اين خبر حکايت از فعال شدن قطب سوم در انتخابات داشته و تا حدودي ميتواند وضعيت کنوني رقابتهاي سياسي را دگرگون سازد. طرح اين موضوع ضرورت توجه به رفتار سياسي اين جريان را معطوف به انتخابات سال آينده را يادآور ميشود. و اين سوال را مطرح ميسازد که در اردوگاه جريان احمدي نژاد چه سناريوهايي براي مواجهه با انتخابات رياستجمهوري دوازدهم و انتخابات شوراهاي پنجم پيشنهاد شده است؟ هر کدام از اين سناريوها با چه نقاط ضعف و قوتي برخوردارند و کدام يک اولويت اين جريان به حساب ميآيد؟
سناريوهاي انتخاباتي
حلقه نزديکان احمدينژاد که به محفلي از چندين نفر از نزديکان وي خلاصه ميشود و آنقدر وسيع و متفرق نيستند که بتوان آنان را در قالب گروههاي مختلفي طيفبندي کرد، پيش از ديدار احمدينژاد و رهبري در نهم شهريور ماه امسال به شدت معطوف به حضور وي در عرصه انتخابات بود. اما پس از ماجراي منع نامزدي احمدي نزاد توسط رهبري، گمانههاي مختلفي براي ادامه کار اين جريان مطرح شده است که در حلقه ياران او طرفداراني دارد. اين سناريوها را ميتوان به چند الگو تقسيم کرد:
1ـ حمايت از نامزدي خاص (مدل پوتين - مدودوف)؛
2ـ حضور نيافتن در هر دو انتخابات؛
3ـ حمايت از اصولگرايان يا روحاني؛
4ـ تمرکز بر انتخابات شوراها.
1ـ حمايت از نامزدي خاص (مدل پوتين - مدودوف)
مدل رفتاري روسي پوتين - مدودوف الگويي بود که جريان احمدينژاد تلاش داشت در انتخابات سال 1392 آن را محقق کند که با ردّ صلاحيت اسفنديار رحيم مشايي، اين الگو به شکست انجاميد. حال پس از نهي رهبري و با توجه به امکان نداشتن حضور احمدينژاد در عرصه انتخابات، اين الگو بار ديگر در انديشه بخشي از اتاق فکر اين جريان ايجاد شده و گويا ابعاد آن بررسي شده است.
پايگاه خبري بهارنيوز متعلق به اصلاحطلبان مدعي شد، يك فعال رسانهاي نزديك به احمدينژاد به خبرنگارشان گفته است: «فردي كه از فيلتر شوراي نگهبان عبور كند، به طور كامل توسط احمدينژاد مورد حمايت قرار خواهد گرفت و در همه سفرهاي تبليغاتي وي حضور خواهد يافت و براي افزايش آراي او سنگتمام خواهد گذاشت.»[2]
1ـ رئيسجمهوري در سايه معاون اول: اگر اين الگو به ثمر برسد، عملاً به معناي حاکميت احمدينژاد خواهد بود؛ چرا که مبتني بر اين الگو مغز متفکر در پشتپرده فردي که به رياستجمهوري رسيده، احمدينژاد خواهد بود.
