روزنامه کیهان **
پسابرجام فرصتها و تهدیدها/ محمد صرفی
1- بدون شک یک جریان تابلودار داخلی از ماجرای رفع بخشی از تحریمها برای بزک آمریکا و ترویج تفکر رابطه با آمریکا سوءاستفاده خواهد کرد. برجام - با تمام مختصات قابل بحثش- به سرانجام رسیده است و دیگر بهانهای برای تماس و رابطه دیپلماتیک با مقامات آمریکایی وجود ندارد. آمریکاییها به شدت به دنبال آن هستند که پای خود را لای این درب گذاشته و مانع بسته شدن آن شوند چرا که برای آنها منافع زیادی به دنبال دارد. اولین دستاورد زنده نگاه داشتن این کانال، قبحزدایی از رابطه با آمریکاست. تجربه نیز نشان داده این رابطه یکطرفه بوده و فقط واشنگتن از آن سود میبرد. همین رابطه باعث شد کشتی ایرانی حامل کمکهای انسانی برای یمن به جیبوتی برود و...
رهبر معظم انقلاب اسلامی 15 مهر سال جاری در این مورد فرمودند؛ «مذاکره با آمریکا به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است... مذاکره با آمریکا ممنوع است زیرا این مذاکره نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضررهای بیشماری نیز دارد.» آمریکاییها 35 سال پیش رابطه خود با ایران را قطع کردند و حضرت امام(ره) در پیامی در این خصوص فرمودند؛ «خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است.» آمریکا از این قطع رابطه ضررهای فراوانی را متحمل شده است. همین چند روز پیش فارین پالیسی در گزارشی در این خصوص نوشت؛ «در سال 1990 جرج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا حدود نیم ساعت تلفنی با کسی صحبت کرد که فکر میکرد رئیس جمهور ایران است - ولی بعدا معلوم شد که این فرد خودش را جای رئیس جمهور جا زده است!»
2- رفع تحریمها اگر چه یک فرصت است اما در کنار این فرصت تهدیدات بالقوهای نیز وجود دارد. بنا به اعتراف غربیها بازار ایران یک بازار دست نخورده است که یک تریلیون دلار (هزار میلیارد دلار) ارزش دارد. جمعیت 80 میلیونی ایران یکی دیگر از مزیتهای این بازار است. آزاد شدن تجارت با ایران میتواند فرصتی برای رونق و افزایش تولید باشد و برعکس میتواند کشور را به آهنربایی برای واردات کالاهای مصرفی مبدل سازد. اگر رفع تحریمها محملی برای ورود سرمایهگذاریهای تولیدی و ورود کالاهای سرمایهای باشد، کشور را رو به جلو خواهد برد. کارشناسان معتقدند ایران ظرفیت آن را دارد که به ششمین عضو گروه اقتصادهای نوظهور «بریکس» - برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی- تبدیل شود و BRICS به IBRICS مبدل شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پایان نامه تایید مشروط برجام (29 مهر 94) خطاب به رئیس جمهور دستور دادند؛ «مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویّه نینجامد، و به خصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.»
3- یکی از مخاطرات اصلی پیش رو، به حاشیه رانده شدن راهبرد اقتصاد مقاومتی است. متاسفانه دولت یازدهم اهتمام لازم در زمینه اجرایی کردن این سیاستها را تا کنون از خود نشان نداده و همین امر در پنهان و آشکار هشدار و گلایههای رهبری را نیز به دنبال داشته است. ایشان در نامه تایید مشروط برجام تاکید کردند؛ «همانطور که در جلسات متعدّد به آنجناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبه اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد.» و در بند دوم نامه روز سهشنبه هفته جاری به رئیس جمهور نیز تاکید کردند؛ «به همه مسئولان دولتی تذکر داده شود که حلّ مشکلات اقتصادی کشور در گرو تلاش بیوقفه و خردمندانه در همه بخشها در جهت اقتصاد مقاومتی است و رفع تحریمها به تنهایی برای گشایش در اقتصاد کشور و معیشت مردم کافی نیست.»
ایشان در اسفند سال 92 در تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی درباره فلسفه اتخاذ این سیاست هم تاکید کرده بودند؛ سیاستهای اقتصاد مقاومتی مقطعی نیست و حتی اگر همه تحریمها نیز رفع شود، این سیاستهای بلندمدت در نقشه راه حرکت اقتصاد کشور باید مورد توجه قرار گیرد.
4- رهبر معظم انقلاب در نامه روز سهشنبه از رفع بخشی از تحریمها ابراز خرسندی و از دستاندرکاران تشکر کرده و 5 نکته مهم را متذکر شدند. چهار نکته این نامه در موضعگیریهای پیشین ایشان نیز بارها مورد تاکید قرار گرفته بود. البته وجود این چهار نکته (مراقبت نسبت به انجام تعهدات طرف مقابل، راه حل بودن اقتصاد مقاومتی، معرفی ایستادگی و مقاومت به عنوان کلید موفقیت و پیروزی و هشدار نسبت به خدعه و نقض عهد آمریکا) در نامه اخیر رهبر معظم انقلاب، حاکی از اهمیت بالای آنهاست.
اما ایشان در نکته سوم نامه به موضوع خاصی اشاره میکنند؛ «در تبليغات توجه شود كه در برابر آنچه در اين معامله به دست آمده، هزينههاي سنگيني پرداخت شده است. نوشتهها و گفتههایي كه سعي ميكنند اين حقيقت را ناديده گرفته و خود را ممنون طرف غربي وانمود كنند با افكار عمومي ملت، صادقانه رفتار نميكنند.»
این نکته در عین کوتاه بودن حاوی موضوع بسیار کلیدی و مهمی است. عدهای سعی دارند برجام را معاملهای شیرین جلوه داده و بگویند؛ چیزکی دادیم و چیز بزرگی به دست آوردیم. این مسئله فرع ماجراست. اصل ماجرا نتیجهای است که از این مفروض گرفته میشود و آن اینکه پس طرف معامله ما قابل احترام است، باید بخاطر این معامله از او ممنون باشیم و میتوان معاملههای پرسود دیگری نیز با او کرد.
ایشان در این بند به یک موضوع راهبردی و نزاع پارادایمی اشاره دارند. یک پارادایم که پرچمدار آن خود ایشان هستند، نگاهی انقلابی به آمریکا دارند و همچنان آمریکا را دشمن شماره یک انقلاب و جمهوری اسلامی میدانند. در مقابل پارادایمی است که با تمسک به برجامی بزک شده میخواهد آمریکا را از دشمن به رقیب و از رقیب به شریک تبدیل کند. محور اصلی این نکته در نامه رهبر معظم انقلاب، نزاع تعیینکننده بر سر این مسئله است.
5- اما اصلیترین موضوعی که در جنجال و هیاهوی این روزها ممکن است فراموش شود، علت اصلی فشارهای گوناگون به جمهوری اسلامی از جمله فشار از طریق تحریم است. عدهای آگاهانه و ناآگاهانه در پی جابجایی علت و معلول در این ماجرا هستند. این عده توجه ندارند و یا نمیخواهند داشته باشند که تحریم به بهانه فعالیت هستهای معلول یک علت ریشهای است و آن علت چیزی نیست جز ماهیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به عنوان مولود این انقلاب.
برجام تا حد بسیار زیادی فعالیت صلحآمیز هستهای ایران را به محاق برد و به دنبال آن تحریمهایی که به این بهانه وضع شده بود رفع شده است. اما نباید از یاد برد که علت اصلی عصبانیت دشمن از ملت ایران همچنان پابرجاست و از همین رو گمان اینکه وارد دورهای از ترک مخاصمه و بهبود روابط شدهایم، ساده انگارانه است. نشانهها و شواهد این قضیه نیز کاملاً در دسترس است. یک نمونه آن نامه 53 تن از مقامات ارشد امنیتی -تصمیمسازان و تصمیمگیران- آمریکاست که معتقدند برای تکمیل امتیازات به دست آمده در برجام باید جمهوری اسلامی را در حوزههای دیگری مانند تروریسم، حقوق بشر و فعالیت موشکی نیز تحریم کرد. اینکه کاخ سفید درست در نخستین روز اجرای برجام تحریمهای جدیدی را به بهانه تست موشکی علیه ایران اعمال میکند، فارغ از وزن و میزان اثرگذاری، یک پیام استراتژیک به همراه دارد.
