جریانات سیاسی در این هفته ترجیح دادند به جای پرداختن به مشکلات واقعی مردم بر طبل اختلافات طوری بکوبند که حتی منافع ملی را نادیده بگیرند. ادامه این روند می تواند هزینه های سنگینی را به نظام تحمیل کند. توجیه ضرورت شکل گیری برجام2 و برگنمایی تقابل با رهبری در جریان رقیب را می توان دو نمونه مهم از این دست اقدامات دانست.
جریانات سیاسی در این هفته ترجیح دادند به جای پرداختن به مشکلات واقعی مردم بر طبل اختلافات طوری بکوبند که حتی منافع ملی را نادیده بگیرند. ادامه این روند می تواند هزینه های سنگینی را به نظام تحمیل کند.
پیشنهاد مذاکرات منطقه ای با چاشنی متهم سازی رقبای داخلی
روزنامه بهار می نویسد؛ «یکی از الزامات ارتباط کارآمد با دیگر کشورها، تک صدایی در حوزه سیاست خارجی است. دیپلماسی عرصهای از قدرت ملی است که باید دیپلماتها در آن، نقش خود را ایفا بکنند و افراد غیر مسئول نباید در آن دخالتی داشته باشند. ما در دوره دولت گذشته و حال، شاهد هستیم که رویه صدای واحد دیپلماسی کشور، به چند صدایی ناهماهنگ تبدیل شده است و این چند صدایی، پیام و نشانه خوبی برای کشورهای خارجی نیست...از طرفی برای گسترش روابط اقتصادی نیازمند توسعه روابط سیاسی و فرهنگی هستیم. اما تریبونها و حتی مراکز پژوهشی، رسانهای و مؤسسات به ظاهر علمی و فرهنگی مختلفی در کشور وجود دارند که با فعالیتهای خود در واقع به واگرایی سیاسی بین ایران و همسایگانش، دامن میزنند. حاصل این نوع سیاستهای ضد فرهنگی، ایجاد شکاف در روابط بین ایران و همسایگان و بهره برداری رقبای اقتصادی ما، از غیبت حاصله است» و روزنامه شرق می نویسد؛ «بهتر است تهدید ترامپ برای اصلاح برجام را جدی گرفت و در این مدت سهماهه به تقویت روابط با متحدان فعلی و افزونخواهی و مطالبهگری از اروپا و کاستن از تنشهای منطقهای برخاست. بهنوعی باید به دنبال «برجام ۲» در منطقه بود و موضوع «برجام ۱» را پایانیافته نشان داد. یکی از مهمترین گامهایی که باید در منطقه برداشت، کاهش تنش با عربستان سعودی است. کاهش تنش با عربستان مرزهای شرقی ایران را امنتر خواهد کرد و از هزینههای نظامی ایران خواهد کاست...در صورت برخورد منفعلانه ایران با سیاست ورزی آمریکا و اسرائیل، غروب برجام نزدیک است. برجام بزرگترین دستاورد دیپلماتیک ایران بعد از انقلاب و یک پیروزی مطلق سیاسی است و نباید بهسادگی از آن چشم پوشید» جملاتی که مشابه آن در ماه های اخیر بارها در رسانه های اصلاح طلب تکرار شده است و هر چه جلوتر می آییم با 2 ویژگی صراحت و عریانی بیشتر در حال مطرح شدن است؛ موضوعی که اگرچه به نظر می رسد یک طرح است برای سیاست خارجی اما برخلاف آنچه در ظاهر به زبان می آید ادامه همان تقابل درون کشور میان گفتمان انقلابی و خوداتکا که به قدرت درونی کشور باور دارد با گفتمان نگاه به بیرون که می گوید باید خارجی ها پایشان به کشور باز شود تا شرایط اقتصادی و سیاسی و.. بهبود یابد؛ گفتمانی که یک بار در سال های گذشته دستاوردهای هسته را داده و در برابر آن برجا م را منعقد کرده است! و اکنون برای درمان ناکارآمدی برجام به جای پذیرش واقعیت به دنبال مشروط کردن تحقق منافع برجام هسته ای به مذاکره و انعقاد برجامی دیگر در حوزه منطقه و احتمالاً پس از آن در حوزه های دیگر خواهد بود.. اما چرا آنها به جای پذیرش واقعیت و به دنبال اصرار بر راهی هستند که ابتر بودن آن برای مردم و خود این جریان سیاسی به اثبات رسیده است؛ پاسخ روشن است؛ اگر به این موضوع اعتراف کنند و ناکارآمدی گفتمان نگاه به بیرون را قبول کنند در حقیقت ماهیت جریان سیاسی خود را زیر سؤال برده و ادامه حضورشان بر مسندهای تصمیم گیری معنای خود را از دست خواهد داد از این روز تلاش می کنند برای خرید زمان و دادن امتیازات بیشتر یا حداقل ایجاد این تصور در جامعه که بی نتیجه ماندن برجام به خاطر ناقص بودن آن یا دخالت جریان های دیگر است؛ همچنان به دنبال امتداد دادن به حضور در قدرت باشد همانگونه که پیشتر با دوگانه انرژی هسته ای- اقتصاد موفق شد گوی سبقت را در انتخابات از جریان رقیب خود بربایند.
اصل را به حاشیه می برند
« دولت چرا اصرار دارد اولویت مشکلات اقتصادی را انکار کند» تیتر یک روزنامه کیهان بود در ذیل آن این تیتر می نویسد؛ «گفتوگوهای اخیر رئیسجمهور نه تنها پاسخ قانعکنندهای به مسائل مورد نظر منتقدین نداشته، بلکه نتوانسته گروه حامیان سرسخت و حتی گروه حامیان بیمنطق وی را هم مجاب کند!اما چه اتفاقی افتاده که سخنان رئیسجمهور هیچ کس را همراه نمیکند!؟برای این پدیده علل مختلفی میتوان در نظر گرفت از ناکارآمدیها تا بیبرنامگیها، از تکرار هزار باره بایدها تا فعلهای مجهولی که معلوم نیست چه وقت و چه کسی فاعل آن میشود!این موضوعات آنقدر در گفتوگوهای روحانی پررنگ است که برخی معتقدند اگر بایدها و افعال مجهول از سخنرانی رئیسجمهور حذف شود، وی دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت!اما به نظر میرسد اصلیترین علت عدم اقبال به سخنان رئیسجمهور و بیاثر بودن این سخنان در جامعه یک چیز است و آن اصرار روحانی بر انکار بدیهیات!» یا روزنامه وطن امروز با تیتر «توقع دارید ولیفقیه به خاطر گناه شما عذرخواهی کند؟» این سخنان سردار قاسم سلیمانی را منتشر می کند که گفته است؛ «متأسفم، بعضیها که نام پیروی از خط امام را بر خود گذاشتهاند، به جای آنکه نامه سرگشاده به استکبار جهانی و دشمن بنویسند، نامه سرگشاده برای ولیفقیه ایستاده در خط مقدم مینویسند؛ کجای این کار پیروی از خط امام است.» روزنامه های اصولگرا و منتقد دولت نیز با انتقاد از دولت و شخصیت های سیاسی جریان رقیب؛ اعم از آنهایی که در قدرت هستند و چه آنهایی که به دلیل آنچه در فتنه 88 کردند در انزوا قرار گرفته اند به جای حل مشکلات کشور به دنبال طرح مسائل فرعی و جنجال آفرینی هستند!
گ/ب