صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  اقتصادی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۶۶۴۷
کشور ایران در گذشته نه چندان دور، مبدأ و منشأ بسیاری از علوم بوده و در مسیر جاده‌ی ابریشم در جایگاه ویژه قرار داشته و هم ‌اکنون نیز از نظر تولید علم و سایر ظرفیت‌های علمی و تکنولوژیکی متناسب با موضوع، در ردیف 2 تا 10 کشور اول جهان، از نظر زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در ردیف سه کشور برتر منطقه، از نظر ظرفیت‌های صنعتی دارای امکانات بالفعل و بالقوه فراوان، از نظر صنایع و سایر توانمندی‌های نظامی در گروه صادرکنندگان سلاح و تجهیزات نظامی به حدود 40 کشور جهان و از نظر محصولات و صنایع دریایی نیز دارای وضعیت منحصر به فردِ بالقوه و بعضاً بالفعل در زمینه‌های مختلف می‌باشد.
پایگاه بصیرت / احمدرضا هدایتی
انقلاب اسلامی ایران از بدو تولد با هجمه‌ها و فشارهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی دشمنان مواجه بوده و بی‌تردید این رفتار خصمانه و بخصوص جنگ تحمیلی و تحریم‌های ظالمانه غرب، تأثیرات منفی قابل ملاحظه‌ای بر ساختار اقتصادی آن برجای گذاشته است، اما در عین حال نباید فراموش کنیم که با لطف و عنایت الهی، کشور ایران در ردیف یکی از ثروتمندترین کشورهای بالقوه جهان قرار دارد و لذا قاعدتاً نباید از فشارهای مورد اشاره به ‌عنوان مانع جدی در روند رشد و پیشرفت کشور نام برد.
به ‌عنوان مثال؛ برخورداری کشور ایران از نیروی کار جوان، مستعد و متعهد و همچنین انبوه نخبگان متخصص و با انگیزه و متخلق به اخلاق و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و نیز فرهنگ و تمدن غنی و کهن این مرز و بوم، ثروت‌های ارزشمندی محسوب می‌شوند که باید از آنها به ‌عنوان داشته‌های معنوی نامحسوس نام برد، ثروتی که  بسیاری از کشورهای جهان از مزیت‌های برتری‌ساز آن محروم هستند.
به لحاظ طبیعی نیز کشور ما نه‌ تنها در کنار آب‌های آزاد جهان واقع شده و در یک موقعیت جغرافیایی کاملاً استراتژیک با شرایط و ویژگی‌های منحصر به فرد قرار دارد و از مزیت‌های طبیعی فوق‌العاده‌ای برخوردار است، بلکه با قرار گرفتن بین سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا، می‌تواند به عنوان حلقه واسط این سه قاره عمل نموده و با گسترش راه‌های ترانزیتی خود، از این موقعیت استثنایی بیشترین بهره را عاید خود نماید. درست به همین دلیل است که در جریان جنگ جهانی دوم، از ایران به ‌عنوان پل پیروزی نام برده شده است.
در مورد منابع طبیعی ایران هم باید به یاد داشته باشیم که؛ کشور ما از نظر نفت و گاز دارنده دومین ذخایر نفت و گاز جهان و از نظر کمیت و تنوع مواد معدنی، دارای جایگاه هفتم در جهان است، از نظر شرایط جوی نیز دارای آب و هوای متنوع و موقعیت‌های کشاورزی فوق‌العاده با محصولات مرغوبِ تقریباً انحصاری مانند زعفران، برنج، پسته، خرما، چای، خاویار و سایر محصولات و ظرفیت‌های بالقوه فراوان می‌باشد، همچنین از نظر موقعیت گردشگری و جاذبه‌های توریستیِ طبیعی و تاریخی نیز ایران جزء 10 کشور برتر جهان و از نظر تعاملات تجاری در ارتباط با یک بازار 370 میلیون نفری در منطقه قرار دارد.