***************************************
روزنامه قدس **
داعش به کاخ اربابانش بازمی گردد؟
همه کشورهایی که تجربه کمک پنهانی و تجهیز تروریستها را در جهان دارند، این تجربه را نیز دارند که در دورهای، همانها که خود ساختند، علیه اربابان دیروز خویش تیغ کشیده و به دردسری بزرگ بدل شدهاند. بهترین مثال برای این اتفاق «القاعده» است.
یک مجموعه تروریستی بزرگ که آمریکاییها بنیان نهادند و هدفشان مقابله با روسها در افغانستان بود، اما مدتی بعد خار چشمشان شد. یکی دیگر از دولتهایی که تجربهای تلخ در این حوزه دارد پاکستانیها هستند. در دو دهه اخیر، آل سعود که از یکسو بشدت نیازمند جریانهایی بود تا به نیابت از ریاض وارد جنگهای منطقهای شوند و از سوی دیگر قادر به ادامه تعامل با سازمانهای تروریستی دست پرورده دیگران، نظیر القاعده نبود، خود مستقیماً برای تأسیس گروههای جدید در منطقه وارد عمل شد و داعش را خلق کرد.
اما باز هم شاهد هستیم که همین داعش بارها برای ریاض خط و نشان کشیده و هر وقت که توانسته، عملیاتهای تروریستی خود را در خاک این کشور سامان داده است. حتی سال قبل وقتی آنها به مرز مشترک عراق و عربستان رسیدند به چند شهرک مرزی سعودی یورش برده و چندین سرباز و افسر ارتش آنها را کشتند. همان روزها بود که یک مقام ارشد سعودی به آنان هشدار داد که: ما خودمان شما را بوجود آوردیم و هرگاه اراده کنیم نابودتان خواهیم کرد! اما آیا کار به همین بسادگی است؟ ترکیه و شخص اردوغان امروز دقیقاً با چنین معضلی روبه روست. او با حمایت از داعش و دیگر گروههای تروریستی در عراق و سوریه، طعم دهها میلیارد دلار پولهای بادآوردهای را چشید که پیشتر در رویاها نیز به آنها دسترسی نداشت. اما این پولها عواقبی نیز داشت. اردوغان تصور میکند میتواند با این گروهها بازی کند. اما انفجار اخیر که توسط یک عامل انتحاری داعش در ترکیه انجام و به مرگ ده توریست که بیشتر آنها آلمانی بودند، منجر شد، نشان داد بازی با این آتش بدون هزینه و خالی از خطر نیست و بزودی دامن بازیگران منطقهای را خواهد گرفت.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
از مناسبتهای هفته اینکه، امروز مصادف است با سالروز وفات بزرگ بانوی معرفت و کرامت، دخت والامقام حضرت امام کاظم و خواهر گرامی حضرت امام رضا علیهما السلام که مضجع شریفشان در قم آرام بخش دلهای مومن است.
در این هفته برجام به فرجام رسید؛ برجامی که سرانجام مقاومت، خردورزی، تدبیر و اراده ملت ایران بود. در روز 27 دی طومار قطعنامههای ظالمانه علیه ملت ایران درهم پیچیده شده، حقوق هستهای ملت ایران تثبیت گردید، اقتصاد کشور در مدار اقتصاد جهانی قرار گرفت و کشور از گردونه سختی که در آن محصور بود خارج گردید.
دیوار تحریمها در این هفته فرو ریخت و پس از قرائت بیانیه نهایی ایران و 1+5 در وین، اتحادیه اروپا و آمریکا تحریمهای ظالمانه علیه ایران را لغو کردند و این در شرایطی است که پیش از آغاز دیپلماسی دولت یازدهم، طرف مقابل به دنبال تعطیلی همه فعالیتهای هستهای ایران بود اما امروز پس از دوسال تلاش مردان عرصه جهاد دیپلماسی، حقوق هستهای کشورمان از سوی دنیا به رسمیت شناخته شد و تحریمها نیز لغو گردید.
در پی اجرای برجام، رئیس جمهوری در نامهای به رهبر معظم انقلاب با تشریح دستاوردهای یازدهگانه برجام در حوزههای هستهای، سیاسی، حقوقی و اقتصادی تصریح کرد دولت مصمم است با توجه کامل به رهنمودهای رهبری، اجرای تعهدات طرف مقابل را با دقت و جدیت رصد کرده و هرگونه تلاش دشمنان برای سوءاستفاده جهت نفوذ را ناکام گذارد. واقعیت اینست راهی که ملت ایران انتخاب کرد تا در مقابل زورگویی و انحصارطلبی قدرتهای استکباری و زیاده خواه بایستد و از حقوق خود دفاع کند، اکنون به ثمر نشسته است. سیاست استکبار در تعطیلی برنامه هستهای ایران، جلوگیری از غنیسازی، برچیدن راکتور آب سنگین، تعطیلی فردو و توقف تحقیق و توسعه با شکست مواجه شد و اکنون سرتعظیم در برابر اراده مردم ایران فرو آورده و تمامی آنچه به اتکای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل برای کشور ممنوع شده بود، مورد شناسایی و احترام واقع گردید. به واقع که ملت بزرگ ایران عزتمندانه مقاومت کرد، عزتمندانه مذاکره کرد، و عزتمندانه توافق نمود.
در این میان موفقیت ملت ایران در این توافق، در کنار شادمانی دوستان انقلاب اسلامی،آشفتگی و عصبانیت دشمنان جمهوری اسلامی ایران را در منطقه و خارج از آن در پی داشت زیرا از این پس جمهوری اسلامی به پشتوانه بازوان قدرتمند خود، و با اتکاء به تواناییهای دفاعی، سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک خود، بازیگری اصلی، ثبات آفرین و تضمین کننده صلح و آرامش منطقه خواهد بود. جای تاسف است در این میان آنهایی که تمام سعی خود را به کار بستند تا مذاکرات را به شکست بکشانند و یا مانع تصویب و اجرای آن شوند، اکنون نیز سراسیمه دست به هر اقدامی میزنند تا مانع فرو ریختن کامل دیوار ایران هراسی شوند.
اکنون با رفع تحریمهای ظالمانه، راه برای شکوفایی اقتصادی ایران از طریق اجرای جدی و موثر سیاستهای اقتصاد مقاومتی باز شده است. ملت ایران اعتقاد دارد که اگرچه رفع تحریمها از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کاری لازم و ضروری بود لیکن لازمه قطعی گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و اشتغال، پیگیری همه جانبه اقتصاد مقاومتی و حضور فعال همه مردم در صحنه سرمایهگذاری، کار و ابتکار است.
در این هفته انتشار خبر رد صلاحیتهای گسترده هیاتهای نظارت بر انتخابات، کام مردم از رفع تحریمهای ظالمانه را تلخ کرد.
این خبر به اندازهای مهم بود که به کنفرانس خبری روز یکشنبه رئیسجمهور به مناسبت آغاز دوره پساتحریم هم کشیده شد. آقای روحانی در پاسخ به پرسش خبرنگاران در این زمینه، اطلاعات اولیه خود در مورد نتیجه بررسی صلاحیتها را خوشحالکننده ندانست و گفت فکر میکند احراز صلاحیت نشدگان در هیاتهای نظارت کم نیستند. وی وعده داد که از همه اختیارات خود در این زمینه استفاده میکند و از شورای نگهبان خواهد خواست با توجه به توصیه رهبری برای برگزاری انتخابات پرشور، این دغدغه عمومی را حل کند و نگذارد دلواپسی به وجود آید.
تایید صلاحیت 90 درصدی نامزدها در هیاتهای اجرایی و رد صلاحیت حدود 60 درصدی در هیاتهای نظارت، نشان دهنده فاصله زیاد رای و نظر و تفاوت جدی میان معیارهای ارزیابی این دو نهاد است. این شایسته نظام نیست که عملکرد نهادهایی که مسئولیتی واحد را در یک راستا انجام میدهند تا این اندازه با هم متفاوت باشد.
