ترامپ در صدد است ضمن تشدید فضای ترس و بحران در سیاست خارجی آمریکا، از آن به عنوان دستمایه ای برای افزایش حاشیه امن سیاسی خود استفاده کند. وی که هم اکنون نسبت به جایگاه سیاسی و اجتماعی خود در نزد افکار عمومی کشورش به شدّت نگران است، در همان راهی قرار گرفته که بوش پسر آن را تجربه کرد
حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در رأس معادلات سیاسی و اجرایی این کشور به یک "معمای پیچیده" تبدیل شده است. اخیرا 60 نماینده کنگره آمریکا در نامه ای هشدار آمیز به رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه این کشور، نسبت به رویکرد خطرناک ترامپ در قبال پیونگ یانگ ابراز نگرانی کردند. این نمایندگان که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق آنها به طرح تحریم کره شمالی توسط آمریکا رای مثبت داده اند، از تیلرسون و ترامپ خواسته اند تا دیپلماسی و مدارا را در سیاست خارجی ایالات متحده فراموش نکنند!
از سوی دیگر، برخی هم حزبی ها و نزدیکان ترامپ نیز نتوانسته اند نگرانی های خود را در خصوص تحولات اخیر در سیاست خارجی کشورشان کتمان کنند. در حالی که افرادی مانند جان بولتون، نماینده دولت بوش در سازمان ملل متحد، از ترامپ خواسته اند تا حمله به کره شمالی را در دستور کار قرار دهد، نوت گینگریچ یکی از افراطی ترین سیاستمداران آمریکایی و رئیس اسبق مجلس نمایندگان این کشور، صراحتا نسبت به برروز درگیری میان واشنگتن و پیونگ یانگ هشدار داده است. گینگریچ در اظهار نظری بی سابقه اذعان کرد که ایالات متحده آمریکا برای دفاع از خود در برابر حملات احتمالی کره شمالی آماده نیست.
به راستی در حوزه سیاست خارجی آمریکا چه می گذرد؟
در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا، دونالد ترامپ سعی کرد خود را مبدع تغییری پایدار در سیاست خارجی کشورش نشان دهد. او صراحتا توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 را بدترین توافق تاریخ خواند و وعده داد که این توافق را در همان نخستین روز حضور خود در کاخ سفید پاره خواهد کرد. همچنین ترامپ از توافق آب و هوایی پاریس به عنوان توافقی بی فایده و زیانده یاد کرد . طی شش ماه اخیر، ترامپ مولد جنجال های زیادی در سیاست خارجی کشورش بوده است. او رسما از توافق آب و هوایی پاریس خارج شده است و بارها از تصمیم خود برای مواجهه با برجام خبر داده است. فراتر از آن، ترامپ با اتخاذ سیاست های سلبی و تحریک کننده در قبال کره شمالی، واشنگتن و پیونگ یانگ را در آستانه منازعه ای سخت قرار داده است.
اقدامات ترامپ به این نقطه ختم نمی شود! او در تازه ترین اقدام خود، ونزوئلا را به مداخله نظامی تهدید کرده است. ترامپ حتی در این مسیر، از شرکای اروپایی خود نیز فاصله گرفته و با اتخاذ سیاست های به اصطلاح حمایت گرایانه در حوزه اقتصاد و نظامی گری، میان خود و آنها دیوار کشیده است. همان گونه که مشاهده می شود، ترامپ در چندین جبهه مشغول بحران آفرینی در حوزه سیاست خارجی کشورش است. در قاموس سیاست خارجی ترامپ، اساسا دیپلماسی و عقلانیت محلی از اعراب ندارد. این موضوع، نگرانی شدید بسیاری از دموکرات ها و جمهوری خواهان را برانگیخته است. در این میان، حتی برخی سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی مانند جان مک کین و لیندسی گراهام، با نگرانی مشغول رصد دوران ریاست جمهوری ترامپ هستند. از این رو پروژه "مهار ترامپ" به صورتی جدی تر در ایالات متحده آمریکا استارت خواهد خورد.
واقعیت امر این است که ترامپ در حال پیروی از همان فرمول رفتاری بوش پسر در سال های 2000 تا 2004 میلادی است. در آن بازه زمانی، بوش پسر دست به خلق بحران های جدیدی در سیاست خارجی آمریکا (از جمله جنگ افغانستان و جنگ عراق) زد و سپس به جامعه آمریکا این گونه القا کرد که تنها فرد توانا برای مواجهه با این بحران ها خود او خواهد بود. حتی در آن زمان، برخی سناتورهای دموکرات مانند هیلاری کلینتون نیز با بوش پسر همراه شده و از جنگ عراق حمایت کردند.
در هر حال، ترامپ هم اکنون در حال تکرار همان تجربه بوش پسر است. طی روزهای اخیر، میزان محبوبیت ترامپ در نزد افکار عمومی کشورش اندکی افزایش پیدا کرده است. این افزایش، معلول ایجاد بحران در روابط آمریکا و کره شمالی است. ترامپ در صدد است ضمن تشدید فضای ترس و بحران در سیاست خارجی آمریکا، از ان به عنوان دستمایه ای برای افزایش حاشیه امن سیاسی خود استفاده کند. دونالد ترامپ هم اکنون نسبت به جایگاه سیاسی و اجتماعی خود در نزد افکار عمومی کشورش به شدت نگران است. در اکثر نظرسنجی ها، محبوبیت وی به زیر 40 درصد کاهش یافته است. به عبارت بهتر، اکثر شهروندان آمریکایی با حضور ترامپ در کاخ سفید مخالف هستند. حتی برخی از کسانی که در جریان رقابت های انتخاباتی سال گذشته آرای خود را به سود ترامپ به گردش در آورده بودند، هم اکنون از انتخاب خود پشیمان شده و به جمع مخالفان ترامپ پیوسته اند.
از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که ترامپ توانست با استناد به آرای الکترال وارد کاخ سفید شود و عملا در شمارش آرای عمومی، حدود 3 میلیون رای کمتر از رقیب خود هیلاری کلینتون کسب کرد. بدیهی است که همه این موارد، حاشیه امن سیاسی ترامپ را از بین برده است.
علاوه بر این موارد، مطرح شدن نام مایک پنس به عنوان جانشین ترامپ (از سوی برخی رسانه های آمریکایی) و طرح مکرر موضوع استیضاح ترامپ از سوی مخالفان سیاسی وی، منجر به افزایش نگرانی های رئیس جمهور آمریکا شده است. در چنین شرایطی، ترامپ در صدد تُندتر کردن فضا برای افزایش قدرت مانور خود در افکار عمومی آمریکاست. فارغ از اینکه استمرار این شرایط، ایالات متحده آمریکا را با بحران های عدیده ای در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی و سیاست داخلی مواجه خواهد کرد.
به نظر می رسد در آینده ای نزدیک، پروژه مهار ترامپ از سوی جمهوری خواهان ناراضی کلید خواهد خورد. برخی سناتورها و نمایندگان آمریکایی در رأس این حرکت قرار خواهند گرفت. تقابل شکل گرفته میان برخی جمهوری خواهان سنتی و ترامپ طی ماه های اخیر جدی تر شده است. این روند طی ماه های آتی نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
نباید فراموش کرد که موضوع دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به عنوان یک اهرم فشار قوی همچنان ترامپ را آزار می دهد. اگرچه دموکرات ها پیگیر طرح تحقیقات اف بی آی در خصوص حمایت روسیه از ترامپ در انتخابات ریاست جمهوی آمریکا هستند، اما برخی جمهوری خواهان سنتی مانند جان مک کین نیز نسبت به استمرار این تحقیقات در راستای اعمال فشار بر کاخ سفید بی میل نیستند. به نظر می رسد در صورتی که مخالفان جمهوریخواه ترامپ در مهار وی و سیاستهاش ناکام مانند، در این خصوص دست دوستی به سوی دموکراتها دراز خواهند کرد و با استناد به پرونده مذکور، مقدمات خروج دونالد ترامپ از قدرت یا محدود کردن او را فراهم می کنند.
در هر حال، غوغای شکل گرفته در آشیانه بازها یا همان جمهوریخواهان آمریکایی، روز به روز بیشتر می شود. بی دلیل نیست که برخی تحلیلگران آمریکایی از احتمال کناره گیری اجباری دونالد ترامپ از قدرت قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 در ایالات متحده خبر می دهند. آیا چنین فرضیه ای با گذشت زمان رنگ و بوی واقعیت به خود خواهد گرفت؟!/