علاوه بر این؛ کشور ایران در گذشته نه چندان دور، مبدأ و منشأ بسیاری از علوم بوده و در مسیر جاده‌ی ابریشم در جایگاه ویژه قرار داشته و هم ‌اکنون نیز از نظر تولید علم و سایر ظرفیت‌های علمی و تکنولوژیکی متناسب با موضوع، در ردیف 2 تا 10 کشور اول جهان، از نظر زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در ردیف سه کشور برتر منطقه، از نظر ظرفیت‌های صنعتی دارای امکانات بالفعل و بالقوه فراوان، از نظر صنایع و سایر توانمندی‌های نظامی در گروه صادرکنندگان سلاح و تجهیزات نظامی به حدود 40 کشور جهان و از نظر محصولات و صنایع دریایی نیز دارای وضعیت منحصر به فردِ بالقوه و بعضاً بالفعل در زمینه‌های مختلف می‌باشد.
همه این موارد در حالی است که به جز در موارد خاص، بسیاری از کشورهای به اصطلاح توسعه یافته یا در حال توسعه، بدون برخورداری از این مواهب الهی و حتی در شرایطی به مراتب سخت‌تر، به موقعیت فعلی خود دست یافته‌اند. با این‌حال ممکن است این سؤال به ذهن متبادر شود که چرا در بیان علت موفقیت کشورهای مذکور، نقش پررنگ ابزار، امکانات و فن‌آوری‌های نوین در این کشورها مورد غفلت قرار گرفته است؟
در پاسخ به این پرسش باید به یاد داشته باشیم که ابزار و فن‌آوری‌های نوین چیزی نیست که خداوند آنها را خلق کرده و از ابتدا در اختیار انسان قرار داده باشد، بلکه دانش و فن‌آوری‌های نوین، خود حاصل تلاش و فعالیت همین گروه از کشورها بوده و از همان ابتدا امکان تولید آن برای همه کشورهای جهان وجود داشته و هم ‌اکنون نیز امکان دست‌یافتن به آن با شرایطی به مراتب آسان‌تر برای همه کشورهای جهان مهیاست.
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است، که به یُمن تلاش‌های صورت گرفته در سطح جهان، امروز دیگر نیاز نیست از نو برای طراحی همه ابزار و امکانات و کشف و کسب همه علوم مورد نیاز، اقدام نماییم و این امکان وجود دارد که بدون پرداختن هزینه‌های سنگینِ آزمون و خطا، به بسیاری از ابزار و امکانات و فن‌آوری‌های نوین موجود در نقاط مختلف جهان دست پیدا کنیم.
البته در این رابطه نمی‌شود برای همه کشورهای جهان یک نسخه اقتصادی مشابه و مشترک تجویز کرد، اما قطعاً مطالعه عملکرد کشورهای موفق در این زمینه و بومی‌سازی تجارب آنها در چارچوب نقشه و نظام اقتصاد اسلامی می‌تواند نقش مؤثری در کشف علل ناکامی‌ها و در عین‌ حال، یافتن راه‌کارهای مناسب برای سرعت بخشیدن به روند رو به رشدِ پیشرفت همه‌ جانبه کشور، در بخش‌های مختلف بخصوص در بخش اقتصاد با محوریت «اقتصاد مقاومتی» مورد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی داشته باشد.
بررسي‌های کلی شرایط اقتصادی اعم از؛ ثروت طبیعی، ثروت تولیدی و ثروت نامحسوس کشورهای جهان نیز گوياي آن است که به رغم تمام تلاش‌های صورت گرفته از سوی کشورهای در حال توسعه، در مجموع سهم سرمايه‌هاي انساني و اجتماعي در توليد ملی کشورهایی مانند کشور ما بسیار اندك است، به‌ گونه‌اي كه از مجموع کشورهای جهان، 63 كشور صادر كننده مواد خام (عمدتاً جهان سومی) با برخورداري از 36% منابع انساني، 20% امكانات فيزيكي و 44% از منابع طبيعي، فقط 6/4% از توليد ثروت جهاني و از 100 كشور در حال توسعه از جمله ايران با 56% منابع انساني، 16%  امكانات فيزيكي و 28% از منابع طبيعي حدود 9/15% از توليد ثروت جهاني را به خود اختصاص داده‌اند و متقابلاً 29 كشور صنعتي (توسعه يافته) با 67% منابع انساني، 16% امكانات فيزيكي و در مجموع17% منابع طبيعي،بيش از 6/79% توليد ثروت جهاني را از آن خود ساخته‌اند.