با توجه به رهنمودهای رهبری، سخنان رئیس جمهوری و آنچه بیان شد، به نظر میرسد وقت آنست که بررسی صلاحیت نامزدها مورد بازنگری جدی قرار گیرد. شورای نگهبان همانطور که از نامش پیداست، پاسدار قانون اساسی است و با توجه به مسئولیت بزرگی که در امر انتخابات بر عهده دارد لازم است به گونهای عمل کند که حقی ضایع نشود چرا که حفاظت از حق و رای مردم در همه مراحل انتخابات تکلیفی واجب بر دوش این نهاد است.
در این هفته همچنین رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رئیسجمهور درخصوص سرانجام مذاکرات هستهای، با ابراز خرسندی از نتیجه دادن مقاومت ملت ایران در برابر تحریمهای ظالمانه و عقبنشینی طرفهای مقابل در اثر تلاش دانشمندان هستهای و کوششهای همه دستاندرکاران مذاکرات، بر پنج نکته مهم خطاب به رئیسجمهور تاکید کرده تصریح نمودند نباید از خدعه و نقض عهد آمریکا غفلت نشود.
از رویدادهای داخلی اینکه یکشنبه هفته جاری لوایح برنامه ششم و بودجه 95 کشور توسط رئیسجمهور به مجلس ارائه شد. البته دولت در این رابطه علیرغم آنکه دو بودجه قبلی را به موقع به مجلس آورده بود ولی امسال به دلیل همزمانی با لایحه برنامه ششم و لزوم تنظیم بودجه براساس تحولات پسابرجام با تاخیر 40 روزه اقدام کرد.
طبق جدول منابع و مصارف بودجه سال 95 منابع عمومی بودجه 267 هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به مصوب 236 هزار میلیارد تومانی 94 حدود 13 درصد رشد نشان میدهد.همچنین سهم درآمدهای نفتی در بودجه 66 هزار میلیارد تومان (22 میلیارد دلار) پیشبینی شده که نسبت به مصوب امسال 17 درصد رشد دارد. به گفته رئیسجمهور سهم درآمدهای نفتی در بودجه سال آینده 25 درصد است.
در روزهای پایانی هفته آقای نواز شریف نخستوزیر پاکستان و هیئت همراه در سفر به تهران مذاکرات فشردهای را پیرامون مناسبات مشترک و رویدادهای منطقه و جهان داشتند. ایران و پاکستان همواره همسایگان ارزشمندی برای یکدیگر بودهاند ولی بعضاً گروههای تروریستی با سوءاستفاده از خاک پاکستان مسائل و مشکلاتی را برای شهروندان ایرانی ایجاد کردهاند که امید میرود از رهگذر تعاملات فیمابین، مرزهای دو کشور شاهد امنیت و ثبات مورد انتظار باشد.
علاوه بر این آقای نواز شریف تلاش کرد از این فرصت برای میانجیگری بین ایران و عربستان بهرهگیری نماید. پاسخ جمهوری اسلامی ایران در این زمینه روشن است. ایران از تنش زدائی در منطقه استقبال میکند و هرگز دنبال ایجاد تنش، درگیری و مخاصمه نبوده و نیست. ایران همواره حتی دیگران را به صبر و خویشتنداری دعوت نموده و از هر اقدامی در جهت بهبود مناسبات و ارتقاء آن استقبال میکند، لکن مشخصاً در موضوع عربستان موضوعاتی وجود دارد که نباید از آن غفلت شود.
با نگاهی به سیر تحولات منطقه در سالهای اخیر بهترمی توان دریافت که فرقهگرائی، تنش آفرینی و تلاش برای ایجاد کانونهای بحران به زیان منطقه است و ملتها از عواقب آن رنج میبرند. باید پرسید ایجاد گروههای تروریستی و حمایت همه جانبه از آنها چه نفعی ممکن است برای ملتها داشته باشد که ریاض برای سرمایهگذاری در این مقوله علیرغم آشکار شدن زیانها، همچنان اصرار جنونآمیزی دارد؟ لازم است آل سعود با پذیرش حقایق عینی و ملموس، از حمایت تروریسم، فرقهگرائی و آتشافروزی دست بردارد و از توان و ظرفیت خود برای بهبود و ارتقاء مناسبات در چارچوب احترام متقابل و حفظ منافع دنیای اسلام، همزیستی مسالمتآمیز و توقف هرگونه کارشکنی در «اوپک» به کار گیرد.
دیروز رهبر انقلاب در دیدار دست اندرکاران انتخابات، سخنان مهمی را درباره آداب انتخابات و مقابله با خدعههای دشمن بیان کردند. ایشان با تشریح آداب و عناصر تضمین کننده رقابت سالم در انتخابات، ملت و جمهوری اسلامی ایران را برنده پرافتخار برگزاری یک مسابقه ملی و قوی در عرصه انتخابات خوانده و با بیان نکات مهمی درباره اجرای برجام خطاب به مسئولان افزودند: «امریکا، همان امریکایی قدیمی است. مراقب خدعههایش در اجرای همین نتایج مذاکرات هستهای باشید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی، دو انتخابات پیش رو را بسیار مهم و بزرگ خوانده و با تاکید بر اینکه انتخابات، یک رقابت و مسابقه ملی است، گفتند: «در این رقابت، در واقع برد و باختی برای ملت مفهوم ندارد زیرا در هر صورت، ملت ایران برنده واقعی و نهایی است.»
رهبر معظم انقلاب با تشکر از زحمات رئیس جمهور، وزیر خارجه و دیگر اعضای تیم هستهای افزودند: «البته همه خواستهای جمهوری اسلامی برآورده نشده اما مسئولان در این قضیه انصافاً زحمت کشیدند که انشاءالله خداوند اجر میدهد.»
ایشان با انتقاد از کسانی که همین حد از نتایج اجرای برجام را نیز ناشی از لطف امریکا، وانمود میکنند، افزودند: «عدهای میخواهند از این فرصت، چهره منحوس استکبار را بزک کنند! که این حرکت، خیلی زشت و خطرناک است.»
حضرت آیتالله خامنهای مسئولان دولت و اعضای هیات نظارت بر برجام را به مراقبت در مقابل خدعههای آمریکا فرا خوانده و خاطرنشان کردند: «طرف، اهل خدعه است. به لبخند و ماسک او اعتماد نکنید، زیرا اهداف و سیاستهای آمریکای کنونی همان اهداف خشن و ضد ایرانی آمریکای دوران ریگان و بوش است لذا مسئولان مراقب باشند آمریکاییها در اجرای برجام به تعهداتشان واقعاً عمل کنند و در غیر اینصورت حتماً مقابله به مثل کنند.»
اما در راس اخبار خارجی هفته، تحولات سوریه و قتل عام صدها نفر توسط داعش را داشتیم. گروه تروریستی داعش در ماههای اخیر هم در سوریه و هم در عراق متحمل شکستهای سنگینی شده و به تاکید ناظران سیاسی منطقه، نشانههای ضعف و انحطاط این گروه مورد حمایت استکبار و ارتجاع منطقه، آشکار گشته است.
ضربات کاری ارتش و نیروهای مردمی سوریه به تروریستهای تکفیری و در راس آنها، داعش، موجب شده است این گروهها به رفتارهای خارج از کنترل و جنونآمیز دست بزنند که نمونه آنرا، این هفته در مناطق روستایی شهر دیرالزور سوریه شاهد بودیم. اعضای این گروه تکفیری با حمله به روستائیان بیدفاع در این منطقه نزدیک به 300 نفر را که عمدتاً مردان جوان بودند به طرز وحشیانهای قتل عام کرده و برای ایجاد رعب و وحشت و برای اینکه نشان دهند همچنان قدرتمند هستند، تصاویر جنایات خود را نیز منتشر کردند.
این گروه وحشی همچنین حدود 400 نفر را که در میان آنها شمار زیادی زن و کودک نیز بودند ربوده و با خود بردند. همه این اقدامات توسط تروریستها برای آن صورت میگیرد که بر شکستهای فاحش خود در هفتههای اخیر سرپوش بگذارند.
در این میان، دولتهای منطقه و مشخصاً سه دولت ترکیه، عربستان و قطر که براساس مستندات غیرقابل انکار از این گروههای تروریست حمایت میکنند، شریک جرم آنها هستند و در نزد افکار عمومی جهان بدنام بوده و قطعاً روزی باید پاسخگوی این رفتارها و سیاستهای ننگین و جنایتبار خود باشند.
