید. در این زمینه گورباچف در مصاحبه ای اعلام کرد که این پیام نشان دهنده جهان شناسی و خیرخواهی امام(ره) بود، اما در آن زمان غرور و قدرت مانع از این شد که این پیام آن طوری که هست، شنیده شود. در سفر وزیر امور خارجه روسیه به ایران در جلسه ای خصوصی که خود بنده هم حضور داشتم، وزیر خارجه روسیه گفت:" همان گونه که امام هم پیش بینی کرده بود این ها (غربی ها) قاشق خالی دهان ما گذاشتند. نه تنها ما را ضعیف کردند، بلکه ما را خار و ذلیل جلوه دادند. در این زمینه هیچ کمکی به ما نکردند."
رهبر معظم انقلاب هم در تداوم این سنت، مخاطب را جوانان قرار داده اند. کسی که پیام را فرستاده یک رهبر حکیم دینی و رهبر سیاسی است که یک جریان عظیمی را تحت عنوان انقلاب اسلامی و یک نظام سیاسی و بی بدیلی را تحت نام جمهوری اسلامی ایران رهبری و مدیریت می کند. حتی در منطقه که این همه آشوب و بحران وجود دارد، ایشان باعث ثبات در ایران هستند، بر این اساس هر کجا که بی ثباتی وجود دارد، ایران ثبات برقرار می کند. نمونه آن را در منطقه شاهد هستیم که دشمنان به اقتدار منطقه ای و فرا منطقه ای ایران تاکید می کنند.
این موضوع ناشی از درایت و اقتدار مقام معظم رهبری است که جوانان غربی و روشنفکران را خطاب قرار داده است. در مورد جوانان غربی، فرض بر این است که هنوز در قالب های استعماری، استکباری، امپریالیستی و سرمایه سالارانه که در غرب حاکم و غالب است گرفتار نشده و هنوز یک مقدار آزاد هستند و روحیه آزادگی بیشتری دارند و بیشتر به حرف حق توجه می کنند و قطعا در آینده جریان غرب و مدرنیسم تاثیرگذار هستند.
بصیرت: آیا می توان در کشورهای غربی از وجود جریانات فکری طرفدار جمهوری اسلامی ایران سخن گفت؟
دکتر صدرا: در غرب به سبب این که تجربه توسعه و رونق را کسب کرده اند. صفای زندگی به همان میزان که رونق گرفته ارتقاء پیدا نکرده و بالعکس به شدت کاهش پیدا کرده است.
نیاز انسان به دوستی، بیشتر از آزادی است. غرب به ظاهر پیشرفت کرده، اما دچار خلاء معنوی می باشد که ناشی از ضعف پایه های حکمت متعالی است. به نظر بنده افراد آزاد اندیش در غرب می توانند بیش از ما این موضوع را درک کنند. کسانی که از دور، عظمت انقلاب، اسلام، رهبری و جمهوری اسلامی ایران را نگاه می کنند موضوع را بهتر درک می کنند. این نامه می تواند کمک کند که آن ها نسبت به مواضعی که به ایران دارند برگشته و دو پیام معنویت و حکمت که از طرف رهبرمعظم انقلاب بیان شده را عملی سازند. اگر مشکلاتی که وجود دارد را فکری بابت آن انجام ندهند، دردش درمان ندارد و به نهیلیسم دچار شده و پست مدرنیسم را به حیرت می کشاند.
اما این طور نیست که بن بست، راه حل نداشته باشد؛ راه حل آن اسلام و انقلاب است. انقلاب اسلامی، انقلاب حکمت و رحمت، انقلاب متعالی است که توسعه اقتصادی، عمرانی، ابزاری، تکنولوژی را پذیرفته و آسایش را دنبال کرده است. مدرنیسم ادعا می کند که برای بشر توسعه مادی، ابزاری، تامین آسایش مادی، انسانی و بدنی لازم و کافی است. رو در روی این ادعا، هندوئیسم و بودائیسم و غیره است که مدعی اند توسعه مادی و آسایش بدنی نه تنها کافی نیست، لازم هم نیست. اما پیام اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی این نیست. دنیا دو ساحت دارد؛ توسعه و پیشرفت مادی و تعالی معنوی، فرهنگی و اخلاقی.
بصیرت: جوانان کشورهای غربی امروزه تا چه اندازه نسبت به سلطه گری آمریکا و دولت های غربی آگاهی دارند؟
دکتر صدرا: این موضوع را باید به صورت میدانی و پرسشنامه ای بررسی کرد. به طور طبیعی سلطه استکباری و صهیونیستی رسانه ها بسیار گسترده و ریشه دار است. ما نباید غفلت کنیم. صهیونیسم جهانی این مراکز را کنترل و تسخیر کرده است.سلطه بر مرکز رسانه ای تولید فکر و اطلاعات و مراکز پولی.
آن ها با بسته های پولی و بانکی خود رسانه های دنیا و افکارعمومی را کنترل می کنند و حتی فضایی را فراهم کردند که افکار عمومی خیلی از مسایل را نمی پذیرند. در عین حال روزنه ها و رخنه هایی ایجاد شده که افکار عمومی یک مقدار عمومی تر شده و رسانه ها و شبکه رسانه ای نمی تواند کامل بر این موضوع سیطره داشته باشد. به نظر می رسد این مسایل در دنیا به ویژه در خود غرب رو به گسترش است. این فضایی را فراهم می کندکه اقداماتی مثل نامه نگاری های رهبری، مشروط به این که بسته بندی آن ها را هم به تناسب وضع موجود، گسترش دهیم، تأثیرگذار باشد.
باید به هزاران روش در ترویج این نامه رهبری کوشید. این گونه نیست که بگوییم یک شبه پیام منتشر و ترویج شود؛ لازمه ترویج پیام، تکرار و تنوع آن است و با تکنیک های گوناگون باید دامنه، بُرد، عمق، اثربخشی و بهره وری آن را بالا برد. به ویژه در بین زنان، روشنفکران، دانشمندان و اساتید دانشگاه های غرب زمینه برای پذیرش این پیام ها بیشتر فراهم است.
قطعا به صورت خودجوش چه مسلمان ها و غیره در تعیین سرنوشت آینده غرب می توانند بسیار تعیین کننده و تاثیرگذار باشند.
بصیرت: تا چه اندازه در اروپا بین اسلام مد نظر جمهوری اسلامی ایران و اسلام تکفیری تمایز قایل می شوند؟
دکتر صدرا: صهیونیسم، استکبار و ارتجاع منطقه سعی می کنند که اسلام تکفیری را به عنوان اصل اسلام معرفی کنند، اما الان مقدار زیادی افشا گری شده است که اسلام آمریکایی و اسراییلی ارتجاعی است که از وهابیت تکفیری هم دفاع می کنند.
در این زمینه هانتینگتون کتاب زنده باد دموکراسی را نوشت و در آن جا مطرح کرد که اسلام با دموکراسی سازگار است، اما نمی دانم چطور؟ در ادامه کتاب برخورد تمدن ها را نوشت و در آخر قبل از فوت در مقاله ای نوشت: مشکل آمریکایی ها موج سوم دموکراسی است نه برخورد تمدن ها. مشکل آمریکا بحران هویت و دین است. مشکل ابزار سلطه و توسعه هستند که خود این ها مشکل آفرین شده است که این ها ناشی از خلاء هویت و معنویت است، از همین رو افراد بسیاری به اسلام و شیعه می گروند.
در این جا ما باید به عنوان پرچمداران اسلام ناب محمدی تجارب خود را تدوین کنیم. سعی کنیم چشم انداز 20ساله مان را پیاده کنیم و به توسعه اقتصادی، تعادل سیاسی و فرهنگی برسیم. به بحث های سیاسی چارچوب دهیم. تا جایی که به منافع ملی و دینی ضربه نزند؛ مشکلاتی مثل رکود، تورم، اخلاق، مشکلات فرهنگی را حل کنیم؛ غرب زدایی و تمدن سازی کنیم. ما در زمانه ای هستیم که غرب به بن بست رسیده است و راه حل نجات آن چیزی جز معنویت نیست. ما می توانیم اسلام راستین را به جهانیان ارائه کنیم. اسلام بهترین گزینه ممکن برای نجات بشریت است. مکاتب فلسفی حاکم بر دنیا نمی توانند مشکلات را حل کنند، بلکه تکفیر، ترور و تبعیض را ایجاد می کنند و مکاتب دیگری غیر از اسلام نمی توانند خلاء معنوی را درمان کنند. مکاتب فلسفی مادی سعی می کنند راه خوشبختی را به بشر بشناسند. ولی آن ها مسیری رو به نیستی دارند و تنها اسلام است که به فکر انسان و تعالی همه جانبه است. به نظر من این ها می توانند آینده اروپا را تغییر دهند.
بر همین اساس غربی ها پیش بینی کرده اند که در سال 2050 ، دین اکثریت اروپا اسلام خواهد شد. در حال حاضر از جمعیت 250 میلیونی 50 میلیون نفر مسلمان هستند. در حال حاضر بسیاری از مسلمانان احساس هویت پیدا کرده اند. این در حالی است که مسیحیت در حال افول است. امید است با این هدایت ها و رحمت ها این جریان ترویج پیدا کند. در آن صورت برای جهان اسلام، غرب و کل بشریت نفع دارد./
با تشکر از جناب دکتر صدرا که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.