البته این موضوع در مورد برخی از کشورها مانند آمریکا مصداق ندارد، زیرا این کشور با طول عمری کمتر از 250 سال توانسته است با برخورداری از منابع طبیعی مناسب مانند؛ نفت و گاز و همچنین کشاورزی فعال و اتکاء به سیاست‌های استعماری اتخاذ شده از سوی سردمدارانش، به ‌تدریج به بزرگترین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود، البته رشد اقتصادی این کشور دست‌خوش فراز و فرودهای متعدد بوده است، اما موفقیت این کشور را باید حاصل سوء ‌استفاده دولتمردان آن از موقعیت جنگ جهانی دوم برای تولید و فروش انواع تسلیحات و تجهیزات نظامی و سپس انواع ماشین‌ آلات و محصولات صنعتی به کشورهای متخاصم دانست.
اگر چه آمریکا در بدو پیدایش خود گرفتار جنگ‌های داخلی گسترده بوده، اما در جنگ جهانی دوم نقش تأثیرگذاری داشته است، لیکن به علت فاصله زیاد تا میدان نبرد، از آتش جنگ در داخل خاک خود در امان مانده و همین مسئله سبب شده تا فرصت مناسبی برای جلب و جذب نخبگان و دانشمندان سایر کشورها کسب نماید و اقتصاد ورشکسته خود را ابتدا از طریق ایجاد و گسترش صنایع نظامی و توسعه‌بخش کشاورزی و سپس با ایجاد و توسعه سایر صنایع و پرداختن به فن‌آوری‌های نوین،در حد شگفت‌آوری احیاء نموده و ارتقاء دهد.
کشور ژاپن یکی دیگر از قدرت‌های اقتصادی جهان به شمار می‌رود که تا چندی پیش در جایگاه دوم اقتصاد جهان قرار داشت و هم‌اکنون در ردیف پنج کشور برتر جهان قرار دارد، با این حال شرایط این کشور با آمریکا کاملاً متفاوت است، ژاپنی‌ها پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک کشور شکست‌ خورده، در شرایط اقتصادی بسیار نامطلوبی قرار گرفتند و این در حالی بود که سهم آنها از منابع طبیعی به ‌عنوان یکی از سه مؤلفه اصلی تولید ثروت، فقط به 1 تا 2% می‌رسید،به ‌عنوان مثال؛ در موضوعی مانند کشاورزی، تنها 17% از خاک این کشور زلزله‌ خیز که از جزایر مختلف و پراکنده تشکیل شده، مستعد کشاورزی شناخته شده است.
اما این مشکل مانع کار ژاپنی‌ها نشد و آنها توانستند با تقویت دو عامل دیگر، یعنی تهیه و تأمین امکانات و زیرساخت‌های لازم با 18% سهم و به ‌ویژه توسعه منابع انسانی یعنی علم و دانش نیروهای متخصص و ماهر با 80% سهم، نه ‌تنها شکاف ناشی از فقدان منابع طبیعی را برطرف نمایند، بلکه24% از سهم تولید جهانی را به خود اختصاص داده و در زمان خود به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شوند. به‌ گونه‌ای که در حال حاضر علاوه بر درآمد حاصل از صدور محصولات پیشرفته صنعتی و درآمد ناشی از سرمایه‌گذاری در سایر کشورها، صدور علم و تکنولوژی نیز، یکی از مهمترین عوامل تولید ثروت در این کشور محسوب می‌شود.
کشور کره نیز اگر چه پیشرفت پر فراز و نشیب خود را تا حدود زیادی مرهون فن‌آوری‌های نوین است، اما از نظر منابع طبیعی در شرایط بهتری از هم‌نژادهای ژاپنی خود قرار نداشت و تا حدود پنجاه سال قبل، این کشور از بولیوی و موزامبیک فقیرتر بود، اما مدتی پس از جنگ توانست با برنامه‌ریزی مناسب و اصولی و از طریق حمایت از بخش صنعت و ایجاد شرکت‌های بزرگی مانند؛ هیوندا و سامسونگ، میانگین رشد اقتصادی خود را به 7% در سال رسانده و با سرعتی پر شتاب، به ‌تدریج کشورهایی مانند؛ نیوزلند و اسپانیا را پشت سر گذاشته و در سال 1996 با پیوستن به سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، سرانجام با 23 هزار دلار درآمد سرانه، در گروه ثروتمندترین اقتصادهای صنعتی در حال توسعه جاخوش کند.