این هفته عراق نیز شاهد رویدادهای مختلفی بود. وقوع چند انفجار مرگبار در چند نقطه این کشور از یکسو و خشونتهای طایفهای در استان دیاله، تحولات این کشور را بار دیگر به رسانههای خبری کشاند. انفجار در هفت مسجد اهل سنت در استان دیالی عراق، سبب شد تا بار دیگر عناصری که همواره مترصد بهانهای برای ایجاد بحران هستند، دست به کار شوند. این عناصر تفرقهافکن که منافع خود را در به راه انداختن اختلافات مذهبی و قومی جستجو میکنند بدون اینکه هیچ مدرکی ارائه دهند انگشت اتهام را به سوی شیعیان نشانه رفتند. این درحالی است که بعثیها و گروههای تکفیری، نفع اصلی را از این توطئهها میبرند و به اذعان ناظران، پشت این فتنهها قرار دارند.
تردید نیست که تروریستهای تکفیری و حامیان آنها به دلیل شکستهای مکرر در وضعیت وخیمی به سر میبرند و به دنبال راه انداختن جنگ طایفهای و قومی در عراق هستند تا بتوانند از آن حربه برای خروج از وضعیت کنونی بهرهبرداری کنند. مرجعیت عراق با تشخیص اهمیت موضوع و حساسیت شرایط وارد شد و ضمن محکوم کردن حوادث دیاله و حمله به مساجد اهل تسنن، از دولت خواست مسببان این اقدام را شناسائی و مجازات کند. سازمان بدر عراق نیز در همین ارتباط نسبت به وجود یک توطئه خباثت آمیز به رهبری بعثیها با هدف شعلهور کردن آتش فتنه مذهبی هشدار داد.
این هفته، جنایات سعودیها در یمن درحالی ادامه یافت و شدت گرفت که نیروهای دولتی و مردمی این کشور، ضربات متقابلی را به عربستان وارد کردند. سخنگوی ارتش یمن از شکسته شدن خط مقدم جبهه نیروهای عربستان خبر داد و آن را یک پیروزی مهم عنوان کرد. همزمان، وزیر دفاع عربستان اذعان کرد که مستشارانی از کشورهای خارجی، از جمله آمریکا و انگلیس در جنگ علیه یمن، به عربستان مشورت میدهند. وی با طرح این موضوع تلاش کرد ثابت کند عربستان در یمن مرتکب جنایت جنگی نشده است.
این مطلب یکبار دیگر ثابت میکند که غرب در جنگ علیه یمن نقش موثر و غیرقابل انکاری دارد. عربستان به دلیل جنایت گسترده و استفاده از سلاحهای ممنوعه در یمن، به شدت از سوی افکار عمومی جهان تحت فشار است و مردم دنیا که حکومت ریاض را یک رژیم سرکوبگر و فاقد معیارها و ارزشهای مردم سالاری میشناختند اکنون آن را جنایتکار جنگی نیز خطاب میکنند.
***************************************
روزنامه خراسان**
پساتحریم، دولت و 2 نقطه ضعف/مهدی حسن زاده
سرانجام روز اجرای برجام که روز لغو تحریم های ظالمانه علیه ایران است فرا رسید. براساس توافق برجام همه تحریم هایی که طی چند سال اخیر به بهانه برنامه هسته ای ایران اعمال شده بود برداشته شد. این اتفاق می تواند اقتصاد ایران را به دوران ماقبل تحریم باز گرداند اما براساس آن چه که گفته می شود دوران پساتحریم اواخر 94 و 95 با پساتحریم مورد انتظار در سال 92 متفاوت است و این تفاوت اقتضا می کند که انتظارات درباره اثرات تحریم هم برای مردم و هم برای دولتمردان منطقی باشد. ضمن این که ضروری است 2 نقطه ضعفی که دولت برای بهره برداری از لغو تحریم ها دارد برطرف شود تا دولت بتواند از فضای جدیدی که پیش روی اقتصاد ایران گشوده شده استفاده کند.
بازتولید تحریم نفتی پس از سقوط قیمت
آن چه که باعث شده است اثرات مورد انتظار در زمینه لغو تحریم ها در دوره فعلی با حدود 2 سال و نیم پیش که مذاکرات هسته ای در دولت جدید آغاز شد و امیدواری به لغو تحریم ها پررنگ شد، متفاوت باشد، سقوط قیمت نفت است. یکی از مهمترین و فوری ترین اثرات لغو تحریم و امیدی که اقتصاد ایران و دولتمردان از لغو تحریم ها داشتند افزایش دو برابری صادرات نفت بود. در آن دوره از اواخر سال 92 و حتی تا اواسط سال 93، کل درآمد نفتی سالانه ایران با فروش روزانه حدود یک میلیون بشکه نفت به قیمت حدود 100 دلار در حدود 36 میلیارد دلار می شد و دولتمردان این امید را داشتند که با افزایش تدریجی صادرات نفت به 2 برابر (2 میلیون بشکه در روز)، این درآمد به 72 میلیارد دلار برسد (البته باید توجه داشت که چه در دوران تحریم و چه پس از توافق، سهم بودجه دولت از درآمد نفت حدود 55 تا 65 درصد بود و بقیه آن به حساب صندوق توسعه ملی و سهم شرکت ملی نفت از درآمد نفت برای توسعه میادین نفتی و گازی می رفت و می رود). به این ترتیب فقط همین یک اثر اجرای برجام، درآمد 36 میلیارد دلاری در سال را برای اقتصاد ایران و دولت به همراه داشت. با این حال با سقوط قیمت نفت ایران به حدود 25 دلار و با فرض قیمت نفت 30 دلاری برای یک سال، افزایش 2 برابری صادرات نفت در دوران پساتحریم جوابگوی درآمد نفتی قبل از تحریم و آغاز مذاکرات و به تبع آن خوش بینی های پساتحریمی نیست. این مسئله فارغ از پیش بینی هایی است که نشان می دهد به دلیل اشباع بازار نفت و فزونی عرضه بر تقاضا، تحقق افزایش صادرات نفت ایران به میزان یک میلیون بشکه در روز حداقل در بازه یک ساله دور از دسترس است.
3 عرصه منفعت اقتصاد ایران از لغو تحریم ها
در این میان لغو تحریم ها می تواند از 3 منظر دیگر به نفع اقتصاد ایران باشد. منظر نخست رفع موانع نقل و انتقالات مالی است که موجب کاهش هزینه های مبادلات تجاری می شود. هزینه هایی که 10 تا 15 درصد برآورد می شد و اکنون به کمتر از یک درصد می رسد. از منظر دوم، لغو تحریم ها منجر به بهبود روابط تجاری و یافتن بازارهای جدید برای صادرات غیرنفتی است که می تواند صادرات غیرنفتی کشور را بهبود بخشد. هرچند انتظار تغییر چشمگیر در صادرات غیرنفتی زمانی فراهم می شود که تولید کشور از رکود خارج شود و افزایش یابد تا بتوان حجم محصولات صادراتی را افزایش داد. همچنین با تقویت بخش های پایین دستی در صنایعی همچون پتروشیمی و فولاد می توان خام فروشی در این بخش ها را به صادرات محصولاتی باارزش افزوده بالا تبدیل کرد که این فرآیند برای بهبود درآمدهای صادرات غیرنفتی کشور زمان بر است، با این حال در کوتاه مدت درآمد صادرات غیرنفتی کشور پس از لغو تحریم ها افزایش می یابد. اما منظر سوم به موضوع سرمایه گذاری باز می گردد. یکی از امیدبخش ترین موارد بعد از لغو تحریم ها ورود سرمایه های خارجی به کشور است. تردیدی نیست که ورود سرمایه های جدید برای اقتصادی که ویژگی مهم آن در حال حاضر تنگنای اعتباری و کمبود منابع از یک سو و نیاز بخش های مختلف اقتصادی به سرمایه گذاری می باشد باعث تحول در این بخش می شود، اما موضوع مهم این است که فضای کسب و کار در اقتصاد ایران و پیچیدگی های بوروکراسی تا چه حد پذیرای سرمایه گذاران خارجی است و آیا با رفع تحریم های خارجی، تحریم های داخلی نیز که در راهروهای تودرتوی ادارات دولتی، نفس فعالان اقتصادی را گرفته لغو می شود و اجازه فعالیت به سرمایه گذاران خارجی را می دهد؟ ! مسئله دیگر در ارتباط با سرمایه گذاری خارجی به موضوع بخش های بالادستی و کلان اقتصاد در مقایسه با بخش های خرد باز می گردد. اقتصاد ایران طی سال های متمادی با پدیده توسعه یافتگی نامتوازنی مواجه شده است که یک جنبه مهم آن، توسعه در بخش های بالادستی و عقب افتادگی در بخش های پایین دستی است. نمونه بارز این مسئله در صنایعی از جمله نفت، پتروشیمی، فولاد و کشاورزی قابل مشاهده است. به این ترتیب که طی دهه های گذشته در توسعه میادین نفتی، احداث کارخانه های تولید فولاد خام و توسعه معادن سنگ آهن، در تولید محصولات اولیه و خام پتروشیمی مثل اوره و آمونیاک و همچنین در تولید انواع محصولات باغی روند رو به رشدی داشته ایم، اما به دلیل غفلت از صنایع پایین دستی از جمله پالایش فرآورده های نفتی، عدم تکمیل زنجیره صنعت فولاد، برای تولید محصولات نهایی، غفلت از تولید محصولات پیشرفته پتروشیمی و اتکا به تولید محصولات خام و کم ارزش در این بخش و عقب ماندگی در صنعت بسته بندی و برند سازی مواد غذایی و میوه نتوانسته ایم ارزش افزوده قابل قبولی از تولیدات خود به دست آوریم و صادرات ما به مواد اولیه محدود شده است. این در حالی است که سرمایه گذاران، ورود به عرصه های تولیدات خام و مواد اولیه ایران نظیر نفت را سودآورتر می دانند، حال آن که با وجود نیازهای اقتصاد ایران به جذب سرمایه در این بخش ها، نیاز اصلی اقتصاد ایران به جذب سرمایه و ورود تکنولوژی مربوط به بخش های پایین دستی و خرد است که احتمال جذب سرمایه در آن بخش ها اندک است.
امیدی که از راس اقتصاد به کف آن تسری نمی یابد
با این حال آن چه در زمینه رفع تحریم ها بیش از همه برای اقتصاد ایران موثر است، تزریق امید به اقتصاد ایران است. برخلاف نگاه های مکانیکی گذشته به اقتصاد، امروز اهمیت ذهنیت ها و روحیات جامعه بر اقتصاد که خود را در مفهوم انتظارات متبلور می سازد، موجب شده است تا اهمیت فضای روانی و سیاسی بر اقتصاد بیش از پیش باشد. در همین ارتباط لغو تحریم ها برای اقتصادی که سال ها منتظر این اتفاق بوده است در عین این که ممکن است به دلیل فزونی انتظارات از واقعیت های قابل تحقق، اثر منفی بگذارد، اما می تواند بخشی از رکود موجود را نیز درمان کند، چرا که بخشی از رکود به دلیل خودداری از تقاضا و معطل ماندن برای نتیجه مذاکرات و رفع تحریم ها بود که اکنون می توان امیدوار بود که این بخش از تقاضا وارد بازار شود و رکود کاهش یابد، اما این اتفاق زمانی می افتد که دولت بتواند فضای سیاسی مثبت ایجاد شده در پی رفع تحریم ها را به کف اقتصاد ایران و همه فعالان اقتصادی از جمله آحاد مردم منتقل کند. اتفاقی که دولت در تحقق آن توانمند نیست و نشان داده نمی تواند در عرصه اقتصاد داخلی موج مثبت بیافریند. آخرین نمونه از این دست به موضوع بسته خروج از رکود باز می گشت که دولت نتوانست متناسب با اجرای این بسته (فارغ از اجرای ضعیف و همراه با تاخیر زیاد آن) فضای روانی اقتصاد را تکان دهد. در هر صورت دوران پساتحریم دورانی است که دولت برای بهره برداری از لغو تحریم ها نیازمند تجدیدنظر جدی در سیاست گذاری ها و عملکردهای خود است. تجدیدنظری که دیده نمی شود. تجدیدنظری که باید در نوع نگاه آن ها به جذب سرمایه گذاری خارجی و تغییر اولویتهای جذب سرمایه از صنایع بزرگ و بالادستی به صنایع خردتر، دانش بنیان تر و کوچکتر که اشتغال زاتر است صورت گیرد و در وهله بعد توان اجرایی و مدیریت افکارعمومی در اقتصاد را به سمت تحرک بیشتر، تلاش سنگین تر و خوش بینی به رفع رکود ببرد. باید منتظر ماند و دید که آیا دولت از فرصت طلایی پساتحریم استفاده می کند؟ !
***************************************
روزنامه ایران**
چشمانداز روشن آینده روابط چین و ایران/ شی جینپینگ (H.E.Mr.Xi Jinping)
اینجانب بنا به دعوت جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران از کشور ایران به طور رسمی دیدار و درخصوص تحکیم روابط چین و ایران و مسائل مهم منطقهای و بینالمللی به طور جدی تبادل نظر خواهیم کرد تا روابط دوجانبه را به سطح بالاتری ارتقا دهیم.
این نخستین دیدارم از ایران است، اما من و بسیاری از مردم چین نسبت به پیشینه کشور باستانی و زیبای ایران ناآگاه نیستیم، زیرا جاده ابریشم دو ملت بزرگ را به هم متصل کرده است و داستانهای جالبی مانند داستان زیر در کتب تاریخی ثبت شدهاند.
بیش از دو هزار سال قبل در امپراتوریهان غربی (202 پ.م. الی 8 م)، دستیار «جانگ چیان» (Zhang Qian) فرستاده چین عازم ایران شده و مورد استقبال گرم ایرانیان قرار گرفت. در زمان امپراتور «تانگ» و امپراتور «سونگ» چین پس از قرن هفتم، ایرانیان زیادی برای طلب علم، امور پزشکی و تجارت راهی چین میشدند، آثار آنها در شهر «شیان» و «گوانگجو» مشهود است. در قرن سیزدهم، سعدی شاعر بزرگ ایرانی، شرح سیاحت خود در «کاشغر» منطقه خودمختار «اویغور» در «سینکیانگ» چین را در اشعارش آورده است. در سلسله «مینگ» (1644 الی 1368 میلادی) در قرن پانزدهم، آقای «جنگ هه» (Zheng He) در صدر ناوگان بزرگ هفت بار به دریای غربی سفر کرد و در این سفرها، سه بار به منطقه هرمز واقع در جنوب ایران رسید.
ابریشم چینی در ترکیب با ظرافت و نبوغ ایرانیان در شهرت جهانی فرش مرغوب ابریشمی ایران سهیم بود؛ صنعتگران چینی از مواد کبالت به نام «سلمان» که در ایران کشف شده، برای تولید ظروف چینی به رنگهای آبی و سفید استفاده میکردند. ظروف لاکتراشی و سفالی چینی و همچنین فناوری کاغذسازی، متالورژی، چاپ و باروتسازی چینی از طریق ایران به غرب آسیا و حتی به اروپا و منطقههای دورتر رواج یافت و انار، انگور، زیتون، شیشه و ظروف نقرهای و طلایی از ایران و اروپا وارد چین شد.
دو تمدن بزرگ در جاده خشک و دریایی ابریشم که هزاران کیلومتر امتداد دارد، پس از طی راههای طولانی به یکدیگر رسیدند و دوستی میان ملتهای دو کشور برقرار و ماندگار شد و اکنون، مصداقی است از شعر سعدی که میگوید: «هر چه نپاید، دلبستگی را نشاید.»
در طول تاریخ، چین و ایران سهم بزرگی در ایجاد «جاده ابریشم» و آمیختگی تمدن شرق و غرب داشتهاند و معاملات دوستانه دو کشور پس از برقراری روابط سیاسی طی 45 سال دقیقاً تفسیر روحیه جاده ابریشم یعنی همبستگی و اعتماد متقابل، سود متقابل، بخشش و گنجایش، همکاری بر پایه «برد- برد» محسوب میشود.
پس از برقراری روابط دیپلماتیک دو کشور در سال 1971 میلادی، مناسبات چین و ایران با گذراندن تحولات بینالمللی، از روند توسعه سالم و پایدار برخوردار بوده است. دو طرف حتی در زمانهای سخت یکدیگر را درک و حمایت کردهاند. در مذاکرات پیرامون توافق جامع هستهای، طرف چینی تعهد ایران را درخصوص عدم توسعه سلاحهای هستهای تحسین کرده و از تلاشهای ایران جهت صیانت از حقوق مشروع خود حمایت نموده و نقش مثبت ایران جهت رسیدن به توافق هستهای را مثبت ارزیابی میکند. در روزهای آینده ما به همکاری نزدیک با ایران ادامه خواهیم داد تا از اجرای بی نقص «برجام»، اطمینان حاصل کنیم. در حوزه بازرگانی و تجاری، حجم مناسبات دوجانبه از رقم دهها میلیون دلار در دهه هفتم قرن گذشته به 52 میلیارد دلار در سال 2014 میلادی افزایش یافته است. چین برای 6 سال متوالی جایگاه بزرگترین شریک تجاری ایران را حفظ کرده است. در عین حال مبادلات فرهنگی دو کشور روزافزون است. فاصله دور قادر به جدا کردن دوستی عمیق نیست، دوستی بین دو ملت به قوه محرک مهم توسعه روابط چین و ایران تبدیل شده است.
مناسبات مسئولان دو کشور، نقش مهم و تعیین کننده را برای روابط دوجانبه دارد. طی سالهای اخیر من با جناب آقای دکتر روحانی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران چندین بار ملاقات داشتهام، بویژه در ماه سپتامبر سال گذشته در حاشیه همایش هفتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد، درباره توسعه جامع روابط دوجانبه در فصلی جدید به توافقات مهمی دست یافتیم. در سال 2013 ابتکار ایده «یک کمربند و یک جاده» یعنی «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «راه ابریشم دریایی قرن 21» را مطرح کردم که مورد استقبال ایران قرار گرفته است. چین و ایران به عنوان دو مقصد مهم در امتداد جاده ابریشم، از احیای این جاده سرشار از صلح و دوستی و همکاری انتظارات زیادی دارند. چین در حال اجرای سیزدهمین برنامه توسعه پنج ساله بوده و ایران نیز برنامه ششم توسعه را اجرا خواهد کرد و راهبرد توسعه دو طرف که مکمل یکدیگر هستند، دارای پتانسیل عظیمی است.
معتقدم همکاری چین و ایران در چارچوب «یک کمربند و یک جاده» میتواند در این زمینهها پیگیری و تقویت شود:
- ما اعتماد سیاسی متقابل را تقویت و پایه همکاری را مستحکمتر میسازیم. اعتماد، کلید موفقیت است و بدون اعتماد مبادلات بین انسانها و کشورها میسر نمیشود. کشورهای امتداد جاده ابریشم در مبادلات بیش از دو هزار ساله به اعتماد، دوستی و همکاری دست یافتهاند. طی 45 سال پس از برقراری روابط سیاسی، چین و ایران مشکلات و موانع را برطرف کرده و دوستی دیرینه را محکمتر ساخته و همکاریهای فیمابین شاهد دستاوردهای برجستهای بوده است. اکنون ما باید با توجه به روحیه مذکور، هماهنگی سیاستها را تقویت و کماکان از ملاحظات اصولی یکدیگر حمایت کنیم تا اجماع نظر بیشتری حاصل شده و پایه محکمتری را برای همکاری دوجانبه ایجاد کنیم. ما روابطی مبتنی بر مشارکت جامع راهبردی را برقرار خواهیم کرد و ارتباطات بین احزاب، دستگاههای قانونگذاری و استانها و شهرها را گسترش داده و همکاریهای چندجانبه از جمله سازمان همکاری شانگهای، سیکا، سازمان ملل متحد و غیره را تقویت و اعتماد سیاسی متقابل را به طور مستمر تقویت و محتوای روابط راهبردی را غنیتر خواهیم ساخت.
- ما روی اصل «منافع متقابل» و «برد- برد» و «رونق و توسعه مشترک» پافشاری میکنیم. پس از اجرای سیاست اصلاحات و «در باز اقتصادی» طی بیش از 30 سال، اقتصاد چین از رشد قابل ملاحظهای برخوردار بوده است. حجم اقتصادی چین در رتبه دوم جهانی قرار دارد و در حوزههای سرمایه، تکنولوژی، تجهیزات و غیره مزیتهای بزرگی داشته و ایران با منابع و نیروی کار فراوان و پتانسیل عظیم بازار در مرحله مهم روند صنعتی شدن و مدرنسازی قرار دارد. چین و ایران از لحاظ منابع و مزیتهای همکاری بسیار مکمل یکدیگر هستند. اجرای «برجام»، فرصت جدیدی را برای توسعه روابط فیمابین فراهم خواهد آورد. چین آمادگی دارد با پیوند دادن استراتژی توسعه با ایران و استفاده از مزیتهای دو طرف، همکاریهای مبتنی بر اصل منافع متقابل را گسترش دهد تا بیشتر به نفع دو ملت بوده و رفاه و رونق مشترک تحقق یابد.
- ما شبکه پیوند راهها و همکاری عملی را تقویت میکنیم. شبکه پیوند راهها محور ابتکار «یک کمربند و یک جاده» است. راهاندازی شبکه پیوند راهها باید توجه خود را به کشورهای آسیایی و حوزه زیربنایی حمل و نقل متمرکز سازد. چین در حوزههایی از جمله راهآهن، برق، مخابرات، ماشینآلات، متالورژی و مصالح ساختمانی دارای مزیتهای آشکار و رقابتی بوده و در سال 2014 چین با اختصاص 40 میلیارد دلار، صندوق جاده ابریشم را تأسیس کرد تا از پروژههای کشورهای در امتداد جاده خشکی و دریایی ابریشم حمایت کند. ایران در مرکز تردد شرق و غرب آسیا واقع شده و جایگاه و موقعیت مطلوبی دارد. چین آمادگی دارد همکاری در حوزه جادهسازی، راهآهن، دریایی و اینترنت با ایران را گسترش داده و گذرگاه شرق و غرب آسیا را ایجاد کند تا تجارت و سرمایهگذاری کشورهای در امتداد این جاده را تسهیل کرده و هزینههای گردش فرا ملی افراد، کالا و سرمایه را کاهش داده و همکاریها در زمینههای منابع، انرژی و صنعت را تعمیق دهد.
- ما براساس اصل در باز و فراگیر بودن، مبادلات فرهنگی را ترغیب میکنیم. به قول چینیها، «انسانها از طریق دل با یکدیگر آشنا میشوند.» ضربالمثل فارسی «دل به دل راه دارد» نیز هم معنای آن است. کشورهای مختلف، ملیتهای مختلف و تمدنهای مختلف در تبادلات فرهنگی باید روی یادگیری متقابل و همزیستی و هماهنگی پافشاری کنند. فرهنگ چین و ایران نقاط قوت متفاوت دارد. ملت دو کشور در جریان رفت و آمدها از یکدیگر میآموختند. ما باید تبادلات در زمینههای فرهنگ، آموزش و پرورش، مطبوعات، انتشارات و گردشگری را گسترش داده و مبادلات بین جوانان و دانشآموزان را تشویق کنیم تا روحیه جاده ابریشم نسل به نسل انتقال یابد و ملت دو کشور دست به دست یکدیگر به جلو حرکت کنند.
انار، میوهای است که در زمان قدیم از ایران وارد چین میشد، نماد زایش و باروری است و در چین به سمبل رونق و رفاه تبدیل شده است. در عین حال انار شاهد رفت و آمدهای دوستانه مردم در امتداد جاده ابریشم بوده و همچنین گویای نائل آمدن دستاوردهای بیشتری در زمینه همکاری دو کشور در آینده است. پکن و تهران چند هزار کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند، اما دوری مسیر، نمیتواند مانع نزدیکی و همکاری دو کشور شود و نمیتواند از تقویت مراودات و دوستی دو ملت ممانعت کند. ما آمادگی داریم با تشریک مساعی با ایران چشمانداز روشنی را در آینده روابط چین و ایران ترسیم کنیم.
***************************************
روزنامه جام جم**
بیتوجهی به اقتصاد مقاومتی، چرا؟ دکتر حجتالله عبدالملکی
روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی مجددا به موضوع اقتصاد مقاومتی اشاره کرده و خواستار توجه جدی مسئولان به اجرای این سیاستها شدند؛ اما چرا تاکنون به اجرای این سیاستها توجهی نشده است؟
1ـ متاسفانه برخی مسئولان هنوز معنای اقتصاد مقاومتی را براساس تحلیل خود تعبیر میکنند، اما این سیاست به آن معناست که اقتصاد در برابر هجمههای خارجی و تحریمها مقاوم باشد. مثلا اینکه اخیرا اعلام شده سرمایهگذاری شرکتهای خارجی، اجرای سیاست اقتصادمقاومتی را تسریع میکند، با معنای اصلی این سیاستها در تضاد است.
2ـ اقتصاد مقاومتی بر این پیشفرض بنا میشود که دشمنی دشمنان ما مخصوصا دشمنان غربی دائم ادامه پیدا میکند و هرگز تمام نخواهد شد؛ این، پیشفرض اقتصاد مقاومتی است. در چنین شرایطی اقتصاد مقاومتی به ما میگوید که باید از منابع داخلی حداکثر استفاده را بکنیم تا به پیشرفت برسیم. به بیان بهتر شرایطی داریم که بستر اجرای اقتصاد مقاومتی با موانع و محدودیتی مواجه است و مانع تحقق اهداف مکتب اقتصاد اسلامی میشود. مکتب اقتصاد اسلامی در ذاتش عنصر مقاومت را دارد، یعنی اگر مکتب به خوبی اجرا شود، نظامی که پیش خواهد آمد یک نظام اقتصادی مقاوم خواهد بود. اما اگر میبینیم اقتصاد ما مشکلات اساسی دارد به دلیل فاصله گرفتن با مکتب اقتصاد اسلامی است.
3ـ همه کشورها در راستای تحقق مکتب اقتصادی خود نظام اقتصادی را به گونهای طراحی میکنند که از موانع پیش رو بتوانند عبور کنند. این نظام که امروز در موردش صحبت میکنیم ماحصل مکتب اقتصاد اسلامی است بنابراین ما باید اصل نظام اقتصاد مقاومتی را طراحی کنیم و در مرحله دوم آن را اجرا کنیم.
4ـ البته این سوال مطرح است که چرا ما تاکنون نتوانستیم اقتصاد مقاومتی را محقق کنیم. ابتدا در بعد طراحی، احتیاج به اسناد بالادستی داریم که این اسناد موجود است، اما نظریه عملیاتی موجود نیست، مثلا مشخص نیست وزارتخانهها، مصرفکنندگان و تولیدکنندگان هر کدام باید چه کاری را انجام دهند. این کار وظیفه افراد مختلف با محوریت دولت است اما دولت تاکنون این اهتمام را نداشته است.
5 ـ برخیها مدعی هستند ممکن است دولت درک درستی نسبت به اقتصاد مقاومتی نداشته باشد که من این را قبول ندارم و اگر بپرسند کدام نهاد حاکمیتی بهترین درک را از اقتصاد مقاومتی دارد، باید بگویم که قوه مجریه، چون هم توان علمی، هم توان اجرایی و هم تجربه دارد. اما بحث اینجاست که دولت نمیخواهد اقتصاد مقاومتی را اجرا کند و چون نمیخواهد اجرا کند در مرحله طراحی نیز آن را درست طراحی نمیکند. به عنوان مثال، سازمان مدیریت برنامهریزی بهعنوان حاکم بر شورای اقتصاد و با همکاری دستگاهها یک مجموعه برنامه اقتصاد مقاومتی را با ۶۵۰ ماده طراحی میکند. وقتی این برنامه تقدیم رهبر معظم انقلاب میشود، ایشان میفرمایند خیلی از این برنامهها وظایف روزمره دستگاهها است و برخی مقدماتی است و خیلی از این برنامهها اصلاً اقتصاد مقاومتی نیست.
6 ـ رهبر انقلاب تاکنون چند بار روی این موضوع تاکید کردهاند که بازوی اجرای اقتصاد مقاومتی مردم هستند. برای اینکه مردم بتوانند در اجرای اقتصاد مقاومتی ایفای نقش کنند دولت باید برای ورود و مشارکت آنها برنامهریزی کند. اما دو اشکال در عملکرد دولت وجود دارد؛ یکی اشکالات رویکردی یا مبنایی و دیگری مشکلات عملیاتی است.
7ـ در هر حال، دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی بسیار تعلل میکند و همین امر باعث نارضایتی رهبر انقلاب از روند اجرای این سیاست شده است و مسئولان باید در این زمینه اهتمام بیشتری به خرج دهند و فقط به تدوین برنامه اکتفا نکنند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
چشمان بسته آمریکا بر جنایات نوسلطان/محمد ایرانی
رابطه بین دولت ترکیه با تروریستهای داعش در سوریه که طی هفتههای اخیر اسناد بسیاری درباره آن منتشر شده، از جمله واقعیاتی است که دولت اوباما و رسانههای به اصطلاح مستقل آن ترجیح دادهاند چشمان خود را بر آن ببندند، به جای آنکه نسبت به خطراتی که یک متحد از کنترل خارجشده ناتو با اقداماتش برای منطقهای متشنج ایجاد کرده، هشدارهای لازم را بدهند.
در واقع، رابطه نزدیک آنکارا با داعش بویژه پس از برملا شدن همکاریهای طرفین در خرید و فروش نفت و دست داشتن شماری از مقامات ردهبالای ترکیه در این امر که با واکنش «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری آشفته ترکیه همراه شد، میتوانست به یکی از داغترین و جنجالیترین سوژههای رسانههای آمریکایی بدل شود؛ اینکه یک رهبر خودکامه (اردوغان) در اندیشه سرنگونی رهبر کشور همسایه (بشار اسد) است و وی به سرویسهای اطلاعاتی خود اجازه همکاری با تروریستها به منظور دست زدن به حملات مرگبار و متهم کردن سوریه به آن و متقاعد کردن قدرتهای بزرگ برای انجام حملات هوایی علیه ارتش سوریه را داده است.
پس از آنکه این توطئه در زمینهسازی مداخله مورد نظر اردوغان شکست خورد، وی به حمایت از تروریستها در داخل سوریه از طریق ارائه تسلیحات و تداوم مسیر ترانزیتی ایمن به منظور تردد کامیونهای حامل نفت تروریستها به بازار ترکیه، ادامه داد. داستان تا جایی پیش رفت که برخی از دست داشتن پسر اردوغان در دلالی نفت سخن گفتند. شرایط به نحوی پیش رفت که یک رهبر مخالفان ترکیه با به جان خریدن خشم رئیسجمهور ترکیه، در صدد افشای توطئه دستگاههای اطلاعاتی ترکیه از جمله اسناد مهم درباره دست داشتن آنکارا در تجارت نفت با داعش برآمد. دولت ترکیه بلافاصله با متهم کردن این منتقد به «خیانت» وی را مورد پیگرد قانونی قرار داد.
اما مشکل این سوژه داغ خبری تا جایی که به دولت آمریکا و رسانههای آن مربوط میشود، این است که رجب طیب اردوغان متحد آمریکا در ناتو محسوب میشود که دولتش تمام هم و غم خود را معطوف پلید نشان دادن بشار اسد بهعنوان تهدیدی جدی کرده است. هنوز توطئه دروغین صورتگرفته از سوی رسانههای اصلی و رهبران سیاسی آمریکا درباره استفاده ارتش سوریه از گاز سارین علیه مردم غیرنظامی از یاد نرفته است که برای منحرف کردن اذهان مردم آمریکا درباره ضرورتهای ورود آمریکا به جنگ، طراحی شده بود. داستان حمله با سارین آنگونه که از سوی جان کری وزیر خارجه آمریکا، دیدهبان حقوق بشر و دیگر منابع «قابل احترام»(!) ارائه شده بود، مسؤولیت کشته شدن صدها غیرنظامی در خارج دمشق در 21 آگوست 2013 را برعهده اسد قرار داده بود و این امر به دستاویزی قدرتمند در واشنگتن برای طراحی توطئههای متنوع علیه دولت بشار تبدیل شده بود. با این حال شماری از رسانههای مستقل نسبت به پیشداوری در این رابطه و فقدان مدارک درباره مسؤولیت داشتن دولت بشار اسد هشدار دادند.
همانطور که «قطعیت»(!) وجود سلاحهای کشتار جمعی در یک دهه پیشتر در عراق نشان داد، هر فرد مهمی در واشنگتن به دروغپردازیهای خود درباره نقش دولت سوریه در حمله با گاز سارین ادامه داده و اینکه اسد با به کارگیری سلاحهای شیمیایی از «خطوط قرمز» اوباما عبور کرده است. برای مدتی سناریوی دست داشتن اسد در این حمله، خوراک خبری رسانههای اصلی آمریکا بود و اوباما حتی به نشان دادن ضعف متهم شد تا اینکه بررسیهای اطلاعاتی نشان داد اسد هرگز چنین کاری نکرده و این دامی از سوی تروریستها علیه دولت سوریه بوده است.
اینکه شماری از رسانههای سرشناس آمریکا چون نیویورکتایمز، واشنگتنپست و دیگر رسانههای شناختهشده چشمان خود را بر سوژه داغ دست داشتن ترکیه در جنایات جنگی جدی میبندند، مسبوق به سابقه است اما این سوال مطرح است که مردم آمریکا درباره عملکرد رسانههای سرشناس خود که نتوانستند درباره دروغهای دولت وقت درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق که به وقوع جنگی خانمانسوز منجر شد، افشاگریهای لازم را بکنند، چه میاندیشند؟ همین رسانههایی که با دست روی دست گذاشتن و عدم افشاگری درباره اعتبار اسناد ارائهشده از سوی دولت آمریکا درباره دست داشتن دمشق در حمله شیمیایی، رویداد مشابهی را رقم زدند.
در عین حال اکنون کاملا مشهود است که اگر اوباما حماقت میکرد و دستور بمباران علیه دولت سوریه را به تلافی حمله سارین در سال 2013 میداد، به احتمال بسیار برندگان این امر داعش و جبهه..النصره بودند که مسیر را برای فتح دمشق هموار میدیدند و فاجعه انسانی به مراتب وخیمتری نسبت به فجایع کنونی را رقم میزدند.
سیاستهای دوگانه رسانههای آمریکایی در چگونگی پوشش اظهارات «ارن اردم» معاون حزب جمهوریخواه خلق ترکیه که از جمله احزاب مخالف اردوغان محسوب میشود، مشهود است که به طور علنی دولت اردوغان را به جلوگیری از تحقیقات درباره نقش ترکیه در تهیه گاز سارین متهم کرد که گفته میشود برای تروریستهای مرتبط با القاعده برای استفاده در سوریه ارسال شده است. اردم در اظهاراتی در پارلمان و خطاب به خبرنگاران از پیگردی قضایی سخن گفت که با شماره 2013/120 در دفتر دادستان کل شهر آدنا واقع در جنوب ترکیه آغاز شده بود که در نهایت از مسیر خود خارج شد. اردم اعلام کرد دفتر دادستان با استفاده از نظارتهای فنی کشف کرد یک تروریست القاعده به نام «هیم کساب» گاز سارین را به دست آورده است.
اردم در کنفرانسی خبری گفت: «شنود مکالمات تلفنی روند تهیه گاز در مکانی مشخص و در عین حال روند تهیه موشکهایی که مخازن حمل این گاز مرگبار را شلیک کنند را افشا میکند. با این حال بهرغم چنین مدارک مستدلی هیچ فردی در این رابطه دستگیر نشده است. 13 نفر در مرحله اول تحقیقات بازداشت شدند که چندی بعد آزاد شدند که این امر خط بطلانی است بر تمام ادعاهای دولت مبنی بر مبارزه با تروریسم».
اردم تصریح کرد عاملان اجازه یافتند از مرز عبور کرده و وارد سوریه شوند و تحقیقات جنایی نیز متوقف شد. در عین حال «علی شکر» دیگر معاون حزب جمهوریخواه خلق اعلام کرد دولت ترکیه با ادعای اینکه روسیه گاز سارین را ارائه داده، باعث انحراف افکار عمومی شده مبنی بر اینکه اسد، مردم خود را با گاز سارین کشته است و آمریکا باید در سوریه مداخله نظامی کند.
افشاگریهای اردم که در مصاحبه با شبکه راشاتودی روسیه نیز تکرار شد، دفتر دادستان آنکارا را بر آن داشت دست به تحقیقاتی درباره اردم به اتهام خیانت بزند. اردم با دفاع از خود اعلام کرد اقدامات دولت درباره پرونده سارین باعث خدشهدار شدن وجهه بینالمللی ترکیه شده است. وی افزود چندین بار تهدید به مرگ شده است.
رسوایی مربوط به قاچاق نفت از سوی داعش به بازار ترکیه از جمله مواردی بود که دولت ترکیه را با مشکلات تازهای روبهروکرد و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه باعث شرمندگی اوباما در عدم اقدام درباره منبع اصلی درآمدهای داعش شد. این امر اوباما را بر آن داشت برای حفظ ظاهرخواستار همکاری اردوغان در این رابطه شود. اکنون اینکه داعش و دیگر گروههای تروریستی از حدود 100 کیلومتر از مرز ترکیه برای ورود نیرو و مایحتاج استفاده میکنند، دیگر برملا شده است.
این در حالی است که مقامات روسیه درباره اینکه داعش آزادانه در حال حمل نفت از طریق صدها کامیون به داخل ترکیه است ابراز تعجب کرده بودند. مسکو در عین حال بلال اردوغان، پسر 34 ساله اردوغان را به سود بردن از معامله نفتی با داعش متهم کرد که البته وی این اتهام را رد کرد.
روسیه چندی بعد اعلام کرد سرنگونی یک جنگنده سوخو 24 روسی در مرز سوریه و ترکیه در 24 نوامبر که به کشته شدن خلبان منجر شد، به دلیل خشم اردوغان از نابودی عملیات نفتی پسرش با داعش صورت گرفته است.
اوباما و رسانههای اصلی آمریکا در حادثه سرنگونی جنگنده روس به حمایت از ترکیه برخاستند در حالی که در قبال قربانیان روس بمبگذاری تروریستی در پرواز توریستی در صحرای سینای مصر، حتی ابراز همدردی هم نکردند. اینکه ترکیه در اقدامی جسورانه هواپیمای روسی را سرنگون کرد از رفتار آنکارا به پشتوانه ناتو و آمریکا حکایت دارد. دولت آمریکا و رسانههای سرشناس آن توجهی به مدارک موثق مبنی بر اینکه ترکیه در کنار دیگر متحدان آمریکا نظیر عربستان و قطر در حال کمک و پشتیبانی از گروههایی تروریستی چون القاعده و داعش هستند، نکردند. برعکس واشنگتن این سناریوی مضحک را در پیش گرفته که عربستان، ترکیه و دیگر کشورها نسبت به مبارزه با تروریسم جدی هستند(!)
بهرغم همه این واقعیات، دولت آمریکا و رسانههایش همچنان به سناریوسازیها و دروغپردازیهای خود ادامه میدهند. با وجود آنکه اسناد و شواهد از دست داشتن احتمالی ترکیه در روند طیشده برای حمله شیمیایی نیروهای تروریستی در حومه دمشق حکایت دارد، واشنگتن و رسانههایش نهتنها به چنین جنایتی نپرداختند، بلکه به پیگیری سیاست تغییر رژیم سوریه ادامه میدهند و ترکیه گستاخانه در حال حمایت از گروههایی است که جز کشتار و بیخانمانی ارمغانی برای منطقه به دنبال نداشتهاند.
حقیقت در منظر رسانههای آمریکایی آن چیزی است که آنها به مخاطبان خود میدهند، نه آنچه واقعیت دارد. اگر چنین بود، دست داشتن ترکیه در حمله با گاز سارین در حومه دمشق سوژهای داغ برای پوشش بود اما آمریکا به اردوغان و اقداماتش نیاز دارد. قاچاق نفت، ارسال گاز سارین برای تروریستها، تلاش برای تغییر رژیم و... اینها جنایاتی است که سلطان نوعثمانی باید پاسخگوی آنها باشد.
***************************************