2ـ بهرهگيري از سبد رأي احمدينژاد: حاميان احمدينژاد، به ويژه به دليل موج ايجاد شده درباره منع وي از كانديداتوري سخت معتقدند، كانديدايي كه مورد حمايت دكتر واقع شود، شانس بسيار بالايي براي پيروزي خواهد داشت. حمايت احمدينژاد از هر گزينهاي ميتواند وي را به پاستور برساند. «عبدالرضا داوري» در اين زمينه ميگويد: «هماکنون که احمدينژاد در صحنه حضور ندارد اين اقشار دچار يک نوع خلأ نمايندگي شدهاند. کسي نيست که خواسته و مطالبات آنان را نمايندگي کند به نظرم از الآن بايد براي اين بحران عدم وجود نماينده براي تودههاي محروم جامعه در انتخابات 96 تدبيري انديشيده شود. راه نمايندگي از تودههاي فرودست هم اين نيست که برخي به ظاهر بخواهند رفتار و گفتار احمدينژاد را شبيهسازي کنند بلکه براي جلب نمايندگي تودههاي فرودست جامعه نياز به يک پيوند عميق گفتماني و رفتاري با احمدينژاد است.»[3]
3ـ دو مرحلهاي شدن انتخابات: حضور نامزدي از اردوگاه احمدينژاد خواهد توانست انتخابات را سهقطبي کرده و با شکسته شدن آرا، انتخابات به مرحله دوم کشيده شود. در اين صورت، در مرحله دوم رقابت بين روحاني و نامزد مورد حمايت احمدينژاد خواهد بود. در اين مرحله رأي اصولگرايان هم جذب نامزد اين جريان خواهد شد و وي خواهد توانست پيروز انتخابات شود.
4ـ جلوگيري از جذب سبد آراي احمدينژاد از سوي اصولگرايان: اصولگرايان پس از منع رهبري مبني بر وارد نشدن احمدينژاد به عرصه انتخابات، مترصد بهرهبرداري و جذب کامل آراي احمدينژاد هستند. حضور نامزدي از اين اردوگاه مانعي براي اين امر خواهد بود و اصولگرايان را در محاق و بحران رأيآوري قرار خواهد داد.
1ـ رأي احمدينژاد قابل انتقال نيست: يکي از انتقادات وارد شده اين است که با وجود برآورد صورت گرفته، رأي احمدينژاد به فرد ديگري قابل انتقال نيست و فرد جايگزين نخواهد توانست به واسطه اتکا به حمايت وي پيروز انتخابات شود.
2ـ ردّ صلاحيت گزينههاي جايگزين: هر گزينهاي که از سوي اين جريان وارد ميدان انتخابات شود و انتساب به احمدينژاد داشته باشد، به احتمال زياد از سوي شوراي نگهبان احراز صلاحيت نخواهد شد.
3ـ دوقطبيسازي: هر گزينه با اين خاستگاه وارد انتخابات شود، زمينه را براي دوقطبيسازي فراهم خواهد آورد و اين خلاف منويات رهبري است. در واقع، منع رهبري شامل هرگونه اقدام انتخاباتي است.
يکي از سناريوهاي مطرح در اين اردوگاه پس از نهي علني احمدينژاد از ورود به انتخابات از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضور نداشتن اين جريان در عرصه رقابت انتخاباتي سال 1396 است.
«علياکبر جوانفکر» از نزديکان آقاي احمدينژاد نيز در واکنش به شايعات منتشر شده در برخي از رسانهها و شبکههاي اجتماعي مبني بر حمايت احمدينژاد از يک کانديداي احتمالي در انتخابات رياستجمهوري سال آينده، آن را نادرست خواند و اظهار داشت: «دکتر احمدينژاد رئيس دولتهاي نهم و دهم به تازگي اعلام کرده است که در عمل به منويات مقام معظم رهبري، برنامهاي براي حضور در عرصه رقابتهاي انتخاباتي سال آينده ندارد.»[4]
گفته ميشود، وي به تازگي در پاسخ به غلامحسين الهام که نامزدي در انتخابات آينده را بررسي ميکند، گفته است: «حتي از شما که خيلي هم بهتان علاقهمندم نيز حمايت نميکنم. چون به آقا اعلام کردم که در انتخابات دخالت نميکنم، نميتوانم از شما حمايت کنم.»[5]
در آخرين اطلاعيه احمدي نژاد چنين آمده است:
«در رد برخي شايعات مبني بر حمايت اينجانب از کانديداي خاص در انتخابات سال آينده، و پيرو نامه مورخ ۹۵/۰۷/۰۶ اينجانب به حضور مقام معظم رهبري ، متواضعانه به استحضار مي رساند؛
۱- اينجانب عضو هيچ جناح و حزب و گروهي نيستم و خود را تنها قطره اي از اقيانوس زلال ملت ايران و خادم آنان مي شمارم و اين امر را يک افتخار ابدي مي دانم.
۲- از هيچ فرد يا جناح و حزب و گروهي حمايت نکرده و نخواهم کرد. اين موضع قطعي و غيرقابل تغيير اينجانب است.
۳- ممکن است برخي افراد يا جريانات و جناح ها به خاطر منافع گروهي ، اخبار و شايعاتي تحت عنوان حمايت از شخص خاصي به نقل از اينجانب منتشر نمايد. صريحا اعلام مي نمايم که اين نوع شايعات و اخبار حتي اگر از زبان نزديکان اينجانب باشد ، خلاف واقع است و قويا تکذيب مي شود.»[6]
1ـ منع رهبري به معناي حضور نداشتن: با توجه به منع رهبري امکان حضور آقاي احمدينژاد وجود ندارد؛ چرا که منع ايشان شامل حال همه اقدامات سياسي معطوف به انتخابات 96 خواهد شد. در همين راستا، کانال جبهه مستضعفين نوشت، احمدينژاد در پاسخ به اين پرسش که آيا در انتخابات حمايت خاصي خواهد کرد يا خير، گفت: «بنا به همان توصيه اساساً در انتخابات ورود فعال نخواهم داشت و قطرهاي در پاي ملت ايران پاي صندوقهاي رأي هستم.»[7]
2ـ منع رهبري به معناي عدم هرگونه فعاليت سياسي: برخي از اعضاي حلقه احمدينژاد از حضور در رقابت انتخاباتي فراتر رفته و تحليلشان از نهي رهبري را به معناي امتناع سياستورزي وي دانستهاند؛ از جمله عبدالرضا داوري ابراز داشته است: «نهي رهبر انقلاب از کانديداتوري دکتر احمدينژاد را به مفهوم امتناع سياستورزي ميفهمم و در اين دوران جديد، فعاليت در سپهر عمومي با چارچوب سياسي را براي دکتر احمدينژاد ممتنع ميدانم و معتقدم تا اطلاع ثانوي، حوزه فعاليت دکتر احمدينژاد و حاميانشان در سپهر سياسي قابل بازنمايي نيست و حاميان ايشان در صورت علاقهمندي به حضور اجتماعي، جبراً به حوزه فرهنگي يا علمي محدود شدهاند.»[8]
3ـ امکان نداشتن تأييد صلاحيت: با توجه به منع رهبري، امکان تأييد صلاحيت احمدينژاد در شوراي نگهبان وجود ندارد.
1ـ به فراموشي سپرده شدن: نداشتن فعاليت سياسي مؤثر موجب تضعيف اين جريان سياسي شده و سبب زوال حرکت احمدينژاد از عرصه سياسي کشور خواهد شد.
2ـ از دست دادن سبد رأي: فعاليت نکردن احمدينژاد به طور طبيعي به از هم گسيختگي سبد رأي وي منجر خواهد شد و کار را براي ادوار بعدي نيز دشوار خواهد کرد.
3ـ حمايت از اصولگرايان يا روحاني
يکي از ايدههايي که پس از قطعي شدن حضور نيافتن احمدينژاد مطرح شده است، حمايت وي از يکي از دو قطب اصلي رقابت سياسي سال 96 است.
برخي رسانهها در اين زمينه نوشتهاند: «برخي فعالان سياسي اصولگرا در هفتههاي اخير رايزنيهايي را براي اجراي يک سناريو آغاز کردهاند تا با حضور احمدينژاد در کمپين انتخاباتي نامزد نهايي اصولگرايان، سبد رأي او را به سبد رأي اين نامزد منتقل کنند. اما رئيسجمهور سابق در يک اقدام شبه اعتراضي تصميم گرفته در انتخابات آينده سکوت کند».[9]
برخي از تحليلگران سياسي معتقدند، رأي احمدينژاد در نهايت به نفع حسن روحاني خواهد بود. عباس سليمي نمين معتقد است، اين جريان همانطور که در سال 1392 به روحاني رأي داد، اين دوره نيز از بين اصولگرايان و اصلاحطلبان در نهايت به گزينه اصلاحطلب رأي خواهد داد.