در میان کشورهای در حال توسعه؛ کشوری مانند مالزی نیز وجود دارد که مدت استقلال آن حتی به پنجاه سال هم نمی‌رسد، کشوری که قلع و کائوچو مهمترین اقلام صادراتی آن را تشکیل می‌داد و دائماً با همسایگان خود بر سر مسائل مرزی نزاع داشت، اما در حال حاضر نام همین کشور کوچک آسیایی نیز در فهرست کشورهای در حال توسعه قرار دارد.
شاید در بین کشورهای مورد اشاره، شرایط رشد اقتصادی کشور چین که از آن به‌ عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور نام برده می‌شود، دارای شرایط متفاوت‌تری باشد، چرا که اولاً علی‌رغم فقر حاکم بر ساختار اقتصادی و اجتماعی این کشور در سال‌های گذشته، بخش عمده توسعه اقتصادی آن در کمتر از سه دهه اخیر رخ داده است، ثانیاً کشور چین از نسبت جمعیتی بسیار بالایی در مقایسه با سایر کشورها برخوردار است، جمعیتی که بیش از 50% آنها ساکن روستاها و در بخش کشاورزی فعال هستند و ثالثاً مانند بسیاری از دیگر کشورها، منابع طبیعی موجود در این کشور به هیچ‌وجه جوابگوی نیازهای فراوان صنایع توسعه یافته‌ی آن نیست و به همین دلیل است که بخش تولیدی کشور چین، با اشتهایی فوق‌العاده و سیری‌ناپذیر،در حال بلعیدن مواد خام و منابع طبیعی سایر کشورهای جهان است.
ذکر مجدد این نکته ضروری است که؛ شرایط و اصول و ارزش‌های حاکم بر محیط کسب و کار ایران اسلامی، تا حدود زیادی با کشورهای مورد اشاره متفاوت است، زیرا از یک‌سو این اصول در تضاد با منافع نظام سرمایه‌داری موجود در آمریکا و غرب که فقط ثروت و رفاه یک گروه خاص و بسیار محدود را تأمین و تضمین می‌کند، قرار دارد و از سوی دیگر شیوه‌های اقتصادی نظام سوسیالیستی را زیر سؤال می‌برد و استفاده از ابزار و روش‌های قهرآمیز برای بهره‌کشی از نیروی انسانی مانند آنچه در این کشورها رخ می‌دهد را مردود می‌داند.
بنابراین؛ رشد و پیشرفت همه ‌جانبه کشور در همه ابعاد آن، به ‌ویژه در «بُعد علمی» و نیز برای تحقق «اقتصاد مقاومتی»، مستلزم تهیه نقشه راه جامع و کاملاً بومی با نگاه به تمام ظرفیت‌های موجود و قابل دسترس در این بخش‌هاست، البته این مفهوم بدان معنا نیست که طی عمر با برکت انقلاب اسلامی، هیچ‌گونه دستاوردی در این زمینه کسب نشده است، بلکه بیانگر این واقعیت است که به علل مختلف از جمله؛ تمرکز بر دفع تهدیدات خارجی و رفع بحران‌های داخلی، در برخی از موارد به علت عدم شایسته‌سالاری و سوءمدیریت و اولویت‌گذاری نادرست در بخش اجرایی و نیز عادت به خام فروشی و اتکاء بیش از حد به درآمد نفت و در یک کلام کم‌ توجهی به منویات راهبردی و کاربردی رهبری، نتوانسته‌ایم در حد شایسته و متناسب با مواهبی که در اختیار داشته‌ایم، اهداف والای انقلاب اسلامی در این زمینه‌ها یعنی رشد علمی و اقتصادی را محقق سازیم.
با این‌ حال، همان‌ گونه که اشاره شد، دستاوردهای36 سال گذشته انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با همه مشکلات تحمیلی به آن، در قیاس با حکومت پنجاه ساله شاهنشاهی و نیز در مقایسه با بسیاری از دیگر کشورهای منطقه و جهان، حیرت‌آور و جهشی بوده و این حرکت پرشتاب نشان می‌دهد، همانگونه که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) فرمودند و نائب بر حق ایشان امام خامنه‌ای بارها بر آن تأکید کرده‌اند؛«ما می‌توانیم»، مشروط بر آنکه باور کنیم که همانند دیگران، برای ما نیز طی نمودن مسیر پیشرفت، با اتکاء به منابع و نیروهای درون‌زا و با کمترین وابستگی به دیگران و چه بسا با شرایطی سهل‌تر، میسر است.
نام:
ایمیل:
نظر: