آمریکا نمی تواند به سادگی روسیه را از ایران جدا کند و از سوی دیگر روسیه هم خیلی نمی تواند از تصمیم های رادیکالی ترامپ جلوگیری کند. به نظر می رسد تصمیمات رادیکالی ترامپ یک امر خیلی پایداری نخواهد بود. تصمیمات رادیکالی ترامپ هم در میان افکار عمومی درونی و هم در میان دایره نخبگانی خودش، موانعی دارد و هم مانع متحدین خودش مثل اتحادیه اروپا را دارد و هم مانعی در کشورهای معظم مثل روسیه و چین و بقیه کشورهای دیگر دارد
همچنان که پیش بینی می شد، دونالد ترامپ با ورود به کاخ سفید اقدامات تهاجمی خود علیه ایران و به ویژه برجام را آغاز کرد و دولت وی به بهانه فعالیت های موشکی ایران، خواستار جلسه شورای امنیت شد که البته نتیجه ای در بر نداشت. ترامپ همچنین ایران را در لیست هفت کشور مسلمانی قرار داد که از ورود شهروندان آنها به آمریکا جلوگیری کرده است.
ترامپ تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا وی در جهت افزایش فشارها علیه ایران تا سرحد یک برخورد نظامی است؟ یعنی سیاست های شتابزده و دیوانه وار او در حالی که تشویق دولت های مرتجع عربی و انگلیس را به همراه دارد، در جهت مقابله نظامی با ایران پیش خواهد رفت؟ ابراز دوستی ترامپ با روسیه و از آن طرف همکاری های نظامی ایران و روسیه آیا می تواند به ممانعت روس ها از تقابل ترامپ با ایران منجر شود؟
دکتر سیامک باقری، کارشناس مسائل هسته ای و استراتژیک در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار گروه بین الملل بصیرت به این سوالات پاسخ می دهند:
بصیرت: به دنبال برگزاری جلسه اضطرای شورای امنیت سازمان ملل به درخواست آمریکا جهت بررسی آزمایش موشکی جدید ایران، مسئولان جمهوری اسلامی ایران بار دیگر تاکید کردند که آزمایش های موشکی ایران نقض قطعنامه 2231 سازمان ملل نیست. اگر موافق باشید یک مرور اجمالی کنیم که چرا این آزمایش های موشکی نقض قطعنامه های سازمان ملل نیست؟
دکتر باقری: برنامه های موشکی و آزمایش های موشکی به جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه نقض برجام محسوب نمی شود و قطعنامه 2231 هم بر آن تاکید دارد. بین برجام و قطعنامه رابطه این همانی برقرار نیست که اگر قطعنامه لغو شود، برجام نقض خواهد شد یا اگر برجام نقض شود، قطعنامه لغو خواهد شد؛ چنین رابطه ایی در مذاکرات و نتایج برجام برقرار نشده است. فلذا برنامه های موشکی نقض برجام نیست، همچنین برنامه و آزمایش های موشکی نقض قطعنامه هم نیست و به طور صریح در خود قطعنامه 2231 ذکر شده است که این اقدامات نمی تواند نقض قطعنامه باشد. از سوی دیگر آنچه در پاراگراف سه ضمیمه ب برجام آمده است، مشخص می کند که این اقدامات موشکی ایران، نقض برجام نیست.
در این زمینه آمده است که از ایران خواسته می شود که هیچ فعالیت مرتبط با موشک های بالستیکِ طراحی شده که قابلیت حمل تسلیحات هسته ای را دارند، انجام ندهد. در این قسمت دو نکته اساسی وجود دارد: اول این که کلمه «خواسته» یک توصیه هست و نه یک باید و الزام. دوم هم این که گفته است که موشک های بالستیکی که دارای قابلیت حمل تسلیحات هسته ای هستند را مد نظر دارد، که اساسا این موضوع جزء برنامه های موشکی ایران نیست. بنابراین از این بابت هم فعالیت های موشکی ایران نقض برجام نیست. سوای این موضوع، جمهوری اسلامی ایران یک تعهدات 10 یا 15 ساله ای در قالب برجام داده و قرار است در مسیر تعهدات بلند مدت، راستی آزمایی هم صورت بگیرد و تاکنون در این زمینه جمهوری اسلامی ایران نشان داده است. اساسا برنامه هسته ای اش به سمت برنامه تولید بمب هسته ای نیست. وقتی که نظارت های شدید به اعتراف خودشان بر روی برنامه هسته ای ما گذاشته شده است، دیگر معنا و مفهوم ندارد که بگویند موشک های بالستیک و یا دوربرد، نقض قطعنامه 2231 هست.
هدف آن ها این است که در بحث هسته ایی فشارهایی را بر جمهوری اسلامی ایران وارد کنند تا منویات جمهوری اسلامی ایران را دچار فرسایش کنند، اما مستقیما سر بحث هسته ای نمی روند و به موضوع موشک ها متوسل شده اند و این موضوع را با موضوع هسته ای ارتباط داده اند که بتوانند از این طریق اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کنند. چرا که صرف موشک ها به هیچ وجه کشورهای جهان و افکار عمومی را نمی تواند متقاعد کند که علیه جمهوری اسلامی ایران قواعد سختگیرانه بین المللی وضع کنند. چون برنامه های موشکی برای هر کشور حکایت دفاعی دارد و این امر ضروری است به ویژه برای کشوری که در یک منطقه پرآشوبی قرار دارد. و تهدیدات بالفعلی در روبروی خودش دارد و هیچ عقل سلیمی این موضوع را نقض نمی کند. بنابراین چرا مدام این بحث را مطرح می کنند که برنامه موشکی ایران نقض قطعنامه است؟ برای این که می خواهند موضوع موشک های ما را با موضوع هسته ای با هم پیوند بزنند که از این طریق یک عملیات روانی جهانی، افکار عمومی تهیج کنند و از آن طرف دولت ها را علیه جمهوری اسلامی ایران به یک اجماع مجدد برسانند.
از سوی دیگر آنهایی که دارای فهم زیادی در نظام بین الملل هستند و در دولت های مختلف و حتی دولت های اروپایی هستند، اعلام کردند که برنامه موشکی ایران، نقض قطعنامه ها نیست. جالب اینجاست که گزارش 6 ماهه اول که توسط آقای آمانو از برنامه هسته ای ایران داده است از برنامه موشکی ایران ابراز نگرانی کرد، اما استدلالی که برای ابراز نگرانی اش وجود داشته این بود که ایران اقداماتی در ارتباط با برنامه موشکی خود انجام ندهد که روح و هدف کلی برجام را نقض کند. یعنی او هم می فهمد از این که برنامه موشکی ما نقض قطعنامه ها نمی تواند باشد و صریحا هم نمی تواند اساسا هیچ یک از بندهای برجام را مورد نقض قرار دهد. بنابراین این یک حرکت سیاسی و جنگ روانی است و نوعی فرار به جلویی است که آمریکایی ها در این ارتباط دنبال می کنند.
بصیرت: به نظر شما با توجه به روی کار آمدن ترامپ و درخواست فوری دولت جدید آمریکا مبنی بر برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت در بحث موشکی ایران و سخنان موافق با آمریکا از سوی برخی اعضای شورای امنیت در این جلسه، آیا روند تهدیدات علیه جمهوری اسلامی افزایش خواهد یافت. چه سناریوهایی برای این موضوع می شود مطرح کرد؟ یعنی جنس تهدیدات چگونه خواهد بود؟
دکتر باقری: اساسا سیاست آمریکا پس از انقلاب اسلامی و در دوران همه روسای جمهوری آمریکا این بوده که هیچ وقت موضوع جمهوری اسلامی ایران از سطح تهدیدات آمریکا تنزل پیدا نکرده است. و همواره روسای جمهور آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را یک تهدید امنیتی برای خودشان فرض کرده اند. به همین جهت همواره تلاش کرده اند به گونه ایی جمهوری اسلامی ایران را به واسطه همین ایران هراسی محدود کنند. در واقع آمریکایی ها با طرح تهدید بودن جمهوری اسلامی همواره تلاش کردند با امنیتی کردن موضوع ایران، جلوی قدرت یابی و ارتقای قدرت ملی ما را بگیرند. به این دلیل که آمریکایی ها یک دولت مستقل غیر وابسته به امپراطوری نظام سلطه را تحمل نمی کنند.
اما چرا آمریکایی ها ایران را تهدید می دانند؟ در پاسخ باید گفت که مثلا ترامپ مطرح می کند که کشور ایران به دنبال ثروتمند شدن و قدرتمند شدن است و قصد دارد که دنیا را کنترل کند، پس بنابراین ما نخواهیم گذاشت. در جای دیگر هم ترامپ می گوید هم اکنون ایران به قدرت منطقه ای تبدیل شده است. پس آنها نگران قدرت گرفتن ایران هستند. در جای دیگر هم می گوید ایران به طرز باور نکردنی قدرتمند و ثروتمند خواهد شد. پس قدرتمند شدن و ثروتمند شدن جمهوری اسلامی ایران به این معنا است که ایران به یک بازیگر نافذ و نفوذ ناپذیر و تاثیرگذار در نظام بین الملل تبدیل شده است. پس نگرانی آنها از بحث هسته ای و موشکی ایران نیست، نگرانی آنها از قدرت و ثروت جمهوری اسلامی ایران است. اگر این را فرض بگیریم به نظر می رسد بی تردید جنس تهدیدهای آمریکایی، جنس نظامی نخواهد بود. در این جا چند نکته اساسی وجود دارد:
اولین نکته این است که آمریکایی ها در وضعیتی نیستند که بتوانند تهدید نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام و پیاده کنند. آمریکا در درون خودش به شدت دچار فروپاشی است. علائم فروپاشی کاملا در تحلیل های انتخاباتی نامزد دموکرات و هم خود آقای ترامپ وجود داشته است. پس بنابراین وضعیت شکننده درونی آمریکا به او اجازه نمی دهد که اقدامات برون مرزی نظامی را انجام دهد.
دومین نکته این است که ترامپ بارها گفته است که ما در بیرون حمایت از دولت های وابسته به آمریکا را تعهد نمی کنیم، یعنی این که پول و هزینه آن را آمریکا. به گفته او اگر کشورهایی حاضر هستند که آمریکا از آنها حفاظت کند، باید هزینه آن را خودشان پرداخت کنند. پس به این معنا است که آمریکا از حیث اقتصادی دچار مشکلات عدیده ای است و نمی تواند جنگ ها را اداره کند.
سومین نکته این است که آمریکا دچار تنش های متعدد اجتماعی و سیاسی است. این تنش های سیاسی به هیچ عنوان اجماع در داخل آمریکا ایجاد نمی کند که بتواند یک جنگی یا یک اقدامات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال کند. غیر از این هم اجماع دولت های جهانی را نمی توانند، به دست آورند و با توجه به مواضع آقای ترامپ و مسائلی که در حال حاضر در نظام بین الملل ایجاد کرده خیلی از دولت ها با او همراه نخواهند بود. اما تهدید به صورت غیرنظامی دنبال خواهد شد. به این صورت که سعی دارند به گونه ای تلاش کنند که تعهدات برجامی خودشان را انجام ندهند. آمریکایی ها با استفاده از خلاء های داخل برجام و با استفاده از فرصت های در درون برجام که خانم کلینتون گفت و آقای ترامپ هم آن را اجرا می کند و تفسیرهایی که از برجام می خواهند ارائه دهند، سعی می کننداز این طریق تعهدات برجامی خودشان را عمل نکنند. اگر تعهدات برجام عمل شود اعتقاد دارند ایران یک کشور قدرتمند و ثروتمند خواهد شد. پس نبایستی تعهدات برجام بر عهده خودشان را انجام دهند.
چهارمین نکته این است که هدف آمریکا محدودسازی فرصت های برجامی ایران است. برجام در هر نوع و هر شکلی و ضعف هایش یک فرصت هایی ممکن است برای ایران ایجاد کرده باشد. یکی از سناریوهای ترامپ در آینده این است که هر نوع فرصتی که از ناحیه برجام برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود، آنها را محدود کند و یا از بین ببرد. ترامپ می گوید من به شدت مراقب این قرارداد خواهم بود که ایرانی ها فرصتی در آن نداشته باشند.
پنجمین نکته این است که آمریکائی ها می خواهند فشار و تحریم های اقتصادی که مبتنی بر برجام باشد را علیه ایران وارد کنند. این که مسئله موشکی را تحت نقض قطعنامه 2231 مطرح می کنند به این دلیل است که می خواهند یک سری تحریم ها و فشارهای اقتصادی تحت برجام علیه ما دنبال کنند. یعنی با توسل به خود برجام فشارهای اقتصادی را اعمال کنند.
ششمین نکته این است که آمریکایی ها چون توانایی رویارویی مقابله مستقیم با ایران را ندارند، به دنبال این هستند که برنامه های سد نفود و محدودسازی جمهوری اسلامی ایران را دنبال کنند و این به صورت نیابتی است که کشورهای نائب هم هزینه های خودشان را خودشان بپردازند. یعنی آمریکا با کشورهایی که در منطقه انگیزه مقابله با ایران را دارند وارد یک نوع معامله ایی شود تا علیه ایران برخورد کنند.
در سایر موارد آمریکایی ها خیلی توانایی خاصی برای مقابله با ما ندارند. اما این که آنها می توانند این کار را کنند به نظر من با عملکردی که ترامپ از خودش نشان داده است خیلی هم توفیق علیه جمهوری اسلامی ایران نداشته اند. البته این بستگی دارد که در داخل جمهوری اسلامی ایران و تصمیم گیران در حوزه سیاست خارجی و دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه و با چه موضع قاطعانه ایی با این موضوع برخورد کنند.
اگر مواضع قاطعانه انقلابی در مقابل ترامپ نداشته باشیم و مواضع انفعالی صورت بگیرد. بدون تردید آقای ترامپ گام های متعددی را خواهد برداشت و نه تنها برجام را از اساس از بین می برد حتی ممکن است برجام های دیگری را هم بر ما تحمیل کند.
بصیرت: کشور امارات از تصمیم ترامپ درباره لغو روادید 7 کشور مسلمان حمایت کرد و از طرفی وزیر دفاع دولت ترامپ هم با همتای عربستانی خود علیه ایران گفتگو کرد. به نظر شما این دسته از کشورهای عربی آیا از خامی ترامپ در منطقه علیه ایران استفاده خواهند کرد؛ یعنی آیا دولت جدید آمریکا را به سوی مواجهه نظامی با ایران سوق خواهند داد؟
دکتر باقری: این کشورها انگیزه این را دارند که آمریکا را در مقابل ایران قرار دهند یا نوعی تقابل در منطقه ایجاد کنند. رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و بازیگران ضد انقلاب که در آمریکا و اروپا هستند به دنبال این هستند که اقدامات نظامی گرایانه آمریکا علیه ایران را تحریک کنند. اما آنها بازیگران تابعی در سیاست آمریکا علیه ایران هستند. اساسا آمریکایی ها پس از جنگ سرد به دنبال جهانی هستند که مبتنی بر هژمون آمریکایی ها باشد. یعنی هر نوع دولت مستقلی را فرو بنشاند و هر نوع ایدئولوژی که مقابل لیبرال دموکراسی باشد را از درون دچار فرسایش کنند. از این حیث از سال 1990 به بعد دولت هایی که در آمریکا بر سر کار آمده اند تمام تلاش آنها این بوده است که خاورمیانه را به زعم آنها محل تقابل تمدن هاست را کنترل کنند و یا دولت های مستعد را در نطفه خفه کنند. دولت کلینتون همین برنامه ها را در منطقه داشت، اما با رویکرد محورهای سیاسی و اقتصادی دنبال می کرد. در دوره بوش پسر حمله نظامی علیه هفت کشور از جمله جمهوری اسلامی ایران مطرح شد. در دوره اوباما با توجه به این که سیاست های حمله به هفت کشور بوش پسر با شکست مفتضحانه ای روبرو شد، جنگ درون تمدنی با ایجاد داعش و کمک همه جانبه به جریان های تروریستی دنبال شد و یک نوع جنگ درون تمدنی، با هدف فرسایش گفتمان مقاومت و گسیل دادن تروریست ها به سمت مرزهای جمهوری اسلامی تا ایران را بی ثبات سازند و فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را دنبال کنند. الان هم ترامپ به یک نحوه دیگری ورود کرده و عنوان کرده هفت کشوری که نام برده به صورت نمادین است هم چنان که بوش اعلام کرد به هفت کشور حمله خواهد کرد که به صورت نمادین خواهد بود. در واقع آنها یک نگاهی دارند که خاورمیانه به عنوان قلب جهان و خاستگاه اصلی اسلام با محوریت انقلاب اسلامی و اندیشه حضرت امام(ره) باید مهار و کنترل شود و از بین برود. فلدا ترامپ با این نماد هفت به دنبال یک حرکت اجماع سازی و با تکنیک های خاص خودش است که هنوز این تکنیک ها بر ملا نشده است.
بصیرت: با توجه به نزدیکی روسیه و پوتین به ترامپ و از طرفی روابط نزدیک روسیه با ایران، دولت روسیه تا چه اندازه می تواند مانع از تصمیمات رادیکال ترامپ علیه ایران گردد؟
دکتر باقری: اگر چه ابراز دوستی هایی بین ترامپ و پوتین مطرح شده است، به نظر می رسد که ترامپ یک بازی پیچیده ای را دنبال می کند. اگر فرض بگیریم که موضوع غرب آسیا یک موضوع بسیار مهم است و کلید مسائل آمریکا در موضوع جهانی دولت ترامپ هست، بنابراین حوادثی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است یک پای آن دولت روسیه به میان می آید و یک سری بازی های آمریکایی در منطقه را به هم زده است. فلذا آمریکایی ها برای جبران خسارت هایش در منطقه، سعی دارد بازی پیچیده اش را دنبال کند که بتواند روس ها را از موضوع منطقه ایی و همراهی با گفتمان مقاومت را از دور خارج کند. این یکی از اقدامات است. اگر ترامپ بخواهد این کار را کند باید امتیازات بسیاری را به روس ها بدهد تا روس ها را در بحث ایران با خود همراه کند. بحث اوکراین، سوریه و مستقل، نفود ناتو در منطقه و اقداماتی که آمریکایی ها در اطراف روسیه انجام می دهند، این ها مسائلی است که باید این نکات را با روس ها حل کنند. بدون تردید این مسائل در ارتباط با روس ها به این سادگی نمی توانند حل شود.
به نظر می رسد آمریکا نمی تواند به این سادگی روس ها را از جمهوری اسلامی ایران جدا کند و از سوی دیگر هم روسیه خیلی نمی تواند از تصمیم های رادیکالی ترامپ جلوگیری کند. به نظر می رسد تصمیمات رادیکالی ترامپ یک امر خیلی پایداری نخواهد بود.
تصمیمات رادیکالی ترامپ هم در میان افکار عمومی درونی و هم در میان دایره نخبگانی خودش، موانعی دارد و هم مانع متحدین خودش مثل اتحادیه اروپا را دارد و هم مانعی در کشورهای معظم مثل روسیه و چین و بقیه کشورهای دیگر دارد و افکار عمومی جهانی هم خیلی پذیرای این تفکر رادیکالی همسو با ترامپ نیست. بنابراین ترامپ با دشواری های بسیار زیادی روبرو است تا بتواند مانع جمهوری اسلامی ایران شود.
آخرین نکته این که مشکلات آمریکا در دوره مدیریت ترامپ به مراتب بیشتر از اوباما است. در واقع سیاست ترامپ باعث یک شکاف بزرگ در نظام بین الملل، بین دولت ها، ملت ها و بین درون ملت خودش ایجاد خواهد کرد. این شکاف ها مانع از اجرای سیاست های رادیکالی وی خواهد شد./
با تشکر از جناب دکتر باقری که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: وحید قاسمی