نظر ديگري که گويا در برخي محافل نزديک به اين جريان مطرح شده، آن است که در حال حاضر که احمدينژاد از ورود به انتخابات رياستجمهوري منع شده است، امکان در اختيار گرفتن شوراي شهر پايتخت و انتخاب احمدينژاد به سمت شهردار تهران وجود دارد. اين سناريو ميتواند مسير را براي بازگشت وي به قدرت فراهم آورد.
تحليل نامزدي بقايي
نامزدي حميد بقايي را بايد در قالب سناريوي اول پوتين – مدودوف تحليل کرد. الگوي سال 1396 البته تفاوتهايي با الگوي سال 1392 دارد. در آن سال مشايي دست در دست احمدي نژاد براي ثبت نام به وزارت کشور رفت و رئيسجمهور عليرغم ممانعت هاي قانوني بطور آشکار حمايت خود را از مشايي اعلام نمود! اما در اين دوره سياست متفاوت شده و از خطاي راهبردي گذشته درس آموختهاند! اين جريان به خوبي ميداند که حمايت مستقيم احمدي نژاد از بقايي، تبعات نامطلوبي را براي وي به همراه خواهد داشت، که ميتواند به رد صلاحيت وي بينجامد. لذا همانطور که اشاره گرديد چند روز قبل از اعلام نامزدي بقايي، احمدي نژاد با صدور اطلاعيه اي اعلام داشت: « از هيچ فرد يا جناح و حزب و گروهي حمايت نکرده و نخواهم کرد. اين موضع قطعي و غيرقابل تغيير اينجانب است.»
اما حقيقت آن است که نام بقايي بدون نام احمدي نژاد اعتباري نخواهد داشت و در پس اسم وي اين نام احمدي نژاد است که به ميدان رقابت انتخاباتي وارد خواهد شد.
اين امر زماني محقق خواهد شد که بقايي بتواند صلاحيت هاي لازم براي حضور در عرصه انتخابات را از شوراي نگهبان کسب نمايد. تجربه نامزدي مشايي در انتخابات سال 1392، چندان چشم انداز اميدوار کننده اي را براي حميد بقايي نمايان نميسازد.
حميد بقايي هرچند توانسته از بخشي از اتهامات خود تبرئه شود، اما هنوز مسايلي وجود دارد که احتمال احراز صلاحيت او را کم ميکند. ملاحظه ديگر آن است که دوقطبي سازي افراطي فضاي انتخاباتي، خط قرمزي است که ورود کنشگران راديکال بسترساز را با موانعي روبرو خواهد کرد.
[1]- پارس نيوز، 30/11/95، کدخبر: 429770.
2- «پروژه جديد ياران احمدينژاد؛ معاون اولي او»، پايگاه خبري بهار، 6/7/1395، کد خبر: 117132.
3- «عبدالرضا داوري در گفتوگو با باشگاه تحليلگران مردمانه»، پايگاه خبري ـ تحليلي مردمانه، 12/8/1395، کد خبر: 491.
4- کانال تلگرام علياکبر جوانفکر (@aa_javanfekr)، 28/7/1395.
5- «احمدينژاد به غلامحسين الهام: به شما علاقهمندم اما از کانديداتوريتان حمايت نميکنم»، پايگاه خبري خبرآنلاين، 9/8/1395.
6- خبرگزاري ايسنا، 23/11/1395، کدخبر: 95112315797.
7- کانال تلگرام جبهه مستضعفين (@jebhe_mostazafin)، 15/8/1395.
8- «عبدالرضا داوري در گفتوگو با مستبين»، 2/8/1395، کد خبر: 91394.
9- پايگاه خبري ـ تحليلي پارسنيوز، 9/8/1395، کد خبر: 404140.