ضرورت است که این حرکت استمرار داشته باشد، ولی باید بسیار مراقب تکرار بود. تکرار و عادت وارگی این حرکت آفت بزرگ آن است. وقتی راهیان نور برای متولیان برگزاری و همچنین شرکت کنندگان به امری علی سویه و روزمره تبدیل شود و شأن آن از یک سفر روحانی به سفری تفریحی فروکاسته شود، نقطه آغاز انحراف است.
نور قبل از اینکه راهبر داشته باشد خود به جاده وجود انسان می زند و در قلب آن جای می گیرد. در ادبیات عامه از آن به عنوان طلبیده شدن یاد می شود. قبل از اینکه ما برویم خود به سمت ما می آید.
از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنیم. یکی از اهداف و ضرورت حرکت راهیان نور آشنایی مردم با مناطق جنگی و درک سختی برای تحصیل امنیت کشور و انتقال این معارف به دیگران بوده است؛ حرکتی که به یک معروف محبوب در بین سفرهای نوروزی خیل عظیمی از مردم کشور تبدیل شده است و مردم از اقصی نقاط ایران اسلامی خود را با هر وسیله ای به قربانگاه های اسماعیل های خمینی می رسانند و با بیعت دوباره با آرمان های ایشان مشق مقاومت و ایثار می کنند و قدر آرامش خود را پیدا می کنند.
تصور کنید جوانی که غرق در ابتلائات و عادات روزمرگی دست و پا می زند به این ضیافت دعوت شود. دعوتی که نه از طریق فرخوان های شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام و نه با پست و نامه و تلفن است، بلکه از طریق همان نوری که به قلب او خطور می کند، صورت می گیرد. پس تصمیم می گیرد که برای یک هفته تا ده روز، فارغ از همه تعلقات به مهمانی انوار رود. وقتی مقام معظم رهبری از این حرکت به عنوان ابتکار الهی یاد می کنند یعنی یک تیر و چند نشان. یک اینکه هرچقدر ما به نوبه خود در این حرکت نقش داشته باشیم کارگردان اصلی آن خداست و هیچکس حق مصادره شخصی و گروهی آن را ندارد. دوم به ظرفیت و استعداد بالقوه ای که در این حرکت وجود دارد اشاره می کنند؛ حرکتی که دو بعد فردی و اجتماعی را دربرمی گیرد.
از یک سو جوانان که این روزها تحت بمب باران رسانه ای مسموم و آلوده دنیای کفر قرار دارند با حضور در این مناطق نوعی بازیابی معنوی می شوند و از سویی دیگر مانع از فراموشی و تحریف تاریخ جنگ که از آفات هر اتفاق بزرگ تاریخی است می شود. چه بسا اگر این حرکت شکل نمی گرفت تا الان اثری از جنگ در بین مردم باقی نمی ماند و هرچه که بود را باید در لابلای کتب و اسناد تاریخی جستجو می کردیم؛ کاری که در تاریخ تشیع متاسفانه مسبوق به سابقه بوده و این عدم توجه به تاریخ و پاسبانی از ان لطمات زیادی به مکتب وارد آورده است.
بر اساس آمار های موجود هر سال بر خیل علاقه مندان و جستوگران معنویت به حضور در مناطق جنگی جنوب و غرب اضافه می شود تا جایی که اردوهای راهیان نور را می توان بزرگترین حرکت فرهنگی کشور دانست. برآورد ها حاکی از حضور 6 میلیون نفری مردم در نوروز 96 در مناطق عملیاتی است؛ آماری که نسب به سال قبل نزدیک به 20 درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین شاهد افزایش چشم گیر زائران خارجی در این مناطق هستیم، که این خود نشان دهنده عمق معارف موجود در این مناطق است که جاذبه آن فطرت آدمی را فارق از هر رنگ و ملیتی متأثر می کند و به سمت خود جذب می نماید؛ حرکتی که بیش از آنکه دولتی باشد خود مردم هستند که در سازماندهی آن می کوشند. مردمی که با حضور در این مناطق به یاد می آورند که ارامش فعلی خود را وام دار چه کسانی هستند. افرادی که در سال های اتش و خون مردانه پای عهد ازلی خود با خدا خود ماندند و مام وطن را از لوس بیگانگان پاک کردند.
ضرورت است که این حرکت استمرار داشته باشد، ولی باید بسیار مراقب تکرار بود. تکرار و عادت وارگی این حرکت آفت بزرگ آن است. وقتی راهیان نور برای متولیان برگزاری و همچنین شرکت کنندگان به امری علی سویه و روزمره تبدیل شود و شأن آن از یک سفر روحانی به سفری تفریحی فروکاسته شود، نقطه آغاز انحراف است. همان کاری که در حال حاضر متاسفانه با قطب معنویت کشور یعنی مشهدالرضا انجام می دهند. آن قدر جاذبیت کاذب ایجاد می کنند که معنویت حقیقی و جاذبه ای اصلی رنگ می بازد. باید شهدا را با مردم تنها گذاشت. هیچ گونه مانع و حائلی نباید ایجاد کرد تا مردم بتوانند حجاب های درونی خود را کنار زنند و بی واسطه از فیوضات و انوار مطهر آنان بهره ببرند.
شهید آوینی، سید شهیدان اهل قلم، خطر این روزمرگی و تبدیل شدن ارزش ها به مسائلی کم اهمیت در نظر ما را همواره تذکر داده است و در این باره می نویسد:
قرن¬هاست زمین انتظار مردانی اینچنین را می¬کشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه-ساز ظهور باشند.… آن مردان آمدند و رفتند، فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم. .../