استعفای سعد حریری، نخستوزیر لبنان، آن هم در حالی که در عربستان به سر میبرد و طرح اتهامات واهی از سوی وی علیه ایران و دخالتهای ایران در لبنان را عامل اصلی استعفا دانستن، موضوعی مشکوک و سؤالبرانگیز است[...]
یادداشت: استعفای
سعد حریری، نخستوزیر لبنان، آن هم در حالی که در عربستان به سر میبرد و
طرح اتهامات واهی از سوی وی علیه ایران و دخالتهای ایران در لبنان را
عامل اصلی استعفا دانستن، موضوعی مشکوک و سؤالبرانگیز است. در واقع،
همانگونه که مشخص است، استعفای سعد حریری سناریویی است که با هدایت
سعودیها و آمریکاییها و به منظور به بنبست کشاندن اوضاع سیاسی لبنان
برای فشار بر حزبالله صورت میگیرد. طرح اتهامات واهی از سوی حریری نسبت
به ایران و واکنش مثبت و هیجانزده مقامات صهیونیستی از این اقدام حریری،
به خوبی تأییدی بر این مدعا است؛ اما در این میان سؤال اساسی این است که
واقعیت ماجرای استعفای حریری چیست؟
بنابر آنچه تاکنون در رسانهها
منتشر شده است، استعفای حریری را میتوان اقدامی در راستای منافع سعودیها
دانست. گفته شده است، چندی پیش وی از طریق سعودیها مطلع شده بود که روسیه
قصد دارد اختلافات بین ریاض و تهران را برطرف کند. در این بین، سعودیها
خواهان نفوذ بیشتر در عراق، سوریه و یمن شده بودند. پس از این، ریاض در
انتظار پاسخ ایران به خواستهاش بوده که از طریق حریری به ایران منتقل شده
است...؛ اما پاسخ ایران که از سوی هیئتی به ریاست علیاکبر ولایتی به حریری
انتقال یافته، منفی بوده است. بلافاصه حریری به عربستان میرود تا پاسخ
ایران را به آنها برساند که در دیدار وی با سعودیها، مقرر میشود حریری
برای وارد آوردن فشار به حزبالله و کمک به حمله اقتصادی آمریکا، استعفای
خود را مطرح کند.
متغیر دیگر تأثیرگذار بر واکنش سعودیها و حریری،
موفقیتهای محور مقاومت در منطقه و نزدیک شدن داعش به خط پایان است که
مهمترین آنها، موفقیت ارتش سوریه و همپیمانانش در سیطره بر دیرالزور است؛
مساحتی که سعودیها آن را امتدادی برای عشایر و تشکّلهای خود در شرق
سوریه به شمار میآوردند. به عبارتی، محور سازش در منطقه که اکنون دچار
بیاعتباری شده است، برای هدف قراردادن عقبه راهبردی مقاومت در لبنان،
درصدد است با فشارهای داخلی، هم در داخل حزبالله را محدود کند و هم مانع
از نقشآفرینیهای منطقهای مقاومت شود.